اگر قرار است وزیر نیرو بخواهد ٢٠ هزار مگاوات برق در طول چهار سال تولید کند؛ وزیر مسکن بخواهد ١ میلیون واحد مسکونی در اختیار مردم قرار دهد یا به همین ترتیب وزیر صمت بخواهد کارهای دیگری انجام دهد اینها همه مستلزم زیرساختهای فکری است یعنی باید ببینیم چقدر امکانات داریم؛ چقدر بودجه داریم؛ چه چیزهایی را می توانیم اضافه کنیم چه چیزهایی را می توانیم کم کنیم و از پتانسیلهایمان درست استفاده کنیم نه اینکه بیاییم با سرکوب قیمت گذاری، با سرکوب بخش خصوصی و سرکوب اقتصاد برویم به دنبال تفکراتی که در گذشته دست نیافتنی بودند.
بورس24 : یک خبره بازارهای مالی معتقد است عدم هماهنگی ساختارهای تولیدی و خدماتی در دولت قبل موجب مشکلات اقتصادی در کشور شده است. گفت و گوی علیرضا عسگری مارانی با بورس24 را بخوانید:
*اگر پیش فرض ما این باشد که یکی از دلایل گرفتار شدن کشور در چنبره مشکلات اقتصادی ناکارآمدی دولت گذشته باشد، به نظر شما ترکیب وزرای پیشنهادی جدید سیگنالی از توانایی حل مشکلات توسط این تیم جدید می دهد؟
شاید بتوان این طور به این سوال جواب داد که اگر بخواهیم بگوییم چرا ما در گذشته ناکارآمدی داشتیم این بوده که وزرایی که در هیئت دولت حضور داشتند در پلن اقتصادی با هم هم قسم نبودند؛ یعنی وزارتخانه هایی که بخش تولید و خدمات را در هیئت دولت برعهده داشتند با وزرای اقتصادی نتوانستند یک همسویی اقتصادی واضح داشته باشند. بنابراین اگر در این دولت محترم بتوانند این هماهنگی را داشته باشند و در راستای بودجه ای که واقعاً در شرایط اقتصاد فعلی کشور برای ما مدور است بلندپروازی نکنند و ایده و آمالهای خودشان را در قالب آن برنامه ریزی کنند این اتفاق مثبت به نظر من خواهد افتاد و کماکان مستلزم این است که نماینده های مجلس و کمیسیون های موجود در مجلس شورای اسلامی هم در همین سمت و سو قوانین را تصویب کنند. تمام این حرفها به این مفهوم است که یک آموزش داخلی در داخل اعضای دولت و کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی باید اتفاق بیافتد که ناهمگونی در اقتصاد و اداره کشور اتفاق نیافتد.
برای مثال اگر قرار است وزیر نیرو بخواهد 20 هزار مگاوات برق در طول چهار سال تولید کند؛ وزیر مسکن بخواهد 1 میلیون واحد مسکونی در اختیار مردم قرار دهد یا به همین ترتیب وزیر صمت بخواهد کارهای دیگری انجام دهد اینها همه مستلزم زیرساختهای فکری است یعنی باید ببینیم چقدر امکانات داریم؛ چقدر بودجه داریم؛ چه چیزهایی را می توانیم اضافه کنیم چه چیزهایی را می توانیم کم کنیم و از پتانسیلهایمان درست استفاده کنیم نه اینکه بیاییم با سرکوب قیمت گذاری، با سرکوب بخش خصوصی و سرکوب اقتصاد برویم به دنبال تفکراتی که در گذشته دست نیافتنی بودند.
*برنامه وزیر پیشنهادی اقتصاد به نظر می رسد که مثل برنامه های سایر وزرای گذشته کمی بلندپروازانه است، البته با شعارهایی هم مثل افزایش سهم بازار سرمایه از تامین مالی همراه بوده، به نظر شما برنامه های ایشان در نهایت قابل اجرا هست و در این صورت چه شرایط جدیدی را می تواند برای بورس فراهم کند؟
این نگاه اقتصادی وزیر نفت، وزیر دارایی، رییس کل بانک مرکزی، اعضای هیئت دولت، رییس سازمان بورس همه اینها باید نگاهی یکپارچه و مشخص و معین داشته باشند؛ فرض کنید در برنامه های وزیر اقتصاد گفته شده که من می خواهم سهم مالیات را بالا ببرم، سهم مالیات به شرطی قابل افزایش است که رانت دو قیمتی در تمام کالا و خدمات و ارز از بین برود و تمام مبادی گمرکی کشور ورود کالاهای قاچاق و خروج کالای قاچاق را ممنوع کنند. اگر این اتفاق بیافتد به قطع درآمدهای مالیاتی افزایش پیدا می کند. مالیات بر ارزش افزوده افزایش پیدا می کند. از طرف دیگر انتشار اوراق مالی جدید به صورت بازار بدهی به نظر من در دولت گذشته دوستان به حد کافی اوراق مالی منتشر کرده اند که همه ما الان درگیر آن هستیم به نظر من دیگر نباید خودشان را بیشتر پایبند به این اوراق بدهی کنند چون واقعاً دیگر کششی وجود ندارد. اوراق بدهی که بازده اقتصادی نداشته باشد نمی تواند مشکلاتی از ما را در داخل کشور حل کند. این امر پایه تولید را افزایش می دهد و مشکلات دیگری را ایجاد می کند و ایجاد تورم می کند بازار بدهی ما الان به حد کافی پُر هست و بیشتر از این فیزیک دارایی های موجود در کشور کشش این بازارهای بدهی جدید را ندارد.
*نظر شما در مورد صالح آبادی، گزینه پیشنهادی بانک مرکزی چیست؟
من نه در مورد صالح آبادی بلکه در مورد تمام مدیرانی که رییسی به عنوان رییس جمهور انتخاب کرده اند باید بگویم که مدیر یک وظیفه دارد و آن هم انتخاب مدیر است. بنابراین هر فردی را که ایشان انتخاب کنند مجلس شورای اسلامی هم باید به آن توجه کند و رای اعتماد مناسب بدهند و اجازه بدهند با برنامه و فعالیتهایشان به جلو حرکت کنند. در سخنان رئیس جمهور این نکات بوده که می خواهند جوانگرایی بکنند بعد می خواهند با فساد و رانت خواری و امثال اینها مبارزه کنند. اینها باید انسانهایی متدین باشند، متخصص باشند. صالح آبادی چنین سابقه ای را دارد. بنابراین به نظر من او هم در راستای شعارهای رییسی است و هم اینکه صالح آبادی یکی از واقعیتهایی است که بعضاً نسبت به جوانها مثل من پیرمرد مخاطبشان قرار می گیریم و می گوییم که خیلی جوان هستند خوب آقای صالح آبادی سال 84 قانون جدید بازار سرمایه را در اقتصاد کشور راه اندازی کرد و آن را اجرایی کرد و آن سالها نسبت به امروز ایشان 16 سال جوانتر بوده. بنابراین قطع به یقین با توجه به تلاشهای او، با توجه به دانشی که دارد و با توجه به تجربه هایی که در شاخه های مدیریتی دارد می تواند با تلاشهایی که ما در گذشته از او دیدیم در آینده هم انشاالله موفق و موید باشد.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.