دیروز پیرمردی مهربان و خوشپوش از میان ما رفت که هم دوستش داشتیم و هم به احترامش میایستادیم. او شاهرخ ظهیری بود که دیروز در ٨٩ سالگی درگذشت و فهرست غمها وغصههای فروردینی امسالمان را تکمیل کرد.
محسن جلالپور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران: برای اینکه دوستت داشته باشند کافی است مهربان،خوشپوش و بذله گو باشی اما برای اینکه همه به احترامت بایستند باید کارهای بزرگ کرده باشی.
دیروز پیرمردی مهربان و خوشپوش از میان ما رفت که هم دوستش داشتیم و هم به احترامش میایستادیم.
او شاهرخ ظهیری بود که دیروز در 89 سالگی درگذشت و فهرست غمها وغصههای فروردینی امسالمان را تکمیل کرد.
اگر بخواهم او را با یک کلمه توصیف کنم باید بگویم در تمام زندگیاش به معنای واقعی عاشق بود. هم عاشق خانه و خانواده و هم عاشق کسب وکارش و جالب اینکه همه موفقیتهای کسب وکارش را هم مدیون عشقی نافرجام بود.
هرکس برای ثروتمند شدن بهانهای میخواهد و چه بهانهای شیرینتر ازعشق؟ شاهرخ ظهیری ابتدا عاشق میشود و پس از آنکه از خانواده دختر جواب رد میشنود تصمیم میگیرد تغییری در وضعیت زندگیاش ایجاد کند.
یک بار برایم تعریف کرد که چگونه عاشق شد و عشق چگونه او را به کسب وکار پیوند زد.
داستانش از این قرار است:
شاهرخ ظهیری معلمی مجرد در محله قلهک تهران است که یکی از دانش آموزانش توجه او را جلب میکند. این توجه رفته رفته به دلبستگی و گرفتاری ظهیری منجر میشود و پس از مدتی میفهمد عاشق دختر شده است. دختر هم به او ابراز علاقه میکند و هر دو سخت عاشق و دلبسته هم میشوند.
اما این عشق سوزان سرانجام سوزانتری دارد. به خواستگاریاش میرود که پدر دختر درباره شغل و حرفه اش سوال میکند. ظهیری میگوید لیسانس حقوق دارم و شغل اصلیام دبیری آموزش وپرورش است. ضمن اینکه در بازار هم کار میکنم. اما پدر دختر در نهایت سنگدلی میگوید به معلم جماعت دختر نمیدهم و ظهیری را به شکلی بد از خانه بیرون میکند.
با مخالفتهای پدر،این دو هرگز به هم نمیرسند و مدتی بعد آن دختر به اجبار پدر به ازدواج سرهنگی درمی آید اما پس از مدتی دست به خودکشی میزند.ظهیری اما خودش را نمیبازد و در حالیکه به شدت از این واقعه متأثر شده،تصمیمی مهم میگیرد.
به خودش قول میدهد که کسب وکاری دست و پا کند و ثروتمند شود.
پس از فراز و فرودهای بسیاری که میبیند سرانجام در سال 1349 شرکت مهرام را راه اندازی میکند. آن روزها درایران کمپوت و رب گوجه فرنگی و برخی محصولات کنسرو شده تولید میشد اما ظهیری تصمیمی جسورانه میگیرد و نخستین خط تولید سس را در ایران راهاندازی میکند.
آن روزها مردم نمیدانستند سس چیست بنابراین جا انداختن فرهنگ مصرف این محصول میان ایرانیان آن زمان به مراتب سخت تر از راه اندازی خط تولید سس بود. به این ترتیب ظهیری و همکارانش تلاش میکنند با ترفندهای مختلف سس را به جامعه معرفی کنند.
ظهیری در خاطراتش گفته: « روزها کارمان این بود که کامیون های پخش محصولات مهرام را به پیچ شمیران می فرستادیم. بلافاصله افراد آموزش دیده ای را نیز به عنوان مشتری به مغازه های پیچ شمیران می فرستادیم و هرکدام انواعی از محصولات مهرام را خریداری می کردند. مغازه دار هم که می دید برای محصولات ما آن همه مشتری پیدا شده، رفته رفته میل بیشتری به خرید از ما پیدا می کرد. به این ترتیب فروش محصولات مهرام در مدت کوتاهی رونق گرفت.»
به این ترتیب ظهیری موفق میشود سس را به سفره ایرانیها اضافه کند و برای این کار متحمل زحمت زیادی میشود.به همین دلیل است که در محافل رسانهای به شاهرخ ظهیری «سلطان سس» گفته میشود.
ظهیری دیگر میان ما نیست اما یادش همیشه با ما خواهد بود.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.