سرانجام جمعه شب دونالد ترامپ به انتظارها پایان داد و طی یک سخنرانی تند و تیز، استراتژی جدید دولت خود در رابطه با توافق هستهیی و مواجهه با ایران را به اطلاع عموم رساند.
به گزارش بورس24 ، ترامپ این بار تصمیم گرفت خود دست به اقدامی برای لغو یا تغییر در بندهای برجام نزند بلکه پای کنگره امریکا را وسط بکشد تا آنها وظیفه این کار را برعهده بگیرند. این تصمیم ترامپ باز هم سایه تردید را بر دل سرمایهگذاران سنگینتر کرد تا بدترین شرایط ممکن برای سرمایهگذاران یعنی انتظار و ابهام به وجود بیاید. اکنون شرکتهایی که قصد ورود به سرمایهگذاری در بخش نفت ایران را داشتند باید به انتظار بنشینند تا نمایندگان مجلسین طی 60 روز آینده چه بلایی بر سر برجام بیاورند. البته آنها گزینه دیگری نیز در پیش رو دارند و آن اتکا به مواد 36و 37 برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به «مکانیسم ماشه» است. در این ماده تشریح شده است که در صورت اسنپبک و بازگشت تحریمها، قراردادهای منعقد شده در زمان برجام معتبر بوده و عطف به ماسبق نمیشوند. در واقع سرمایهگذاران خارجی میتوانند با اتکا به این ماده دل را به دریا زده و پولهای خود را به ایران بیاورند. ابهام بعدی در رابطه با فروش نفت ایران است. در این بخش بهنظر میرسد ،دست دولت جمهوریخواه برای مانعتراشی برای فروش نفت ایران بستهتر از ترساندن شرکتها برای سرمایهگذاری است چراکه بهنظر میرسد، امریکا نتواند اجماعی بین مشتریان اروپایی و آسیایی ایران برای تحریم فروش نفت ایجاد کند.
جمعه شب گذشته، نگاه بسیاری از ایران بار دیگر به گیرندههای خود دوخته شد. این بار خبری از یک مسابقه فوتبال، یک سریال پرطرفدار، یک دادگاه علنی یا مناظرههای انتخاباتی نبود. این بار نوبت نمایش اختصاصی دونالد ترامپ برای ایرانیها با موضوع برجام بود. سخنان پرحاشیه ترامپ علیه ایران و سیاستهای منطقهییاش البته بیپاسخ نماند. بلافاصله فدریکا موگرینی یک نشست خبری برگزار و اعلام کرد که لغو برجام در اختیار دونالد ترامپ و هیچ شخص دیگری نیست. بیانیه 3 کشور اروپایی نزدیک به امریکا یعنی بریتانیا، آلمان و فرانسه در کنار موضعگیری روسها بهنفع ایران نیز ادامه موج مخالفتها با سخنان رییسجمهور امریکا و استراتژی جدید او بود.
واکنشهای مقامات کشورهای مختلف جهان پس از پایان سخنرانی دونالد ترامپ نشان داد که این بار امریکا در اعمال تحریمهای جدید علیه ایران دست تنهاست و صفآرایی جهانی گستردهیی خصوصا از سوی اروپاییها در مقابل سیاست دولت و کنگره این کشور تشکیل شده است. در چنین شرایطی پرسش اصلی این است که اعمال تحریمهای جدید در وهله نخست چه سرانجامی را برای برجام به وجود خواهد آورد و در مرحله بعدی تا چه میزان صنعت نفت ایران را متاثر خواهد کرد. صنعت نفت ایران از 2 جهت میتواند از سیاستهای ضد برجامی امریکا ضربه بخورد. بعد اول مربوط به ایجاد محدودیت در فروش نفت خام و بعد دوم در فرار سرمایهگذاران خارجی است.
پیش از سخنرانی ترامپ این روزنامه در گفتوگو با کارشناسان بینالمللی به بررسی این موضوع پرداخته بود که رییسجمهور امریکا رویکرد عملگرایانهیی ندارد و دکترین دونالد ترامپ در این رابطه پوشالی است و تنها واکنش غیرمنطقی ایران ممکن است باعث اتحاد اروپاییها و امریکاییها در اعمال تحریمهای جدید شود.
پس از سخنرانی ترامپ نیز رسانههای بینالمللی تحلیلی مشابه این را ارائه کردند. در این رابطه بلومبرگ در گزارشی، اثرات آنی تحریمهای جدید علیه فروش نفت ایران را «اندک» توصیف کرد. در این گزارش عنوان میشود که در آخرین دور تحریمهای ایالاتمتحده، اروپا به طور کامل خرید نفت از ایران را تحریم کرده بود و تکیه امریکاییها بر تمایل آسیاییها به کاهش خرید نفت از ایران بود. اما در شرایط فعلی که سایر طرفها تمایلی به مذاکره مجدد در رابطه با تحریمهای جدید یا لغو آن ندارند اگر امریکای تحت رهبری ترامپ قصد تحریم فروش نفت ایران را کرده باشد در نیل به هدف خود منزوی خواهد شد. همایون فلکشاهی، تحلیلگر موسسه وودمکنزی در این باره به بلومبرگ میگوید: «بهنظر میرسد، اروپا تمایلی به اعمال تحریمهای نفتی جدید علیه ایران مانند آنچه در سال 2012 اتفاق افتاد، ندارد. خود امریکا نیز در 40سال اخیر نفتی از ایران نخریده است. اما کاری که امریکا میتواند کند، اعمال فشار به مشتریان نفت ایران بهخصوص آنهایی است که در امریکا دارایی دارند.»
