ناصر ملک مطیعی، بازیگر، نوشت: «مازیار پرتو» رفیق و همکار قدیمی و دوست داشتنی، از خوبان روزگار بود که به آنچه «باید» و «شایسته» او بود، نرسید. شرمندگی همچنان برای ما باقی است که چرا زمان و فضای زندگی امروز، مهلت و مجالی برای ادای دین و احترام به «پرتو» و امثال او باقی نمی گذارد. در گذشته های دور و سال های خاطره انگیز پدر و مادرها و روزگار با هم بودن ها، اوضاع و احوال طور دیگری بود. رفتن ها هم، آرامش بیشتری داشت و این چنین، ناگهانی و غافلگیر کننده نبود. تا روغنی در فانوس زندگی بود، وجودها هم، گرمابخش و روشنی بخش بود. هنگامی که روغن به آخر می رسید...
آهسته آهسته، شمع حیات، سوسو می زد و کمکم خاموش می شد. تامل و فرصتی هم بود برای بازماندگان که قدر بدانند و حق شناس و شاکر باشند و از دوستی ها و دلبستگی ها بهرهمند شوند... چه باید کرد؟
ما هنوز در حال و هوای فرهنگ و سنت های ماندگار خودمان هستیم. هنوز و به درازای زمان برای دوستی و رفاقت سر از پا نمی شناسیم. راضی به تقدیر و سرنوشت هستیم و ایمان و اعتقاد به رفتن و کوچ، از این دنیای سست و بی بنیاد. آدمی گرفتار این کلاف سردرگم است، اما می تواند در این گیر و دار، نامی بزرگ و خاطره انگیز از خود باقی گذارد.
شکر خدای را که «مازیار پرتو» چنین زیست. یادش گرامی باد.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.