Bourse24 Ads 245
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 236
تبلیغ بورس24

نشست هم‌اندیشی پیشکسوتان بازار سرمایه به همت شرکت تأمین سرمایه آرمان و کارگزاری بانک ملی برگزار شد.

نشست هم‌اندیشی پیشکسوتان بازار سرمایه/ مشکل بورس از نگاه عبده تبریزی، عسگری مارانی و رجائی سلماسی

بورس24 ؛ دکتر حسین عبده تبریزی عضو شورای‌عالی بورس در نشست هم‌اندیشی پیشکسوتان بازار سرمایه به بررسی پاره ای از علل رکود در اقتصاد ایران پرداخت و گفت: دولت در این دوره با مشکلات زیادی روبه‌رو است؛ در بازار سرمایه، مشکلات را در حد فروش بیش از حد اوراق دولتی و فشار آن بر بازار سهام می‌بینیم و از دولت انتقاد می‌کنیم، در صورتی که مشکلات دولت در حوزه‌ی اقتصاد بسیار گسترده‌تر است.

وی گفت: با وجود تمام مشکلات حاکم، اما دولت یازدهم دستاوردهای قابل‌ملاحظه‌ای داشته است. در این مدت دولت توانسته است نرخ رشد منفی را به مثبت تغییر دهد، و این در شرایطی است که نمی‌تواند مدیران کارآمد جذب کند و جنجال حقوق‌های نجومی هم مزید بر علت شده است. در این شرایط، دولت ابزار زیادی برای ارتقای توان مدیران خود ندارد، چون ابزارهای تنبیه و تشویق ندارد.

عبده تبریزی گفت: سؤال اینجاست که با توجه به بهبودها، چرا مردم در این دوران احساس رکود می‌کنند، مشکل چیست و چه زمانی این وضع درست می‌شود؟ به‌ویژه در بخش مسکن، یا شاید بد نباشد که با لحاظ پارامترهای اصلی بورس، بررسی کنیم آیا به روزهای به اصطلاح «شیرین» بورس و مسکن باز می‌گردیم؟ برای پاسخ به این سؤالات باید بررسی کنیم که چرا احساس رکود ادامه یافته است؟ بخشی از این احساس واقعی است و به پارامترهای اقتصاد کلان برمی‌گردد. و بخشی از آن واقعی نیست و به حباب قیمتی برمی‌گردد.

وی ادامه داد: در بخش واقعی اقتصاد، شاهد این هستیم که رشد درآمدهای سرانه کاهشی شده است و این کاهش درآمد به همراه مجموعه‌ای از عوامل دیگر به تضعیف قدرت خرید منجر شده است.کاهش قدرت خرید از سال 86 آغاز شده بود و با تأخیری چند ساله، آثار آن از سال 91 نمایان‌تر دیده ‌شد، چرا که آثار وقایع در اقتصاد با تأخیر رخ می‌دهد. مسأله دیگر در آن قیمت نفت است که نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس برای دولت‌ها مشکل‌آفرین شده و آن‌ها را درگیر کرده است، تا جایی که در آن کشورها استفاده از ذخایر صندوق‌های توسعه را باعث شده و در عربستان باعث کاهش 20 درصدی حقوق کارکنان هم شده است.

عبده تبریزی گفت: بالاترین درآمد ملی نفت در ایران مربوط به سال 90 است و در سال‌های 91 و 92 این میزان 23 درصد کاهش داشته است. با لحاظ‌کردن رشد جمعیت، درآمد سرانه متناسباً کاهش داشته است. باید توجه داشت زمانی که 20 درصد درآمد سرانه کاهش می‌یابد، افراد تلاش می‌کنند خریدهای خود را محدود کنند، و در بعضی اقشار، کاهش 20 درصدی درآمد به کاهش بزرگ‌تر هزینه‌ها (خریدها) می‌انجامد.

