با دو دیدگاه مختلف، همه به این درک و نتیجه رسیدهاند که حال بازار خوب نیست. نکته مثبت این ماجرا اینجاست که تقریبا بحران پذیرفته شده و شاید برخی از مشکلات جمع و جور شود اما نکته منفی اینجاست که دل دولت برای بازار و سرمایههای مردم نسوخته؛ بلکه شکست سخت در فروش اخزا و اوراق و مشکل در تامین مالی باعث شده که آنها به فکر همفکری با فعالان بازار بیفتند.
1) پیشبینی بازار ...
بورس24 : عجب روز سختی بود ! یک دوشنبه سیاه و باورنکردنی ! چقدر ناعادلانه و ناجوانمردانه شیشههای ویترین اقتصادی کشور در حال پودر شدن و استخوان سهامداران در حال خرد شدن است !! بازار دوشنبه میدانست که باید با رنگ سرخ آغاز کند. فضا در نیمه دوم بازار یکشنبه به قدری سخت و با رنجهای منفی پیش رفته بود که تقریبا آمادگی کافی برای پذیرش تکرار افت قیمتها وجود داشت. اما شرایط به مراتب بدتر از انتظار پیش رفت و هنوز از دقایق نخست عبور نکرده بودیم که رنجهای منفی سنگین در طیفی از نمادهای مورد توجه به شکل غیرمعمول آغاز شد ! گویی هدف این بود که سطح حمایتی شاخص که برخی از چارتیستها بر آن تاکید داشتند، طوری شکسته شود که بسیاری از معاملهگران و سهامداران خسته لاجرم در مسیر فروش و شناسایی زیان قرار بگیرند !! انصافا در دوران درگیری نظامی بین ایران و اسرائیل هم فضا اینچنین سخت و کلافهکننده نبود. ناامیدی و بیرمقی و آینده مبهم تبدیل به بخشی از سرنوشت و رفتار بازار شده و این ویروس در جان او نشسته است.
حتی با خبر برداشته شدن ریسک بزرگی به نام مالیات، باز هم کسی حاضر به خرید و حضور نیست و لذا برخی معتقدند بازار وارد مرحله بحرانی شده است. البته از دید ما، بحران 15 روز پیش آغاز شد. زمانی که پس از دو کندل کذایی بلند که در انتهای درگیری نظامی ایران و اسرائیل شکل گرفت، درگیری نظامی عاملین سرکوب قیمت در بورس با سهامداران آغاز شد و لذا 14 روز اخیر یکی از بدترین دورانها طی چند سال اخیر برای سهامداران بوده و تازه برخی سخن از قرار گرفتن بازار در مرحله بحرانی میکنند ! البته در نیمه دوم بازار روز گذشته کمی تحرکات بهتر شد و شاهد زیرگیری نسبی توسط برخی از حقوقیها و صندوقهای حمایتی بودیم. اما این تحرکات کافی نبود و لذا شاخص کل در یک روز تلخ با افت جدی 32 هزار واحدی تا ارتفاع دو میلیون و 160 هزار واحدی سقوط کرد. ارزش معاملات با افت حدود 5 درصدی به 4.7 همت رسید و رقمی بالغ بر 560 میلیارد تومان از چرخه بازار خارج شد. طبق برخی آمار و ارقام در این افت حدود 158 هزار واحدی یا 6.8 درصدی شاخص (از ارتفاع 2.318 تا 2.160 هزار واحد)، میزان افت قیمت در طیف وسیعی از سهام از مرز 20 درصد هم عبور کرده و حتی در برخی از سهمها به 25 تا 30 درصد رسیده است. و نکته جالبتر اینکه دقیقا در بدترین دوران بازار سرمایه، باری دیگر موتور عرضههای اولیه روشن شده است ! بدون تعارف باید گفت برخی به شکل علنی خصومت خود با بازار سرمایه را اعلام کرده و شمشمیر را از رو بستهاند.
