نوشتاری از دکتر ولی نادی قمی | خبره بازارهای مالی ایران این روزها دوباره زمزمههای باز شدن گرههای سیاست خارجی، کاهش تنشهای هستهای، و احتمال گشایشهایی در اقتصاد کشور شنیده میشود. بورس تهران، که مدتها بود، حال و روز چندان خوشی نداشت، در مسیر صعود قرار گرفته و چشمانتظار خبرهایی است که میتواند ورق را به نفع فعالان بازار برگرداند. اما آیا تنها اخبار خوب کافیست؟ یا باید نگاه عمیقتری به رفتار بازار و روانشناسی جمعی سرمایهگذاران داشت؟ برای فهم بهتر این ماجرا، باید کمی به عقب برگردیم و از اقتصاددان بزرگ قرن بیستم، جان مینارد کینز، کمک بگیریم.

دکتر ولی نادی قمی | خبره بازارهای مالی ایران
این روزها دوباره زمزمههای باز شدن گرههای سیاست خارجی، کاهش تنشهای هستهای، و احتمال گشایشهایی در اقتصاد کشور شنیده میشود. بورس تهران، که مدتها بود، حال و روز چندان خوشی نداشت، در مسیر صعود قرار گرفته و چشمانتظار خبرهایی است که میتواند ورق را به نفع فعالان بازار برگرداند.
اما آیا تنها اخبار خوب کافیست؟ یا باید نگاه عمیقتری به رفتار بازار و روانشناسی جمعی سرمایهگذاران داشت؟ برای فهم بهتر این ماجرا، باید کمی به عقب برگردیم و از اقتصاددان بزرگ قرن بیستم، جان مینارد کینز، کمک بگیریم.
وقتی بازار سهام شبیه مسابقه زیبایی میشود
کینز معتقد بود که بازار سهام بیشتر از آنکه بر اساس ارزش واقعی شرکتها عمل کند، بر پایه «تصورات» و «انتظارات» شکل میگیرد. او مثالی مشهور دارد: مسابقهای که در آن شرکتکنندگان باید زیباترین چهره را انتخاب کنند. نه از نظر خود، بلکه از نظر اینکه «بقیه فکر میکنند بقیه چه چهرهای را زیباتر میدانند»! در واقع، بازار سهام در نگاه کینز، صحنهای از بازیهای ذهنی و پیشبینیهای چندلایه است. سرمایهگذاران نه فقط به ارزش ذاتی یک دارایی، بلکه به برداشت بقیه از آن دارایی توجه میکنند و مهمتر از آن، به برداشت دیگران از برداشت بقیه. این منطق، بازار را از مسیر عقلانی صرف خارج کرده و آن را به بستری از حدسوگمانهای روانی بدل میکند.
در بازار سرمایه سیاستزده ایران، این استعاره بهروشنی قابل مشاهده است، علیالخصوص در هنگام اخبار داغ سیاسی. بسیاری از سهامداران، بهویژه سرمایهگذاران خرد، بهجای تحلیل بنیادی یا بررسی صورتهای مالی و قدرت ترازنامه شرکتها (این روزها سهام بانکیها و خودروییها)، تنها بر اساس «جَو بازار»، صحبتهای اینفلوئنسرها، یا حتی روندهای تلگرامی و اینستاگرامی تصمیم میگیرند.
سؤال اصلی اغلب این نیست که «آیا این سهم ارزنده است؟»، بلکه این است که «آیا دیگران بهزودی آن را خواهند خرید؟» همین منطق باعث میشود که ارزشگذاریها بهصورت واقعی انجام نشود، حبابهای قیمتی شکل بگیرد و سقوطهای ناگهانی رخ دهد.
در واقع، هر بار که بازار درگیر هیجانهای زودگذر میشود (چه بهخاطر انتشار یک خبر، چه شایعه توافق سیاسی، چه ترندشدن یک نماد) مسابقه زیبایی کینز بازآفرینی میشود. این پدیده تنها به رفتار افراد محدود نمیشود؛ تحلیلگران، کارگزاریها، و حتی رسانههای اقتصادی نیز در این بازی سهیم هستند. آنها اغلب تلاش نمیکنند «واقعیت بازار» را تحلیل کنند، بلکه در پی آن هستند که «نظر عمومی» را پیشبینی کرده و خود را با آن همسو سازند.
این موضوع در حال حاضر در خصوص مذاکرات هستهای و بزرگنمایی نتایج این مذاکرات در جریان است. چیزی که با ذائقه بسیاری از سیاستگذاران هماهنگ است.
چشم بورس ایران به سیاست دوخته شده است
در ماههای اخیر، نشانههایی از نرمشدن مواضع بین ایران و غرب به گوش میرسد. برخی تحلیلگران از توافقات غیررسمی و حتی آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده خبر میدهند. اگر این مسیر منتج به نتیجه شود، میتوان انتظار تحولات مهمی در زمینههای مختلف نظیر افزایش درآمدهای نفتی، کاهش نرخ ارز، کاهش نرخ بهره و از همه مهمتر بازگشت تدریجی اعتماد به آینده اقتصاد کشور را داشت، اینها خبرهای خوبی برای بورس هستند، به شرط آنکه پشت آنها واقعیت باشد.
وقتی هیجان تصمیم میگیرد، نه منطق
در دنیای مالی، همیشه گفتهاند «احساسات دشمن سرمایهگذاری موفق است». اما حقیقت این است که بیشتر سرمایهگذاران، بهویژه در بازار ایران، بیشتر از تحلیل دقیق، تحت تأثیر اخبار، شایعات و رفتار جمعی تصمیم میگیرند.
این همان جاییست که «مالی رفتاری» وارد ماجرا میشود. مالی رفتاری شاخهای از علم اقتصاد است که میگوید انسانها در بازارها، مثل ماشین حساب عمل نمیکنند. آنها دچار هیجان، ترس، طمع و سوگیری ذهنی میشوند. در بورس ایران، این رفتارها بهوضوح دیده میشود: هجوم برای خرید در دوران صعود، یا ترس و فروش بیمحابا در دوران ریزش.
بازار بورس در آستانه تغییر؟
اگر گرههای سیاسی باز شوند، بدون شک فرصتهای تازهای پیشروی بورس قرار خواهد گرفت. با کاهش هزینههای مبادلات بانکی و دسترسی آسانتر به پولهای نفتی، هم سود شرکتها بیشتر میشود، هم فضای اقتصادی قابل پیشبینیتر خواهد شد. شرکتهای صادراتمحور میتوانند بازارهای جدیدی پیدا کنند. صنایع ریالی از کاهش ارز منتفع خواهند شد. پروژههای عمرانی و زیرساختی جان دوباره میگیرند و همه اینها یعنی یک «زمینه واقعی» برای رشد بازار، نه فقط یک جو روانی. اما اعتماد، یکشبه برنمیگردد.
بازگشت واقعی بورس به مسیر رشد پایدار، نیاز به چیزی بیشتر از اخبار خوب دارد. اعتماد از دسترفته سرمایهگذاران تنها زمانی بازمیگردد که شفافیت افزایش یابد، قوانین قابل پیشبینی شود و بازار از فضای رانت و توصیههای غیرعلمی فاصله بگیرد.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.