آینده پژوهی یک مفهوم جدید است که وارد شده و سبب شده است که روش های قدیمی دیگر پاسخگوی نیازهای ما نباشند. همان طور که می بینیم بسیاری از رویدادها توسط متخصصان آن حوزه ها بررسی شده اند اما در نهایت تمامی پیش بینی ها غلط از آب در آمده و نادرست بوده اند و آن چیزی که باقی می ماند شوک و شگفتی ما است.
بورس24 : بیست و ششمین سلسله نشست های پیشکسوتان بازار سرمایه با عنوان آینده پژوهی بازارهای مالی و پیش بینی پذیری، عصر روز گذشته در تالار دکتر اسلامی بیدگلی واقع در کارگزاری بانک کشاورزی با حضور فعالان این عرصه و با سخنرانی سعید خزایی، محقق و کارشناس ارشد حوزه های آینده پژوهی و آینده نگاری برگزار شد.
آینده پژوهی بازارهای مالی و پیش بینی پذیری
سعید خزایی گفت: سوال مهمی که مطرح می شود این است که آیا می توان پیش بینی کرد؟ در حقیقت تمام تصمیماتی که می گیریم برای آینده بوده اما تجربیات مورد استفاده ما در این تصمیم گیری ها برای گذشته است. این تضاد باید مرتفع شود. در درجه نخست ما باید شناخت کافی از محیط تصمیم داشته باشیم. تصمیمات ما ناشی از قضاوت های ما هستند و بر اساس همین قضاوت ها است که تصمیماتی اتخاذ می کنیم. علاوه بر این ها گاهی کمبود اطلاعات نیز داریم. آینده پژوهی به صورت آکادمیک از دهه 60 قرن بیستم آغاز شده و تحقیق و پژوهش در این خصوص در کشور ما از سال حوالی 1384 شروع شده است.
وی افزود: قبل از این تاریخ با روش های جبری به پیش بینی آینده می پرداختیم و بر اساس فکت و فیگرز و روند عمل می کردیم. اما این روش دراکثر موارد جواب نمی دهد چرا که آینده به شکل دیگری جلوه گر شده و ادامه روند خطی گذشته نیست.
وی در ادامه تصریح کرد: در برخی موارد مانند جمعیت سنجی, روش های زیست محیطی و یا برنامه و بودجه روش های قدیمی هنوز می توانند پاسخو باشند اما نوساناتی که به طور مثال در بازار سرمایه و یا اقتصاد وجود دارد مانع از این می شود که بتوانیم در خصوص آینده نگری از روش های مرسوم قدیمی استفاده کنیم. بنابر این می گوییم استراتژی ها هنگام تولد می میرند. دلیل ناکارآمدی این روش ها به این علت است که تعداد متغیرها افزایش یافته است. در این صورت نیز نمی توانیم مانند یک سیستم بسته به اقتصاد نگاه کنیم.
روش های قدیمی را باید فراموش کنیم
خزایی بیان کرد: آینده پژوهی یک مفهوم جدید است که وارد شده و سبب شده است که روش های قدیمی دیگر پاسخگوی نیازهای ما نباشند. همان طور که می بینیم بسیاری از رویدادها توسط متخصصان آن حوزه ها بررسی شده اند اما در نهایت تمامی پیش بینی ها غلط از آب در آمده و نادرست بوده اند و آن چیزی که باقی می ماند شوک و شگفتی ما است. همان طور که به طور مثال حدس نمی زدیم ترامپ رییس جمهور امریکا شود یا از حال رفتن خانم کلینتون کاهش 6.7 درصدی ریزش آرای وی را به همراه داشته باشد. در حقیقت اطلاعات ما ناقص و خردورزی ما محدود است.
این پژوهشگر اظهار کرد: آینده اقتصاد ما در سال آینده چه خواهد شد؟ چه کسی می تواند پاسخ این سوال را بگوید؟ نمی توانیم چرا که آینده همچنان در حال شکل گرفتن است و نمی توان آن را پیش بینی کرد. پس بقول سقراط,اگر بتوانیم برای آینده کاری کنیم قادر به پیش بینی آن نخواهیم بود اما چنانچه بخواهیم پیش بینی اش کنیم دیگر نمی توان برای آن کاری انجام داد.
وی گفت: تغییرات جهان ما تغییرات دومینویی هستند. چه کسی باور می کرد از تاثیرخود سوزی یک جوان تونسی چندین کودتا و انقلاب شکل گیرد. موضوعی که مطرح می شود این است که به راحتی نمی توان آینده را شناخت. اما همواره نیازمند شناخت آینده بوده و خواهیم بود. چرا که برای تصمیم گیری هایمان به پیش بینی آینده نیازمند هستیم.