حباب‌ مافوق تصور ساختمان

این عضو شورای‌عالی بورس ادامه داد: عامل عمده‌ی دیگر که شاید بتوان آن را حباب اصلی در اقتصاد دولت قبل دانست، حباب بازار ساختمان بوده است. حتی در حال حاضر، بخش بزرگی از احساس رکود به رکود در این بخش مربوط است. این حباب به‌قدری بزرگ بوده است که اثرات آن تا امروز بر اقتصاد ایران سایه گسترده است. خوشبختانه، این بخش از اقتصاد در بورس وزن زیادی نداشته وگرنه سنگینی آن به‌طور جدی بر شاخص بورس نمایان می‌شد. این حباب به‌قدری بزرگ بوده که با توجه به رشد تولید ناخالص در سال 1395، هنوز رشد بخش ساختمان 8 درصد منفی است و در بخش مسکن این رقم 12 درصد منفی است. در واقع، چون در بیست و چند سال اخیر، رشد ساخت‌وساز مسکن همواره از نرخ رشد جمعیت بیشتر بوده، و در سه سال 89 تا 91 میزان ساخت‌وساز دو برابر قبل و بسیار فراتر از نرخ رشد جمعیت بوده، و در دولت‌های نهم و دهم صنعت اصلی به‌شمار می‌رفته، این رکود واقع شده است.

مشکل ساختمان در دولت یازدهم

عبده تبریزی گفت: در دولت نهم و دهم صنعت ساختمان و «بانک» دو صنعتی بوده که رشد بسیار بالایی داشته‌اند. در سال‌های 89، 90 و 91 صنعت ساختمان رشد بسیار زیادی داشته و به تعبیر اقتصادی، مازاد ساخت زیادی رُخ داده است. غیر از مسکن مهر، در سال 85 در تهران 90 هزار واحد ساخته شده است، و در سال 86 به یکباره این میزان به 159 هزار واحد پرش کرده؛ در سال 87 پروانه‌های ساختمانی به 139هزار واحد رسیده، و با توجه به رکود بخش در انتهای سال 87، این تعداد در سال 88 به حدود 89 هزار واحد کاهش یافته است. اما در سال 89 با رشد درآمد نفتی، تعداد ساخت‌وساز به 149 هزار واحد رسید. ناگهان در سال 90 شاهدیم که تعداد واحدها در پروانه‌های ساختمانی به رقم باورنکردنی 233 هزار می‌رسد. این رقم بیانگر آن است که در این سال همه به معجزه‌ی مسکن و ساختمان معتقد شدند و همه‌ی بخش‌های اقتصادی کشور اعم از بانک و شرکت‌های صنعتی درگیر سرمایه‌گذاری در بخش مسکن و ساخت مجموعه‌های اداری – تجاری شدند. این روند در سال 91 با 201 هزار واحد، و در سال 92 با 176 هزار واحد ادامه یافت؛ یعنی فقط در سه سال 90، 91 و 92 در تهران معادل حدود 30 درصد از کل موجودی مسکن به موجودی اضافه شده است. اما مثل هر حبابی، به هر حال مردم کم‌کم از ادامه‌ی معجزه ناامید شدند و در سال 93 تعداد پروانه های ساخت به 89 هزار واحد و در سال 94 به 66 هزار واحد و در سال 95 هم به همین تعداد تقلیل یافت. در این مدت بخش قابل‌ملاحظه‌ای از نقدینگی ساخت این ساختمان‌ها از سوی بانک‌ها تأمین مالی شد.

حسین عبده تبریزی پس از ارائه‌ی آمارهای میزان ساخت‌وساز در شهر تهران ادامه داد: حباب در بخش ساختمان در دولت قبل شکل گرفته و رفته رفته از سال 93 این حباب ترکید. هر چند در بخش زمین، کاهش جدی قیمت‌ها بروز نیافت و دارندگان زمین مقاومت کردند، اما بی‌شک در آنجا نیز چون قیمتها ثابت مانده، حداقل به اندازه‌ی تورم تعدیل منفی صورت گرفته است. اما در بخش ساخت‌وساز، رشد قیمت‌ها متوقف و حتی منفی شد. رشد قیمتی 6 -7 درصدی سال 95 در تهران هم عمدتاً مربوط به واحدهای ارزان‌قیمت و کوچک بوده است، چرا که میزان معاملات عمدتاً به واحدهای زیر 70 متر مربوط است و این نشان‌دهنده‌ی آن است که واحدهای گران‌قیمت رشدی نداشته است.

