اگر به آینده صنایع معدنی و رشد و بالندگی هر چه بیشتر سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات فکر می کنید ، این را بدانید که حضور مبارکه در ترکیب سهامداران معادن و فلزات تقویت کننده رشد و شکوفایی این هلدینگ است و لاغیر.فولاد مبارکه با سرمایه ٧۵٠٠ میلیارد تومانی و برنامه تولیدی افزون بر ۶ میلیون تن گردش مالی و قدرت مالی بالایی دارد،پس اگر قرار باشد بین صندوق فولاد و فولاد مبارکه یکی را به عنوان سهامدار حمایت کننده انتخاب کنیم ، آن فولاد مبارکه است.صندوق فولاد که خود نیاز به حمایت دارد؛با حدود ٧۵ هزار نفر بازنشسته تحت پوشش و ماهیانه حدود ١۵٠ میلیارد تومان هزینه!
بورس24 :روز گذشته بورس24 از حقوقی شدن پرونده واگذاری 16 درصد از سهام سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات به فولاد مبارکه خبر داد.سید علیرضا ناجی یکی از سهامداران شرکت های سنگ آهنی و فولادی در یادداشتی که برای بورس24 ارسال کرده از مزیت های حضور فولاد مبارکه در ترکیب سهامداران «ومعادن» سخن گفته است:
در خبرها خواندم که معامله خرید 16 درصد از سهام سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات که فولاد مبارکه خریدار آن بود با احتمال ابطال مواجه شده است.
من کاری به داستان حقوقی که بین بانک رفاه ، صندوق بازنشستگی فولاد و فولاد مبارکه اصفهان بر سر این معامله وجود دارد ندارم اما چند نکته درباره حضور غول فولادسازی ایران در بزرگترین هلدینگ معدنی بورس می خواهم عنوان کنم.
اگر به آینده صنایع معدنی و رشد و بالندگی هر چه بیشتر سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات فکر می کنید ، این را بدانید که حضور مبارکه در ترکیب سهامداران معادن و فلزات تقویت کننده رشد و شکوفایی این هلدینگ است و لاغیر.فولاد مبارکه با سرمایه 7500 میلیارد تومانی و برنامه تولیدی افزون بر 6 میلیون تن گردش مالی و قدرت مالی بالایی دارد،پس اگر قرار باشد بین صندوق فولاد و فولاد مبارکه یکی را به عنوان سهامدار حمایت کننده انتخاب کنیم ، آن فولاد مبارکه است.صندوق فولاد که خود نیاز به حمایت دارد؛با حدود 75 هزار نفر بازنشسته تحت پوشش و ماهیانه حدود 150 میلیارد تومان هزینه!
آن هایی که در سال های گذشته به مجمع معادن و فلزات رفته اند می دانند من چه می گویم.تقسیم سودهای بالا را کدام حقوقی رقم زد.شرکتی که بیش از 10 هزار میلیارد تومان پروژه در دست اجرا دارد که نباید با پیشنهاد تقسیم سود حداکثری از سوی سهامدار اصلی خود مواجه شود!
حالا بر عکس فکر کنید.معادن و فلزات افزایش سرمایه از محل آورده نقدی داشته باشد.سهامداری که حدود یک چهارم شرکت را در اختیار دارد آیا با این همه مشکل می تواند در این افزایش سرمایه شرکت کند!؟
یکی از کسانی که از احتمال کنار زدن مبارکه از معادن و فلزات خوشحال شده بود به من می گفت فولاد می خواست با خرید معادن و فلزات در سنگ آهنی ها نفوذ کند و همچنان به سنگ آهن ارزان دسترسی پیدا کند.اما آیا واقعا چنین است؟
در چند سال گذشته که فولاد مبارکه نفوذ زیادی در سنگ آهنی ها نداشت مگر فاصله قیمت داخلی و جهانی سنگ آهن 40 درصد نبود؟مگر همچنان سنگ آهن را ارزان به مبارکه نمی دادند!؟
به آن دوست عزیز گفتم حضور مبارکه در معادن و فلزات می تواند به رشد قیمت سنگ آهن منتج شود!
