انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، خواهناخواه بر اقتصاد ایران اثر خواهد داشت؛ اگر با ایران، موضع سیاسی هم داشته باشد که انتخاب هر کدام از کاندیداهایش اثری بیشتر خواهد گذاشت.
روشن است که مواضع هیلاری کلینتون منعطفتر و مواضع ترامپ، سختگیرانهتر است. بههرحال، «شرق» در گفتوگو با معاون سابق پژوهشی پژوهشکده پولی و بانکی، آثار این انتخابات را بر اقتصاد ایران بررسی کرده است. کامران ندری، دکترای اقتصاد دارد و دبیر گروه بانکداری اسلامی در پژوهشکده پولی و بانکی بوده است. او در جریان تحریمهای بانکی ایران، این حوزه را خوب شناخته است. به بیان ندری، اگر دولت ایران برنامهای از پیش تعیینشده برای مقابله با تصمیمهای احتمالی ترامپ، در صورت رئیسجمهوری، داشته باشد، بهتر میتواند از پس تصمیمهای ناگهانی یا سختگیرانه او بربیاید. این کارشناس اقتصادی اثر انتخابات آمریکا را گذرا و لحظهای توصیف میکند و میگوید: اگر برجام ملغی نشود، اثر خاص دیگری نخواهیم دید. به گفته ندری، این نوع انتخابات، بیش از اثر عمیق و ماندگار، یک اثر روانی گذرا خواهد داشت. بعید است با انتخاب ترامپ، شاهد تغییری بنیادی باشیم؛ چراکه در لحظه انتخاب ترامپ، تغییر خاصی رخ نداده است. برجام که سرجایش است و مابقی مسائل هم تغییری نمیکند؛ پس تنها میتوان منتظر واکنشی لحظهای بود. این اثر روانی هم یعنی مردم گمان میکنند ممکن است در آینده اتفاقی بیفتد. بسته به اینکه چقدر بازارهای ایران میتواند تحتتأثیر عوامل روانی باشد، از خودش واکنش نشان میدهد و این آثار روانی براساس میزان تابآوری هر بازار، ماندگار میشود.
انتخابات این دوره ریاستجمهوری در ایالات متحده آمریکا، احتمالا یکی از مهمترین و اثرگذارترینها بر وضع اقتصادی ایران است؛ بههرروی از عمر برجام زیاد نمیگذرد و
هیچیک از این دو نامزد به اندازه اوباما، دیدگاههای نرم و منعطفی ندارند. ترامپ بهصراحت اعلام کرده بود که برجام را پاره خواهم کرد و بسیار واضح است که هیلاری هم مواضع سختتری
نسبت به اوباما با ایران دارد. شما فکر میکنید انتخاب هریک از این دو نفر چه اثری بر اقتصاد ایران داشته باشد؟
به گمان من انتخاب خانم کلینتون اثر خاصی بر وضع اقتصاد ایران نخواهد گذاشت. انتخاب ترامپ ممکن است در کوتاهمدت، اثری جزئی بر اقتصاد ایران و بهویژه بازار سرمایه بگذارد؛ اما در بلندمدت اثری
نخواهد داشت.
خب؛ چرا فکر میکنید انتخاب خانم کلینتون اثر خاصی بر اقتصاد ایران نخواهد داشت؟
بهایندلیل که هیلاری روند پیشین را ادامه خواهد داد؛ یعنی او همطیف اوباماست و از حزب دموکراتها میآید؛ پس عجیب نیست که او هم راه رئیسجمهوری قبلی را ادامه دهد. ادامه
شرایط موجود هم که روشن است، اثری بر اقتصاد ایران نمیگذارد. مگر اینکه او بخواهد بهطور کل از برجام صرفنظر کند که در این شرایط تحلیل کمی متفاوت است؛ اما در شرایط فعلی اثری
کوتاهمدت و دفعی متصور نیستم.
شما اشاره کردید که انتخاب ترامپ هم اثری کوتاهمدت بر بازار سرمایه ایران خواهد داشت. آیا به نظرتان انتخاب او بهعنوان رئیسجمهوری ایالات متحده، در بلندمدت نمیتواند بر
اقتصاد اثرگذار باشد؟
ببینید؛ اینجور انتخابات، بیش از اثر عمیق و ماندگار، یک اثر روانی گذرا خواهد داشت. بعید است که با انتخاب ترامپ شاهد تغییر بنیادی باشیم؛ بنابراین در لحظه انتخاب ترامپ، تغییر خاصی رخ نداده است.
