تا این مقطع که با شما صحبت میکنیم، 3 اتفاق مهم و مثبت رخ داده که شاید بازار به آنها خیلی وزن نداده است. 1- تغییر رئیس سازمان بورس و انتخاب فردی که میتواند رایزنی قویتری با دولت و مجلس جهت اخذ حق و حقوق سهامداران داشته باشد 2- سرعت گرفتن اصلاح نرخ دلار نیما که از همین امروز میتوان آثار آن بر سود شرکتها در نیمه دوم سال را محاسبه کرد. 3- توقف دستدرازی دولت بهجیب شرکتها.
1) پیشبینی بازار ...
بورس24 : بورس تهران معاملات چهارمین روز کاری هفته را با همان فرمان رو به پائین روزهای قبل آغاز کرد و از همان دقایق ابتدایی فروشندهها با اردرهای فروش خود همچون ابری تیره و تاریک بالای سر بازار حاضر شدند. چراکه از یکسو فشار فروش روزهای قبل و ضعف در رفتار صندوقهای حمایتی را میدیدند و از سوی دیگر بحث حراج 60 همت اوراق دولتی و لغو پرواز برخی از کشورهای اروپایی به تلآویو در راستای پاسخ اسرائیل به حملات اخیر ایران ذهن بسیاری از سهامداران را آزار میداد.
اما قسمت تلختر ماجرا اینجا بود که تلاشی برای جمعوجور کردن بازار و برچیدن صفوف فروش صورت نگرفت و لذا در پایان ساعت معاملات بیش از 400 نماد با صف فروشی به ارزش 1.5 همت به کار خود خاتمه دادند ! بنابراین به شکل واضحی روشن است که یا خشاب صندوقهای حمایتی خالی شده و یا محاسبات روزهای اخیر برای برقراری تعادل بازار همزمان با افزایش دامنه نوسان، اشتباه بوده است !
در نتیجه معاملات روز گذشته، شاخص کل با یک افت جدی دیگر (بیش از 21 هزار واحد) تا ارتفاع دو میلیون و 69 هزار واحدی عقب نشست. ارزش معاملات کمتر از 2.2 همت بود که 6 درصد پائینتر از ارزش معاملات دوشنبه است و رقمی بالغ بر 410 میلیارد تومان از چرخه بازار خارج شد.
نمیخواهیم ریسکهای سیاسی را نادیده بگیریم اما بهشکل واضحی روشن است که بزرگترین مشکل بازار، نه بحث حمله نظامی و درگیریهای منطقه که "بیاعتمادی سرمایهگذاران به رفتار و تصمیمات سیاستگذار" است. چرا بازار در دی ماه سال 98 سر موضوع ترور شهید سلیمانی تنها یک هفته منفی بود و به سرعت و با قدرت این افت را (با وجود رشد جدی که از سال 97 تجربه کرده بود و همه در سود بودند) پس گرفت و قلههای جدیدی را فتح کرد ؟ به این دلیل که اولا پول قوی در بازار حاضر بود و دوم اینکه اتحاد خوبی بین ارکان بازار و حقوقیها وجود داشت و لذا در یک چشم بهمزدن این بحران پشتسر گذاشته شد. البته شاید مقایسه این دو مقطع و برابر شمردن ریسکها، ایده و تفکر قابل قبولی نباشد ولی به هر جهت باید بپذیریم ریسکهای موجود برای تمامی بازارها وجود دارد اما تنها بازاری که واکنش منفی قوی نشان میدهد و به هیچ صراطی مستقیم نیست، بازار سرمایه است ... !
حال سوالی که مطرح میشود این است که این بیاعتمادی چگونه بوجود آمد و از چه زمانی ایجاد شد ؟! بازار از آبان 1401 پس از اتفاقات سیاسی داخلی و رشد نرخ ارز، روند جدیدی را پس از 1.5 سال اصلاح قیمتی آغاز کرد و درست در مقطعی که نقدینگی جدید (اردیبهشت 1402) در مسیر بازار قرار گرفت، با برخی توصیهها و فرامین از مقامات بالاتر، ترمز رشد بازار به بدترین و زشتترین شکل ممکن کشیده شد. شاید تا این مقطع هم خیلی نگرانی وجود نداشت و بسیاری بر این عقیده بودند که به هر جهت اصلاح قیمتها و دست به دست شدن سهام میتواند زمینهساز حرکت بعدی بازار شود.
اما این تازه آغاز کار بود و در خرداد وقتی دولت دید که در پوشش ردیفهای بودجهای خود ناتوان است و رشد دلار ممکن است به زیان سیاستهای پوپولیستیاش تمام شود، دشنه و چاقوی تیز خود را برداشت به جان صنایع و مال شرکتها افتاد و با وقاحت تمام جیب سهامداران را به بدترین شکل ممکن خالی کرد. ابتدا جریان مافیا، خودرو را از بورس کالا خارج کرد. در ادامه ...
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.