از زمان برداشته شدن تحریمها، صادرات ایران به مشتریان آسیایی و اروپایی خود به سرعت افزایش یافت و به سطح 2 میلیون و 200 تا 2 میلیون و 400هزار بشکه رسید. بر این اساس پس از آنکه اروپا تحریم خرید نفت از ایران را برداشت، صادرات این کشور به قاره سبز به بیش از 500 هزار بشکه در روز رسید. فروش نفت ایران به چین به عنوان بزرگترین مشتری خود و یکی از کشورهای مذاکرهکننده با ایران نیز در ماه آگوست امسال به بالاترین سطح خود از ژوئن 2016 رسید.
بنابراین، این کشورها بعید به نظر میرسد که در چنین شرایطی بخواهند با ساز امریکاییها به رقص درآمده و دردسرهای تغییر خوراک پالایشگاههای خود را به جان خریده و به دنبال جایگزینی کشورهای دیگر با ایران باشند.
سنگینی سایه تردید برای سرمایهگذاری
تصمیم ترامپ هر چند به نظر میرسد که فروش نفت خام ایران را چندان با مشکل مواجه نکند اما مسلما به ریسکهای سیاسی انجام کسبوکار در کشور افزوده و همین مساله میتواند منجر به ایجاد اختلال در روند جذب سرمایه خارجی مورد نیاز برای افزایش تولید نفت خام شود. امریکا امکان جریمه کمپانیهای انرژی همکار با ایران را داراست چراکه بسیاری از آنها در امریکا پروژه دارند و برای خرید تجهیزات و انعقاد قراردادهای جدید از دلار استفاده میکنند. ایمان ناصری، تحلیلگر موسسه افجیای در این باره به بلومبرگ اعلام کرد:«فاینانس پروژهها و سرمایهگذاری در ایران حتی دشوارتر از وضعیت امروز خواهد شد.» فلکشاهی نیز معتقد است: تمرکز ترامپ بر سپاه پاسداران میتواند تبدیل به یک مشکل خاص شود چراکه کمپانیهای انرژی احتمالا مجبور خواهند بود که پیش از تلاش برای دادن هر گونه تعهدی در ایران، اقدامات اضافی بسیاری انجام دهند(تا نگرانیها در رابطه با فعالیت خود در ایران را برطرف کنند).
پس از برجام، قرارداد با توتال تنها قراردادی است که ایران موفق شده است به سرانجام برساند. اما این قرارداد یک ویژگی مهم دارد. منابع مالی مورد نیاز برای این پروژه از منابع داخلی توتال تامین خواهد شد و استقراضی از یک بانک صورت نخواهد گرفت تا بدینترتیب ریسک مواجهه با اقدامات تنبیهی امریکا برای انجام معاملات مربوط به ایران کاهش یابد. از این رو فلکشاهی انتظار دارد که شرکتهای خدماتی ایرانی بخش عظیمی از امور مربوط به توسعه فاز 11 را در اختیار بگیرند.
نامهایی همچون رویالداچشل، انی، روسنفت، لوکاویل و حتی شلمبرژه مهمترین نامهایی هستند که قصد ورود به صنعت نفت ایران را کرده بودند. دو سناریو پیش رو این شرکتها قرار دارد. سناریو نخست این است که پیش از آنکه کنگره دست به اعمال تغییراتی در برجام بزند، اقدام به انعقاد قرارداد با ایرانیها کنند چراکه براساس سند برجام اگر قراردادی بین ایران و شرکتهای خارجی در زمان اجرای برجام امضا شود حتی در صورت نقض برجام همچنان معتبر خواهد بود. در ماده 37 برنامه جامع اقدام مشترک ذکر شده است:«قراردادهایی که بین هر طرف و ایران یا افراد و نهادهای ایرانی(در زمان اجرای برجام) امضا شده باشد، عطف به ماسبق نیست. مشروط به اینکه فعالیتهای صورت گرفته در این قراردادها منطبق با برجام و قطعنامههای قبلی و فعلی شورای امنیت باشد.
سناریو دوم(و محتملتر) این است که کمپانیهای انرژی به انتظار بنشینند تا سرانجام لایحه کنگره امریکا به کجا خواهد رسید و پس از آن با بررسی شرایط جدید تصمیم بگیرند که آیا به ایران بیایند یا عطای سرمایهگذاری در ایران را به لقایش ببخشند.
منبع: تعادل
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.