با تعجب گفت ، حالت خوبه!؟
گفتم تحلیل من این است که فولاد مبارکه با دارابودن مجموعا 38 درصد از سهام بزرگترین هلدینگ معدنی بورس احتمالا بازهم تمایل به افزایش سهام در این شرکت دارد و هر چه سهامداری آن بیشتر شود نفع مبارکه در این شرکت ها بیشتر می شود.لذا اگر روی پائین ماندن قیمت سنگ آهن مقاومت کند ، چاقو را در شکم خود فرو برده چون خود یکی از ذی نفعان اصلی است و باید از شرکتی که سرمایه گذاری کرده سود بگیرد. فولاد مبارکه با نیاز به سالانه حجم زیادی از گندله و کنسانتره بزرگترین مشتری سنگ آهنی هاست ، حالا خود مشتری هم مالک سهم شده و نمی تواند که علیه خود تصمیم بگیرد!
تازه فولاد با وجود حتی نیمی از سهام معادن و فلزات بازهم اختیار دار اصلی شرکت های گل گهر و چادرملو نمی شود چون مدیریت اصلی این شرکت ها در اختیار سرمایه گذاری امید و عدالت است و معادن و فلزات در سنگ آهنی ها سهامدار سوم شناخته می شود.نکته بعدی این که اگر فولاد در مقام ذی نفع صنعت سنگ آهن مثل سال های گذشته بر ارزان بودن سنگ آهن پافشاری کند ،خودش را بدنام کرده و سهام معادن و فلزات افت می کند و آن وقت رسانه ها تیتر می زنند.«سهامداران معادن و فلزات با وجود فولاد مبارکه سهام «ومعادن» را پس زدند و رفتند!»
دوستم قانع شد!
نکته بعدی این که انتظار می رفت فولاد مبارکه که روی سهام خود خیلی حساس است بعد از قطعی شدن معامله معادن و فلزات کمی نقدینگی وارد سهم کرده و از آن حمایت کند تا حضور مثبت خود در این هلدینگ را به بازار نشان دهد اما دعوای حقوقی مزبور سهامداران را از چنین رخدادی محروم کرد.در واقع فولاد مبارکه در هر سهمی که هست مثل فولاد هرمزگان حتما با برنامه حضور دارد و سودی منطقی در اختیار سهامدار خود قرار می دهد و بازار سهام و سهامدار برایش مهم است.
نکته بعدی این که سنگ آهنی ها تا چند سال دیگر خود فولادساز می شوند و تا سال 1400 عملا شرکت های گل و گهر و چادرملو بیش از آن که یک شرکت سنگ آهنی باشند با وجود برنامه تولید 8 میلیون تن فولاد در زیرمجموعه ها عملا یک فولادساز هستند و تردیدی نیست که تامین سنگ آهن خود را یکی از اولویت های اصلی می دانند.از این رو مبارکه به عنوان غول فولادسازی ایران می تواند با حضور در معادن و فلزات و مالکیت غیر مستقیم در سنگ آهنی ها امپراتوری فولاد ایران را بنا کند تا روزی ما هم در کشور خود در حد و اندازه میتال هند و تاتااستیل یک کمپانی فولادی داشته باشیم.
مجموعا باید گفت اگر هر صنعتی به متخصصان خود واگذار شود بهتر است و بدون تردید فولاد مبارکه در صنعت سنگ آهن و فولاد تخصصی تر از وزارت رفاه است.در حال حاضر بسیاری از صنایع کشور به سمت وزارت رفاه رفته در حالی که ماموریت آن چیز دیگری است و اجرای اصل 44 و پرداخت بدهی دولت به تامین اجتماعی در غالب سهام شرکت ها بجای وجه نقد طی سال های گذشته سهم بزرگی (بیش از 40 درصد) برای این مجموعه فقط در بورس رقم زده است.
من هر طور که دودو تا چهار تا می کنم به این نتیجه می رسم که وجود فولاد مبارکه در معادن و فلزات مثبت است.البته بازهم تاکید می کنم که رسیدگی به داستان حقوقی به وجود آمده در صلاحیت مراجع قضایی است و بنده فقط سعی کردم به آن هایی که بیهوده از کنار زدن فولاد خوشحالند بفهمانم که جور دیگری هم می توان دید!
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.