برجام که سر جایش است و بقیه مسائل هم تغییری نمیکند؛ پس تنها میتوان منتظر یک واکنش لحظهای بود. این اثر روانی هم، یعنی مردم گمان میکنند ممکن است در آینده اتفاقی بیفتد. بسته به
اینکه چقدر بازارهای ایران میتواند تحتتأثیر عوامل روانی باشد، از خودش واکنش نشان میدهد و این آثار روانی براساس میزان تابآوری هر بازار ماندگار میشود. اگر هیلاری انتخاب
شود، چون فرض بر این است که همان روند اوباما ادامه پیدا میکند، اثر روانی خاصی، چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت بر بازار نخواهد داشت؛ اما اگر ترامپ انتخاب شود؛ چون سخنانی مبنی بر
قبولنداشتن برجام زده است، حتما در کوتاهمدت شاهد تکانههایی در بازارها خواهیم بود.
شما به اثر کوتاهمدت اشاره میکنید؛ منظور از کوتاهمدت چیست؟
به گمان من در حداکثر یک یا در نهایت دو هفته بازار را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ هرچند موضوع مهم دیگری هم وجود دارد. این تأثیر تا زمانی کوتاهمدت است که تنها یکی از این دو
بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شوند و هیچ تغییر دیگری رخ نداده است؛ منظورم تأثیر سیاستگذاریها یا اقدامهای عملی جدید است. اگر برای مثال برجام به شکل عملی از دستور کار
رئیسجمهوری آمریکا خارج شود، موضوع کاملا عوض میشود. در آن حالت یک تغییر بنیادی رخ داده است.
بااینهمه نکته مهمتری هم وجود دارد. در ایران مثلا رخدادهای بازار سرمایه چندان هم تحتتأثیر این عوامل نیست؛ پس اگر هم حتی مثلا برجام کنار گذاشته شود، خیلی اثر خاص ماندگاری نخواهد
داشت.
این اثر کوتاهمدت تا چه حد میتواند برای نمونه همان شاخص کل را که خودتان به آن اشاره کردید، تحت تأثیر قرار دهد؟
قطعا تأثیر زیادی نخواهد داشت و این اثر هم ریزش شاخص است. ببینید نکته مهم این است که اثر تحولات داخلی نسبت به رخدادهای خارجی بر اقتصاد و بازارهای ایران بهمراتب بیشتر است.
شما اشاره کردید که انتخاب هیلاری به دلیل ادامه راه رئیسجمهوری قبلی اثر خاصی بر اقتصاد نخواهد گذاشت. پرسش من این است که در مقایسه با ترامپی که پیشتر اعلام کرده هیچ اعتقادی به برجام
ندارد، اثر مثبتی بر اقتصاد و بازارهای داخلی نمیگذارد؟
دلیلش روشن است؛ برای اینکه درست است که خانم کلینتون نمیخواهد برجام را کنار بگذارد؛ اما روشن است که نرمش اوباما را هم با ما ندارد. برجام زمان اوباما که بسیار نرمتر و منعطفتر با
ایران و مسائل ایران برخورد میکرد، نتوانست اثر خاصی بر اقتصاد ایران بگذارد، چه برسد به خانم کلینتون که مواضع سختتری دارد؛ بنابرین با آمدن خانم هیلاری وضع از زمان اوباما قطعا بهتر نخواهد
شد. با این اوصاف اثر مثبت از اساس دور از ذهن است.
