بیاید واقع بین باشیم! جناح بندیهای سیاسی را کنار بگذاریم و نقدی بر حضور دوباره توتال در پارس جنوبی داشته باشیم، این که چرا توتال نخستین شرکت خارجی بعد از برجام است که با وجود احتمال تحریم آمریکا به صنعت نفت آمده؟
شانا/اینکه چرا این شرکت در فازی که کمترین فشار مخزنی را دارد، برای شروع کار انتخاب کرد و حاضر شده بالاترین فناوری تولید گاز از دریا یعنی «سکوهای تقویت فشار» را به رقیب قطر
در پارس جنوبی بدهد.
شرکتهای توتال، سی ان پی سی و پتروپارس که هر کدام جداگانه زمانی فاز ١١ را برای توسعه برای خود میدانستند امروز بعد از سالها با تدبیر دولت یازدهم برای توسعه آن سر یک میز دور هم جمع
شدهاند و موافقتنامه اصولی (HOA) را در قالب مدل جدید قراردادهای نفتی امضا کردند تا فصل جدیدی از همکاری ایران و شرکت های بین المللی در پارس جنوبی باز شود.
بررسی وضعیت بین المللی و فنی فاز ١١ نشان میدهد که برنده این معامله بین المللی که پیامی روشن به آمریکا و شرکتهای نفتی خارجی داشت؛ ایران است.
توتال بار دیگر خط شکنی کرد
همه می دانیم که سیاستهای خصمانه آمریکا با انتخاب دونالد ترامپ، رئیس جمهوری جدید آمریکا، تغییر بنیادینی نخواهد داشت و همچنان این کشور تلاش میکند تا شرایط کار را برای شرکتهای نفتی در
ایران سخت تر کند.
بیش از یک سال از برجام میگذرد و در این مدت هیچ شرکت بزرگی جرات حضور دوباره در صنعت نفت ایران را نداشت؛ تا اینکه شرکت توتال در قالب قراردادهای جدید نفتی بار دیگر با حربه
«اجماع» به میدان آمد؛ از این رو این شرکت بار دیگر نشان داد که خط شکن است ( دور زدن تحریم داماتو در اواخر دهه ٧٠).
امید است حصول توافق همکاری میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت توتال فرانسه در میدان گازی پارس جنوبی، تردید شرکتهای بینالمللی را برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران از بین ببرد.
از طرفی توتال امروز خوب می داند که صنعت نفت ایران آن صنعت نفت دهه ٧٠ و ٨٠ نیست و به خوبی می تواند روی توان شرکتها و متخصصان ایرانی حساب باز کند و بخشی از کارها را به آنها واگذار کند، اگر این
طور نبود همه ما می دانیم که این شرکت می توانست به راحتی و به صورت مستقل این پروژه را انجام دهد.
فاز ١١ و چالش افت فشار گاز
چرا توتال باید فاز ١١ را انتخاب کند؟ این فاز که در بخشهای مرزی مخزن پارس جنوبی قرار دارد امروز به لحاظ فشار مخزن حال خوشی ندارد. اگر شما نگاهی به نقشه فازهای میدان پارس جنوبی انداخته باشید
متوجه این موضوع خواهید شد، بخشهایی از مخزن که در آبهای قطر است سالهای سال است که با چاههای عمودی و افقی در حال تولید هستند و حتی فازهای ایرانی مجاورش یعنی فازهای ٢و ٣ در
اوایل دهه ٨٠، فازهای ٦ تا ٨ در اوسط دهه ٨٠ و فازهای ١٢ و ١٥ و ١٦ نیز در چند سال اخیر به تولید رسیده است.
بنابراین شاید بتوان گفت این فاز (١١) پر ریسک ترین فاز تاریخ توسعه پارس جنوبی است که باید با آخرین فناوریهای روز دنیا به توسعه می رسید؛ در غیر این صورت باید شاهد افت فشار و در نتیجه بلا
استفاده ماندن سکوهای آن در دریا می بودیم.
آمدن توتال به این فاز را می توان برای ایران فرصتی طلایی دانست تا با گرفتن و بومی سازی فناوری ساخت سکوهای تقویت فشار به داد افت فشار در سایر سکوهای پارس جنوبی برسد تا بیش از این از گاز فازهای ٦ تا ٨
برای جبران افت تولید سایر سکوها استفاده نشود.