میلیاردها دلار محبوس‌شده در بخش ساختمان

وی گفت: حال در این شرایط، سازنده‌ای که سه سال است تسهیلات 25 درصدی اخذ کرده و افزایش قیمت نداشته، قابل فهم است که با چه مشکلاتی روبرو می‌شود؟ حداقل 120 هزار واحد اضافی در تهران طی سه سال سال 90، 91 و 92 ایجاد شده است؛ همین اتفاق در این سال ها در اصفهان، شیراز و سایر کلان‌شهرها هم تکرار شده است. مجموع این مازادساخت‌ها و خانه‌های خالی رقمی حتی بیش از 200 میلیون دلار را در این بخش راکد کرده است. این رقم چیزی نیست که به آن بی‌توجه باشیم و خیلی از این پول‌ها را هم بانک‌ها داده‌اند. این شرایط به کمبود نقدینگی منجر شده است، به گونه‌ای که در بازار سرمایه هم حجم معاملات قابل توجهی انجام نمی‌شود. بنابراین، معلوم است مشکل اساسی کجاست. ساخت 233 هزار واحد در یک سال واقعیت بازار نبوده؛ در شرایط عادی در تهران باید مثلاً 90 هزار واحد ساخته می‌شد، نه 233 هزار واحد. عمده‌ی این ساختمان‌ها هم گران‌قیمت بوده است. این ارقام بالا ساخته شده، چون بازار فرض کرده است که رشد قیمت و شرایط رونق کاذب ادامه‌دار است، در صورتی که این اتفاق ناشی از جو سوداگرانه‌ی بازار بوده است. اکنون آن مازادساخت‌ها به معضل تبدیل شده است. بله، در دهه‌ی 70 و اوایل 80 نرخ رشد جمعیت در حاشیه‌های تهران 16 درصد در سال بوده و بازار آن نرخ رشد را پایدار فرض کرده، در حالی که دیگر آن نرخ مهاجرت وجود ندارد و رشد جمعیت تهران در سه سال اخیر زیر 5/0 درصد در سال بوده است. انبوه‌سازان باید این واقعیت‌ها را درک می‌کردند، و متناسب با آن اقدام می کردند. هنوز هم برخی در این اندیشه‌اند که مثلا در سه سال آینده، پرش قیمت رخ می‌دهد، اما چنین فرض‌هایی واقعی نیست. پارادایم اقتصاد مسکن در ایران تغییر کرده است. بنابراین، آن حباب‌ها و برخی تصورات در ایجاد حباب جاری مؤثر بوده‌اند.

عبده تبریزی در بخش دیگر از صحبت‌هایش به پارامتر واقعی دیگری در اقتصاد ایران اشاره کرد و گفت: در بخش واقعی اقتصاد، به دلیل دیگری هم شاهد کاهش قدرت خرید هستیم، و آن کاهش نرخ مشارکت در اقتصاد است. در شرایط فعلی بار تکفل در ایران حدود 3.6 است، این در حالی است که رقم جهانی با احتساب افریقا 2.6 است. یعنی در ایران هر نفر که کار می‌کند 3.6 نفر را تأمین می‌کند؛ این آمار بدون احتساب کسری صندوق‌های بازنشستگی است. پارامترهای اقتصادی دیگری مثل بهره‌وری پایین هم دلیل شرایط رکودی فعلی است. با این وضعیت نمی‌توان کشور را کارآمد اداره و سطح قدرت خرید را حفظ کرد.