واقعا زبانمان قاصر است. نمیدانیم با این وضعیت، از کجای بازار صحبت کنیم. از گوشه و کنار شنیده میشود که دولت پس از برگزاری جلسه شنبه شب با برخی از فعالین بازار و بنگاههای بزرگ به این نتیجه و جمعبندی رسیده که بازار وارد شرایط بحرانی شده اما نکته مهم اینجاست که درک آنها از بحران با درک ما از بحران تفاوت زمین تا آسمان دارد. از دید آنها افت قیمت سهام خیلی مهم نیست و اصلا توجهی بهاز بین رفتن دارایی سهامداران ندارند. کمااینکه دولت میدانست دستدرازی بهجیب شرکتها (افزایش غیرمنطقی نرخ انرژی، تغییر فرمول پالایشیها، افزایش عوارض و تعرفه و سایر موارد که بهتر از ما مطلع هستید) چه عواقبی دارد که در نهایت کاهش حاشیه سود بنگاهها و ریزش قیمتها رقم میزند. اما چرا دولت فهمیده که حال بازار خوب نیست ؟! چون شرایط طوری پیش رفته که خریداری برای اوراق آنها نیست و او نمیتواند بر اساس انتظارات خود تامین مالی کند.
در این میان سوالی که این روزها ذهن فعالان بازار را درگیر کرده، دلیل انتشار سنگین اوراق چه به صورت نقدی و چه به شکل تخصیص به طلبکاران در فصل بهار است. اتفاقی که در سالهای گذشته رخ نمیداد. دلیل اول این موضوع، عدم تامین مالی در ماههای پایانی سال گذشته است. در واقع به دلیل انتشار گواهی سپرده 30 درصدی در بهمن ماه و آش شوری که رئیس بانک مرکزی پخت، دولت نتوانست انتشارها و تخصیصها را آنطرف سال تکمیل کند و بخش مهمی از اوراق به سال جدید منتقل شد. از طرف دیگر دولت معمولا در فصل بهار از بانک مرکزی تنخواه میگرفت و با آن گذران امور میکرد. حالا دولت مانده و جیب خالی و فرزینی که نمیخواهد پایه پولی را رشد دهد. گواهی سپرده 30 درصدی بوی گندی راه انداخته که هیچ عطر و ادکلنی نمیتواند بوی آن را از بین ببرد.
اما به بحث اصلی برگردیم. با دو دیدگاه مختلف، همه به این درک و نتیجه رسیدهاند که حال بازار خوب نیست. نکته مثبت این ماجرا اینجاست که تقریبا بحران پذیرفته شده و شاید برخی از مشکلات جمع و جور شود اما نکته منفی اینجاست که دل دولت برای بازار و سرمایههای مردم نسوخته؛ بلکه شکست سخت در فروش اخزا و اوراق و مشکل در تامین مالی باعث شده که آنها به فکر همفکری با فعالان بازار بیفتند و شک نکنید چنانچه خر آنها از پل بگذرد، باز هم دستهای پلید آنها در جیب شرکتها خواهد رفت. فراموش نکنیم که عامل این بحران دقیقا خود دولت بوده و راه حل کمک به بورس، برگشت او از برخی تصمیمات غلط است.
احسان دشتیانه عضو شورای عالی بورس در جلسه روز شنبه مورخ 22 اردیبهشت که با رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار شد، حرف جالبی زد. او گفت: بازار سرمایه توسط برخی از ارکان دولت به رسمیت شناخته نمیشود. بنده به عنوان عضو شورای عالی بورس دو رئیس بانک مرکزی را یک بار 30 دقیقه در جلسه شورای عالی بورس و دو وزیر صمت را دو بار یکی شان را در یک جلسه آن هم درباره خودرو دیدم. متاسفانه اصلا حضور در شورای عالی بورس را به رسمیت نمیشناسند. بگذریم ...
مرحله پذیرش بحران به نظر حساسترین و شاید آخرین مرحلهای است که پیش روی بازار است و وظیفه سازمان و اهالی بازار را سنگینتر میکند که بتوانند در این مسیر مشکلات خود را مطرح و راهحل آن را پیش ببرند. در راس ...
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.