حال سئوالی که در این میان مطرح می شود این است که چرا توتال باید فناوری یار دیرین خود، قطر را که چندین ده میلیارد دلار پروژه در آنجا دارد، به ایران بدهد که رقیب این کشور در میدان پارس جنوبی
است؟
درست است که توتال بهای این سکو را به صورت تمام و کمال از ایران خواهد گرفت؛ اما داشتن این سکو در هر فاز پارس جنوبی یعنی تولید چند برابری از چاههای گاز پارس جنوبی، بنابراین می بینید که این
معامله (سپردن کار توسعه به توتال) برای ایران در آینده سودی هنگفت در بر خواهد داشت.
به گفته محمد مشکین فام، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس، در آینده باید حدود ٢٠ سکوی فشارافزای گاز برای دیگر فازهای پارس جنوبی تعریف، ساخت، نصب و راه اندازی شود و از این رو دقت و حساسیت کافی در ساخت
نخستین سکو ضروری است.
سکوی فشارافزا با ظرفیت ٢ میلیارد فوت مکعب از قابلیت فشارافزایی به میزان ٩٠ بار برخوردار خواهد بود. ایران قصد دارد سکوی فشارافزا را در یاردهای خود بسازد؛ اما از آنجا که این سکو حدود ٢٠ هزار تن وزن
خواهد داشت و در ایران سابقه و تجربه مهندسی تفضیلی، ساخت و نصب سکو با وزن بیش از هفت هزار تن وجود ندارد؛ بنابراین باید زیرساختهای موجود را در کشور ارتقا یابد.
طراحی پیچیده، ضرورت چیدمان درست تجهیزات، رعایت مسائل ایمنی و امور عملیاتی از ویژگیهای این سکوی فشارافزا است و برای نصب این سکو باید از روش فلوت اور (Float Over) استفاده شود که فناوری آن در
ایران موجود نیست.
با مقدمات گفته شده، طراحی مفهومی و پایه سکوی تقویت فشار گاز باید حتما از سوی مشاور بین المللی انجام شده تا به الگویی درست و دقیق برای بهره مندی ایران در دیگر فازهای پارس جنوبی بدل شود.
پارس جنوبی، همچنان نیازمند سرمایه خارجی
در سه سال اخیر بیش از نیمی از منابع شرکت ملی نفت ایران به سمت پروژههای پارس جنوبی سرازیر شده تا روند توسعه فازهای پارس جنوبی تسریع یابد، با این حال این فاز برای حفظ تولید خود و عقب نماندن از
رقبیمان همچنان به سرمایه گذاری نیاز دارد، به طوری که به گفته مدیرعامل شرکت نفت وگاز پارس برای جلوگیری از افت فشار و نگهداشت تولید در پارس جنوبی پیش بینی می شود به ٢٠ میلیارد دلار سرمایه گذاری در
بخش دریای نیاز باشد.
به گفته کارشناسان حضور توتال و سی ان پی سی در پارس جنوبی به صورت مشترک می تواند فتح بابی باشد برای حضور سایر شرکتهای نفتی در این میدان، امیدها برای آمدن سرمایه خارجی به پارس جنوبی امروز نسبت
به قبل بیشتر شده و به نظر می رسد راه سختی تا پیشی گرفتن از نظر تولید از رقیبان قطر نداشته باشیم.
توتال شرکتی بینالمللی بزرگ و شناخته شده در دنیای صنعت نفت است؛ اما هر چقدر که بزرگ باشد نمی تواند از تحریمهای آمریکا به خاطر سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران در امان باشد، این شرکت در
سال های اخیر با سیاست اجماع و تشکیل کنسرسیومی بین المللی توانست تحریم داماتو آمریکا را دور بزند و وارد پارس جنوبی شود، به نظر می رسد به میان آمدن پای شرکت سی ان پی سی چین بعد از چندین سال به پروژه
فاز ١١ به همین خاطر باشد و توتال همان سیاست قبلی را برای حضور دوباره در پارس جنوبی اتخاذ کرده است، اما با این حال شاید بتوان گفت راضی کردن توتال برای حاضر شدن در پارس جنوبی جز با دیپلماسی نفتی وزیر
نفت و مدیران ارشد صنعت نفت قابل اجرا شدن نبود.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.