عدم تشکیل سرمایه به دلایل فرهنگی و غیرفرهنگی

وی معضل دیگر موجود در کشور در بخش واقعی اقتصاد را عدم‌تشکیل سرمایه دانست و گفت: از دیگر مواردی که کشور با آن درگیر است، عدم‌تشکیل سرمایه است؛ آن‌قدر در این مخزن آب جمع نمی‌شود که بتوان فرصت‌های سرمایه‌گذاری را آبیاری کرد. این موضوع هم دلایل فرهنگی دارد و هم دلایل غیرفرهنگی. به قدر کافی و نهایتاً چیزی ته کار نمی‌ماند که تشکیل سرمایه صورت گیرد. آن‌‌هایی که پول ناسالم دارند، همه را به خارج می‌برند و آن‌ها که پول سالم دارند، سودشان را می‌برند. نرخ مهاجرت و خروج پول از کشور ارقام بالایی است. هر تکنوکرات و سرمایه‌گذاری در کشور یک پای خارج پیدا کرده است و مثلا به جای این‌که در شمال ایران خانه‌ی ویلایی خود را خریداری کند، به خرید خانه در خارج روی می‌آورد. در این شرایط منابعی که خارج می‌شود قابل‌ملاحظه است. از طرف دیگر از 000ر5 نفر رتبه‌های بالای کنکور که باید بمانند و دولت، شرکت‌ها، شهرها، دانشگاه‌ها، ورزش، ... را اداره کنند، حداقل 500ر2 نفر از کشور خارج می‌شوند. یعنی درست همان بخشی از جمعیت که باید بمانند وکشور و شرکتها را اداره کنند، از کشور خارج می‌شوند. ته صندوق اقتصاد چیزی نمی‌ماند که کشور با نرخ رشد بالا جلو برود.

اوراق بدهی مشکل اصلی رکود بازار سهام نیست

عبده تبریزی گفت: فعالان بازار سرمایه صرفاً بخش بسیار کوچکی از مشکلات کشور را می‌بینند و به انتشار اوراق دولتی اعتراض دارند، و می گویندکه بازار سهام را تحت تأثیر قرار می‌دهد، در حالی که سال‌ها در تلاش بودیم تا بازار بدهی توسعه یابد. فعالان بازار سرمایه باید روی مسائل اساسی فشار بیاورند و خیلی از این مسائل هم مربوط به بازار سرمایه نیست، مانند مشکلاتی که این روزها بانک‌ها به بازار سرمایه تحمیل می‌کنند. آیا واقعاً 30 هزار میلیارد تومان معاملات حجم اوراق بدهی به افت بازار سهام منجر شده است؟ اگر نرخ بازده سهام 30 درصد بود و اوراق بدهی 24 درصد، فشاری به بازار وارد می‌شد؟ یا اگر بانک‌ها مثلاً 10 درصد به سپرده‌ها می‌دادند و اوراق دولتی 10 درصد بازده داشت و بازده بازار 15 درصد بود، آیا فشاری به بازار وارد می‌شد؟ یا این‌که مسأله جای دیگر است، و مثلاً مشکل این‌جاست که بانکهایی داریم که بدون فکر سود‌های بالا می‌دهند: وقتی واقعاً 20 درصد سود ندارند، چرا به سپرده‌ها سود 20 درصدی می‌دهند؟ مقام ناظر باید کنترل کند زمانی که بانکی 20 درصد سود ندارد، چرا سود 20٪ می‌دهد. مشکل بازار سهام این مسأله نیست که در بازار سرمایه اوراق دولتی زیادی می‌فروشیم؛ مگر در دنیا نسبت اوراق بدهی به سهام بالاتر نیست. مشکل انتشار اوراق توسط دولت آن است که نباید روش تأمین مالی تلقی شود، بلکه باید کسری بودجه تلقی شود. در واقع اگر دولت به این امر عادت کند، موضوعی مناسب نیست. در بازار سرمایه باید دید به چه سطحی از معاملات می‌خواهیم برگردیم و قطعاً فعلاً به سال 90 نمی‌توانیم برگردیم. در بخش مسکن هم نمی‌خواهیم فروش‌های سفته‌بازانه داشته باشیم، بلکه برنامه‌ی دولت حمایت از بازار مصرفی مسکن است. نباید از اقتصاد فعلی کشور توقع معجزه داشت. زیاد هم دنبال توهمات و توقعات خارج از ظرفیت اقتصاد نرویم. مثلاً، سرمایه‌گذار خارجی براساس کدام معیار اقتصادی باید در این شرایط پول به کشور ما بیاورد؟ چه ارزیابی مثبتی از بازار سرمایه دارد؟ زمانی که حتی صورت‌های مالی شرکت‌های مطرح ما حسابرس قابل قبول خارجی‌ها را ندارد، رتبه‌بندی نداریم، طبعاً نباید به هیچ معجزه‌ای دل ببندیم که اتفاق خاصی خواهد افتاد و مثلاً 20 میلیارد دلار به بازار سرمایه خواهند آورد.

