این روزها بحث تجدید ارزیابی شرکتها حسابی داغ شده است. در واقع به حاشیه رفتن عوامل بنیادی تاثیرگذار زیر سایه سیاستهای دولت در خالی کردن جیب شرکتها موجب شده تا سهامداران و فعالین بازار به دنبال راههای دیگری در جهت شفافیت و رشد ارزش داراییهای خود باشند. بحث تجدید را باید از دو زاویه بررسی کرد. در زاویه اول ...
1) پیشبینی بازار ...
بورس24 : در شرایطی به مصاف معاملات دومین روز کاری هفته میرویم که بازار روز گذشته آغاز بدی نداشت و حتی در نیم ساعت نخست معاملات شاهد سبزپوش شدن شاخص و تحرکات هر چند محدود در نمادهای مورد توجه بودیم اما با گذر از دقایق ابتدایی و روشن شدن ضعف طرف تقاضا به مرور فروشندهها بازار را در مسیر سرازیری قرار دادند و در همین راستا نهتنها رشد روزانه دماسنج اصلی بازار از دست رفت که در نهایت شاهد برگشت این نماگر به کانال 1.9 میلیون واحدی بودیم. خبر بد اینکه حجم معاملات کماکان ضعیف بوده و جریان پول همچنان تماشاچی است و توجهی به ارزندگی و عملکرد شرکتها چه در صورتهای مالی و چه در گزارشهای تولید و فروش ماهانه ندارد. متاسفانه جریان تائید و تکذیبهای ماجرای نرخ خوراک بیش از اصل خبر بر اعتماد معاملهگران تاثیر گذاشته و بازار را به گروگان گرفته است. تصور کنید همین امروز اگر خبر برسد که مجلس و دولت بر سر خوراک 7 هزار تومانی توافق کردهاند، یکبار دیگر فشار فروش به بازار تحمیل خواهد شد !! در واقع یکی از دلایل عدم رشد حجم و ارزش معاملات بلاتکلیفی درخصوص همین مساله است و البته خیلی هم نمیتوان روی اصلاح نرخ خوراک و تغییر مواضع دولت حساب باز کرد.
در حال حاضر دولت و به طور خاص بانک مرکزی سیاست تثبیتی برای کنترل قیمتها در پیش گرفتهاند. این سیاست تثبیت بیش از هر چیز بر کنترل قیمت دلار و ارز تاکید دارد. در واقع بانک مرکزی به جای مدیریت نرخ در قالب سیاستهای کنترل تورم و کاهش آن و افزایش تولیدات و به تبع آن صادرات شرکتها، سعی میکند نرخ دلار را در محدوده 48 تا 50 هزار تومان در بازار آزاد کنترل کند. البته نرخ ارز در بازار آزاد از نگاه بانک مرکزی کمی پایینتر از قیمت فعلی معامله شده است. به این ترتیب بانک مرکزی در مورد سایر مسائل و بازارهایی که باید مدیریت کند نیز همین رویکرد را دارد که با کنترل و دست بردن در سازوکار بازار، آن را به صورت مقطعی کنترل یا سرکوب کند.
اما این روزها بحث تجدید ارزیابی شرکتها حسابی داغ شده است. در واقع به حاشیه رفتن عوامل بنیادی تاثیرگذار زیر سایه سیاستهای دولت در خالی کردن جیب شرکتها موجب شده تا سهامداران و فعالین بازار به دنبال راههای دیگری در جهت شفافیت و رشد ارزش داراییهای خود باشند. بحث تجدید را باید از دو زاویه بررسی کرد. در زاویه اول، بسیاری معتقدند، سهامداران بهعنوان ذینفع واقعی باید مطلع باشند که در دل شرکتها چه میزان دارایی و با چه ارزشی وجود دارد. شفافیت حق سهامداران است و لذا میبایست کلیه شرکتها در این مسیر قرار بگیرند. حال این به روزرسانی در ارزش داراییها میتواند به سرمایه منتقل شده و یا صرفا در حقوق صاحبان سهام ثبت شود. (البته بازار افزایش سرمایه را بیشتر میپسندد و واکنش بهتری نسبت به آن بروز میدهد.)
اما زاویه دوم ماجرا، بحث اثرات ...
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.