وی افزود: در واقع نیاز به پیش بینی همیشه وجود داشته و خواهد داشت. ما دانش گذشته را با یکدیگر ترکیب کرده و آینده را پیش بینی می کنیم. با همه این ها, اطلاعات و دانش ما بسیار کم است و کمبود اطلاعات داریم. سوالی که مطرح می شود این است که حالا باید چه کنیم؟
سعید خزایی بیان کرد: برای این موضوع چند راه حل وجود دارد: یکی از این راه حل ها این است که همچنان به راه های گذشته متوسل شویم. که در این صورت باید گفت خیلی از دانش های ما نیاز به بازآفرینی دارند. دانش ابزار ما است نه ما ابزار دانش. شروع می کنیم به پیش بینی های ذهنی و شهودی یا خرد جمعی که البته در خیلی از زمینه ها نیز جواب می دهد.
وی اذعان کرد: چندین سال پیش که مدیر پارک علم و فناوری بودم تحقیقی انجام دادیم. افراد برتر حوزه های مختلف را شناسایی کرده و از آن ها در خصوص پیش بینی شان برای آینده حوزه های خود سوال مطرح کردیم. این پاسخ ها جمع آوری شدند و در بسیاری از موارد نیز درست بودند. البته نکته قابل توجه این است که در خصوص این مباحث باید صحبت های مفصل تری انجام شود و این ها نیازمند وقت و موشکافی هستند.
این محقق آینده پژوهی در ادامه اظهار کرد: هم اکنون ما برای بازار سرمایه نیازمند فست سایت هستیم، اما چند نفر از فعالان و متخصصان بورس به این نیاز واقف هستند؟ آینده پژوهی بیش از 40 روش دارد که بد نیست ما نیز از این روش ها استفاده کنیم چه بسا ممکن است خروجی خوبی داشته باشند. خواستگاه علمی و تخصصی ما یکی نیست به همین علت نیز با کم گفتن در رابطه با این موضوعات مشکلی برطرف نخواهد شد و صرفا می تواند دید اولیه به ما دهد اما همه چیز را به ما نمی دهد و نباید به آن وابسته شویم.
آینده را نمی توان پیش بینی کرد اما می توان به استقبالش رفت
سعید خزایی گفت: کدام یک از افراد حاضر در این جلسه می توانید با دقت بالا بگویید که چه اتفاقی در خصوص دلار و یا طلا در سال آینده رخ خواهد داد؟ اگر هم پاسخی داشته باشید قطعا با استفاده از اطلاعات پایین بوده است. آینده را نمی توان پیش بینی کرد اما می توان به استقبالش رفت. زمانی که بر اساس اطلاعات توانایی پیش بینی آینده را نداریم می رویم به سراغ پیش بینی های ذهنی و شهودی که اغلب هم درست از آب در می آیند و باعث می شود به آن ها عادت کنیم. اما هرگونه پیش بینی که استنتاجی از گذشته باشد, نادرست است.
وی در ادامه تصریح کرد: برای انجام یک پیش بینی درست باید به عدم قطعیت همه چیز باور داشته باشیم. سیستم های پیش بینی ما از کمبود اطلاعات برخوردارند. در حقیقت واقعیت آینده را آن طور که هست نمی بینیم بلکه آن طور که هستیم می بینیم. واقعیت یک مفهوم ذهنی است و نمی توان بر آن اتکا کرد. تفکر آرزومندانه یک بایاس( تورش) است. اثر چشمداشتی پژوهشگر ما را همواره با مشکل مواجه می کند. سخنی از بیل گیتس نقل می کنم که می گوید"موفقیت همیشه آموزگار بدی است" اینکه در پیش بینی ها موفقیت به دست آوریم دلیلی بر موفقیت همیشگی ما نخواهد بود. در حقیقت اینکه گمان کنیم شکست ناپذیریم صرفا یک افسانه است.
سعید خزایی در پایان بیان کرد: سوگیری تاییدی، اینکه همه این را می خرند تو هم بخر همه این ها بایاس هستند. در واقع ذهن متخصصان به خصوص کسانی که با اعداد و ارقام سرو کار دارند مدل ساز است. همواره ما به دنبال ساخت یک الگو هستیم. با اینکه کارها را برای ما آسان تر می کند اما سبب می شود واقعیات را جور دیگری ببینیم. ما واقعیت ها را آن چنان که هست نمی بینیم بلکه همان طور که دوست داریم مشاهده می کنیم. در همین خصوص بناپارت معتقد بود جنگ مهم تر از آن است که به دست ژنرال ها سپرده شود. ما احتیاج به چندین سناریو داریم که بگویند اگر نمی توانیم روی یک آینده دست بگذاریم ,روی آینده های مختلف دست گذاریم و ببینیم کدام یک محقق خواهد شد. در حقیقت باید عدم قطعیت را کانون استدلال های خود قرار دهیم. پیش بینی های کمی که به آن ها عادت کرده بودیم دیگر پاسخگوی نیازهای ما نیستند. کتاب های بسیاری در این حوزه وجود دارد که می توانند برای علاقه مندان بسیار کمک کننده باشند.
در خاتمه, مطرح گردید این مباحث بصورت تخصصی ترو جدی تری در آینده بصورت سلسله سخنرانی هایی از طرف دکتر خزائی ارائه گردد.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.