علامت سؤال در مقابل افزایش ظرفیت‌های صنعتی جدید

عبده تبریزی به ظرفیت‌های از پیش‌مانده در صنعت هم اشاره کرد و گفت: شاید افزایش ظرفیت‌های تولیدی جدید چندان مناسب نباشد، چرا که طرح‌های روی زمین‌مانده زیادی هست که نیازمند نقدینگی است تا آن واحدها به سطح تولید معقول خود برسند. وقتی واحدهای موجود همه مشکل سرمایه در گردش دارند، جای ایراد است که به فکر طرح‌های جدید باشیم.

فشار مالیاتی هم زیاد است و زیادتر خواهد شد. این‌که به نسبت چهار سال پیش، 3 برابر مالیات پرداخت می‌شود، نشان‌دهنده آن است که ظرفیت مالیاتی بالا بوده و عدهای به‌ویژه اصناف مالیات پرداخت نمی‌کرده اند. این رشد مالیات نشان از آن دارد که دولت یازدهم آینده‌نگری داشته و امید صرف به منابع نفت و گاز نبسته است. دولت مالیات بر ارزش افزوده را پیگیری می‌کند که عملاً متأسفانه مالیات بر فروش شده است. این پیش‌بینی دشواری نیست که نرخ مالیات بر ارزش افزوده زیاد شود. این موارد تماماً حاکی از آن است که نظامات جدید باید ایجاد شود؛ هر اقدامی که در راستای شفافیت اتفاق افتد، مطلوب است. خوشبختانه مدیریت جدید سازمان بورس از توان و ظرفیت خوبی برخوردار است و امید می‌رود با کمک شما پیشکسوتان بازار، بازار سرمایه تقویت شود.

سیاست های تنبیهی از عوامل رکود بازار ساختمان

علیرضا عسگری مارانی مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری ملی ایران در بخش هایی از نشست پیشکسوتان بازار سرمایه اینطور گفت:می توانستیم اقدام سیاست های تنبیهی در بحث مالیات ها در بخش نکنیم به این دلیل که دولت با کمبود نقدینگی روبرو است. درست است که در بخش مسکن حباب داشتیم و عرضه بیش از حد بوده است اما روند ساختمان سازی می توانست تداوم مدیریت شده ای داشته باشد نه اینکه با سیاست های تنبیهی قانون مالیات ها منجر به رکود بیش از حد این بخش از اقتصاد شویم. اتخاذ سیاست های تنبیهی بخش مسکن در شرایطی که کل دنیا به سمت سیاست های تشویقی گام برداشت کار منطقی نبوده است.

وی ادامه داد:متاسفانه در طی این سال ها در ارتباط با تحرکات اقتصاد جهانی غیر منعطف عمل کردیم.بخش مسکن اگر مشکل دارد مشکل از جای دیگری است، اگر تولید مشکل دارد این مشکل ناشی از موارد دیگری است. در بخش سنگ آهن و پتروشیمی ها خلاف حق مواردی تحمیل شده است که بار مالی سنگینی برای این بخش ها ایجاد می کند و رقابت پذیری این صنایع را کاهش می دهد، افزایش مالیات هم مزید بر علت است. گاز 13 سنتی بر چه اساسی به تولید کننده تحمیل می شود؟ چه کسی حق می دهد که وزارت نفت یا مجلس در کالای انحصاری on tradedقیمت گذاری کند آن هم غیر منصفانه. طبیعی است که بازار با این مشکلات روبرو می شود. با شرایطی روبرو هستیم که اسما از از تحریم خارج شدیم اما در عمل نه آنطور که باید.

