در واقع تنها جایی که اقتصاد دستور نمی گیرد، قیمت گذاری است. یعنی همانجایی که ما داریم دستور می دهیم. من فکر می کنم باید به کارکرد...
بورس24 : ابوتراب فاضل مدیر عامل فولاد صنعت بناب طی گفت و گویی به موضوعاتی همانند وضعیت خصوصی سازی، مالکیت، سیاست گذاری و تنظیم بازار در صنعت فولاد کشور پرداخته است که در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید:
پیشنهاد شما برای تنظیم بازار و قیمت گذاری دستوری چیست؟
در واقع تنها جایی که اقتصاد دستور نمی گیرد قیمت گذاری است یعنی همانجایی که ما داریم دستور می دهیم. من فکر می کنم باید به کارکرد بورس کالا یعنی عرضه و تقاضا توجه کنیم. اگر سیاستگذار در روند عرضه و تقاضا دخالت نکند، بازار خودش به طور اتوماتیک تنظیم میشود و ما فولادسازها نیز از اینکه همه کالاها در بورس کالا عرضه شود، استقبال می کنیم.
با توجه به اینکه در بخش معضلات تولید و صنعت فولاد به موارد دیگری اشاره کردید، نگاه شما به وضعیت فعلی مالکیت و بنگاه داری در حوزه فولاد چیست؟
یکی از چالش های مهمی که کسی به آن ورود نمی کند وضعیت سهامداری و مالکیت فولاد است. متاسفانه بنگاهداری اقتصادی در ایران زمانی دست دولتیها بوده اما پس از انقلاب از دست دولتیها خارج شد.
در دوره پس از انقلاب ما چند موج خصوصی سازی داشتیم یکی از این موجها که البته بیشتر به اختصاصسازی شبیه بود در زمان آقای هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد. موج دوم که می توانست یک انقلاب اقتصادی باشد نیز در زمان آقای احمدی نژاد شکل گرفت که همانند دوره هاشمی خصوصیسازی به بدترین شکل ممکن ایجاد شد.
البته اصل قانون ابلاغی بسیار خوب و پیشرفته بود اما در دوره احمدی نژاد بنگاه داری اقتصادی خصولتی شد و به نهادهای عمومی مثل شستا، بنیادها، نهادهای نظامی و بانک هایی که وارد بنگاه داری شدند واگذار شد در واقع می توان گفت که ۹۰ درصد خصوصی سازی به عمومی سازی تبدیل شد و نتیجه این خصولتی نیز چیزی جز ناکارآمدی نبود.
و اما موج سوم خصوصی سازی که زمان آقای روحانی شکل گرفت به دلیل رد دیون و بدهی های دولت بود که نتایج خوبی به همراه نداشت و بازهم مالکیت فولاد به درستی مشخص نشد.
از نظر شما چرا خصوصی سازی در سه دوره ریاست جمهوری موفق نبوده است؟
مالکیتی که مبتنی بر دانش تخصصی بنگاه داری باشد نتایج بهتری خواهد داشت تا اینکه مالکیت تنها به دانش عمومی از بنگاه داری محدود شود؛ مثل ورود بانک ها به مسکن که باعث تقاضای کاذب و ایجاد رانت در مسکن شد و متاسفانه همین اتفاق نیز در حوزه فولاد افتاد که باید اصلاح و ساختار سهامداری و مالکیتی فولاد درست شود. در واقع فولاد سازی یک بخش خصوصی قوی و قدرتمند می طلبد.
یعنی در حال حاضر فولادسازی در کشور خصوصی نیست و بخش خصوصی در انزوا است؟
اگر فولاد سازی خصوصی است چرا تغییر دولت به تغییر مدیران میانجامد. پس ابتدا باید ملاحظات سیاسی کنار گذاشته شود و آن موقع در مورد فولادسازی تصمیم بگیرند.
به نظر من این یک چالش عمده است که دولت و نهادهای مدنی باید به آن ورود کند. زیرا مالکیت غیر تخصصی، تصمیمات غیر تخصصی و غیر کارشناسی در حوزه تغییر و جایگزینی مدیران در یک بنگاه فولادی، آسیب های زیادی به این حوزه وارد می کند که در حال حاضر هم این اتفاقات افتاده است.
منبع: کالا خبر
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.