بهرام رادان به تازگی از چگونگی ورودش به بازیگری، شیطنت های دوران کودگی، غربت و بازگشت به وطن صحبت کرده و در بخشی از این مصاحبه که با روزنامه «ایران» انجام شده کنایه ضمنی داشته به بازیگرانی که خارج از کشور و در هالیوود به دنبال فعالیت های هنری خود هستند!
کنایه های رادان طوری است که بی برو برگرد ذهن به طرف گلشیفته فراهانی می رود بازیگری که همبازی او در «سنتوری» بود.
خیلی ها که اینجا ستاره بودند در دنیای بزرگ سینمای جهان غرق شدند.
این بازیگر که حدود دو ماهی است به کشور بازگشته در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا وارد دنیای هالیوود نشده گفته است: آنقدر ساده نیست، پیشنهاداتی که می شود باید از همه نظر بررسی کنی چون ما با معیارهای ایران کار میکنیم.
وی در ادامه افزوده است: من هیچوقت نرفتم که برنگردم! خیلی ها رفتند که اینجا ستاره بودند و بازیگری موفق، ولی در دنیای بزرگ سینمای جهان غرق شدند و دیگر آن قدر ستاره نیستند که در دیار خود بودند. در کشور خودت یک شاه ماهی هستی در یک رودخانه ولی در غربت و هالیوود یک ماهی هستی در یک اقیانوس.البته ترس از این ماهی شدن در اقیانوس ندارم، اگر یک پیشنهاد خوب با معیارهای ایرانی بودنم وجود داشته باشد قبول میکنم.
انتخابم برگرفته از فکر دقیق و همه جانبه نبود
رادان که این روزها در کار تازه علی عطشانی مشغول بازی است، در بخش دیگر این مصاحبه در خصوص بازگشتش به سینما صحبتهایی کرده که گویا رغبت چندانی برای حضور در«نقش نگار» نداشته و تحمیل شرایط موجب حضورش در این کار شده است: بعد از بازگشتم به ایران در شهریور ماه امسال تنها میخواستم دریک فیلم حضور پیدا کنم، زیرا آنقدر «بیخودی گویان» گفته بودند که دیگر بازی نمی کند، دیگر نمی تواند بازی کند، اصلاً به ایران باز نمی گردد... که برگشتم که بگویم بازی میکنم، نرفته ام که بمانم و... بعضی موقع شرایط بر علایق حاکم میشود.
به محض بازگشت به ایران،همان شب رفتم سر ضبط یک فیلم، فیلم شاید برای حضور در آن، انتخاب برگرفته از یک فکر دقیق و همه جانبه به اثر نبود تنها میخواستم به سینما بازگردم و بگویم که برگشتم و قرار نبود بروم و بمانم. این قدر دوست و آشنا بهم گفتند: «آقا زرشک گرفتی» که موجب شد یک تصمیم جدی بگیرم
این بازیگر همچنین با اشاره به «زرشک زرین» فیلم «شورعشق» آن را عاملی برای کسب دانش بیشتر در حوزه بازیگری عنوان کرده است: از جرقه اولی که مرا سوق داد برای یادگیری و آموختن بازیگری به زمانی برمیگردد که «زرشک زرین» را به فیلم «شورعشق» دادند، فیلمی که من یکی از بازیگران آن بودم، ولی نمی دانم چرا همه تصورشان این بود که این «زرشک زرین» به من داده شده است!
این قدر دوست و آشنا بهم گفتند:«آقا زرشک گرفتی» که موجب شد یک تصمیم جدی بگیرم، به جای افسرده شدن برای یادگیری ترغیب شوم، رفتم و آموختم و هنوز هم میآموزم.
با چرب زبانی ترغیبم کرد در کلاس بازیگری اسم نویسی کنم
البته گویا وی پیش از این رغبت چندانی هم برای ورود به عالم بازیگری نداشته و به صورت اتفاقی به این حوزه کشیده شده است: در نیازمندیهای روزنامه دنبال چیزی بودم، زنگ زدم به محلی که میخواستم وسیله مورد نظر خود را خریداری کنم ولی تلفنشان اشغال بود، منتظر بودم تلفنشان آزاد شود که چشمم افتاد به آگهی یک آموزشگاه بازیگری، و یک دفعه دستم روی دکمه های تلفن شروع به حرکت کرد، منشی آموزشگاه که تلفن را برداشت گفتم: «درسته که همه فکر می کنند هر فردی می رود آموزشگاه بازیگری، هنرپیشه می شود؟» طرف برگشت گفت:«شما اصلاً از صدات معلومه بازیگری!» گفتم «راست می گی؟» گفت« آره بابا...» خلاصه با چرب زبانی ترغیبم کرد در کلاس بازیگری اسم نویسی کنم و همین شد که رفتم و شاگرد آن آموزشگاه شدم.
منبع: شبکه ایران
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.