برخی بانک های خصوصی در جاده یک طرفه جذب نقدینگی هستند

مارانی در خصوص وضعیت بانک ها گفت: تورم بر طبق آمار به زیر 10 درصد کاهش دارد اما شاهد هستیم که برخی بانک ها که متعلق به سهامداران خصوصی است جذب سپرده اش به اندازه سپرده های بانک ملت یا تجارت شده است. این اقدام در شرایط فعلی در اقتصاد مخاطره آمیز است. رتبه بندی در بانک ها وجود ندارد و همه فکر می کنند سپرده ها نزد بانک ها امن است اما بانک ها خود با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند. معتقدم تا این مشکلات حل نشود در بخش واقعی اقتصاد رکود فعلی ادامه خواهد داشت.

چرا باید بازار پول بر بازار سرمایه رجحان داشته باشد؟

مدیر عامل ونیکی ادامه داد: دولت بازار پول را به بازار سرمایه رجحان می دهد، در بازار پول معافیت های مالیاتی برای سپرده گذاران وجود دارد اما در بازار سرمایه این مزیت برای سرمایه گذاران که با ریسک بیشتری روبرو هستند وجود ندارد.

شاید علت اصلی این است که در بازار سرمایه برای خرج کردن ها شفافیت وجود اما در بازار پول این شفافیت وجود ندارد و به راحتی می توانند در زمان های لازم پول دریافت کنند.

مردم در این شرایط روی سود سپرده ها حساب کردند ...

وی در بخش دیگری از صحبت هایش به وابستگی جامعه به سود سپرده ها پرداخت و گفت: بنا بر آخرین اطلاعاتی که وجود دارد 99 درصد سپرده هایی که از نظر تعدادی وجود دارد زیر 100 میلیون تومان است. اگر در گذشته جامعه روی یارانه حساب می کرد الان با معضل نرخ بهره برای سپرده گذاران درگیر است و افراد روی سود حاصل از سپرده ها حساب باز کرده اند. همه مردم با سود این سپرده ها بخشی از زندگی خود را اداره می کنند. بنابراین ترس از کاهش این نرخ سپرده وجود دارد. مبارزه با پولشویی اخذ مالیات شفاف موارد است که مورد استقبال همگان است کسی با انضباط مالی مخالف نیست اما در شرایط فعلی سیاست های سختگیرانه چندان به صلاح نیست.کشور تازه از تحریم خارج شده است اما هنو ز یک ال سی واقعی باز نکرده ایم همانطور که بی انضباطی های مالی از 7-8 سال پیش شروع شده انضباط مالی هم باید پله پله شروع شود.

تعادل بین تورم و سود بانکی وجود ندارد

اله ویردی رجائی سلماسی نخستین دبیر کل سازمان بورس وارواق بهادار هم با این دیدگاه در نشست پیشکسوتان سخنرانی کرد: باید به این مساله توجه داشت که نرخ تورم و سود بانکی با هم تعادل داشته باشند. زمانی تورم در حدود 40 درصد بود و نرخ سود بانکی 20 درصد، در شرایط کنونی که نرخ تورم زیر 10 درصد است نرخ سود باز هم در محدوده 20 درصدی است و این امر ناشی از عدم تعادل است. باید گفت بازار از نرخ سود سیستم بانکی رنج می برد و بانک رقیب اصلی بازار سرمایه است .

سود بانکی مشکل بازار سرمایه است ...

وی ادامه داد:مشکل بازار سرمایه سود بانک هاست ،وقتی کسی در بانک 22 درصد سود می گیرد چرا باید به بازار سرمایه ورود کند و میانگین 10تا 12 درصد سود بگیرد؟

رجائی سلماسی گفت:بانک سپرده می گیرد سرمایه گذاری می کند و حق الوکاله می گیرد ما به ازای این فعالیت، در بانک ها شاهد هستیم که در آمد مشاع بانک ها منفی بوده است و بیشتر سودی که داشتند پرداخت کردند این سود اضافه از جیب سهامدار پرداخت شده است.چرا باید سپرده گذار سود بدون ریسک در یافت کند و سرمایه گذار زیان کند. چرا در این شرایط سهامدار باید به بازار سرمایه ورود کند و سهامداری کند؟

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید :

نظرات :

شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.

شما هم نظر دهید

برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید


Bourse24 Ads 242


پاسخ به سوالات بورسی شما
Bourse24 Ads 250
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 246
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 143
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 247
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 208
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 25
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 27
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 32
تبلیغ بورس24