آقای ترامپ چند بار به صراحت مواضعش را درباره ایران اعلام کرده است. اگر تصور کنیم که به سرعت گفتههایش را درباره برجام عملی کند، آنوقت اقتصاد با چه مسائلی مواجه میشود؟ در واقع
به شکل جداگانه اقتصاد خرد و کلان چطور اثر میپذیرند؟
من فکر میکنم حجم بزرگی از مشکلات کنونی اقتصاد ایران منشأ داخلی دارد؛ یعنی در واقع ریشه این مصائب اقتصادی ما در رابطهداشتن یا نداشتن با دنیای خارج نیست؛ بلکه بیشتر از ضعفهای
ساختاری و بنیادی در اقتصاد کشور سرچشمه میگیرد؛ ازهمینرو بعید میدانم حتی برداشتن برجام هم بتواند اثر خاصی بر اقتصاد کشور بگذارد. همین الان که ما برحسب ظاهر با شش قدرت جهانی توافق
کردهایم، این پرسش مطرح است که واقعا اثر مثبت این توافق چه بوده است؟ همانطور که این توافق اثر مثبتی بر اقتصاد ایران نداشته است، لغو و برهمخوردن آن هم اثر خاصی در بلندمدت ندارد؛
زیرا تأکید میکنم که اقتصاد ایران با مشکلات بزرگ ساختاری و درونی دستبهگریبان است؛ هرچند همانطور که گفتم، ممکن است آثار کوتاهمدتی داشته باشد که اینهم حاصل کار
سفتهبازانی در بازار سرمایه است که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند؛ کمااینکه اگر دقت کنید، زمانی هم که برجام به ثمر رسید، در کوتاهمدت اثر روانی بسیار مناسبی داشت.
البته پرسش من راجع به کل اقتصاد است، نه بازار سرمایه.
دقت کنید که نسبت به شوکهای اینگونه کل اقتصاد و بخش واقعی نمیتواند واکنش نشان دهد، بخش واقعی به رخدادهای بنیادی واقعی میتواند واکنش نشان دهد. نخستین نقطهای هم که نسبت
به آثار روانی واکنش میدهد، بازار سرمایه است. بازار سرمایه ما هم بازار عمیق و ریشهداری که معاملات آن بخواهد از بخشهای بیرونی اثر بگیرد، نیست. دقت کنید که شاخص کل گاهی در حال افت
است؛ درحالیکه بخش واقعی اقتصاد کار خودش را انجام میدهد؛ پس تنها بخشی که بلافاصله میتواند به چنین رخدادی واکنش نشان دهد، بازار سرمایه است؛ بازار سرمایه هم اثر چندانی از اقتصاد
واقعی ایران نمیپذیرد؛ همانطور که اثر چندانی هم نمیگذارد.
خب؛ من از کل اقتصاد میپرسم؛ اثر این انتخابات بر معیشت مردم، اقتصاد خرد، کلان و...؟
این انتخابات تأثیر چندانی بر بخشهای مختلف اقتصاد ایران ندارد؛ تنها بر بازار سرمایه است که آن هم اثر چندانی بر تحولاتش ندارد. بر سبد ارزی، ذخایر طلا، معیشت خانوار و... اثر بسیاربسیار اندکی
خواهد داشت.
بر پولهای بلوکهشده ایران چطور؟
به گمان من تنها اگر تحریمها بخواهد بازگردد مشکل خواهیم داشت که درباره آن هم توضیح دادم.
خب این سخن شما چه فرقی با سخن آقای احمدینژاد دارد که تحریمها را به کاغذپاره تشبیه کرد؟
سخن من کاملا عکس آن است؛ من معتقدم اگر تحریمها بازگردد، آثار انتخابات بر اقتصاد ایران روشن خواهد شد درحالیکه آقای احمدینژاد تحریمها را به کاغذپاره تشبیه کرد.
شما گفتید اقتصاد ایران از مسائل بیرونی تأثیر نمیگیرد؛ همانطور که برجام اثر خاصی نداشت، بازگشت تحریمها هم اثری ندارد؛ درحالیکه برای برجام باید به دولت زمان کافی داده
شود تا سازوکارهای ازدسترفته دوباره احیا شود، درحالیکه تحریمها دفعی و ناگهانی اجرا شدند.
پس من این سخن را اصلاح میکنم. احتمالا کلامم بد منعقد شده است. ببینید؛ اگر تحریمها از نو برقرار و تشدید شوند، میتوانند اثرهای شدید و البته ناگواری بر اقتصاد ایران داشته باشند. وقتی
اقتصاد ایران اینطور وابسته به نفت است و از فروش نفت ایران پیشگیری میشود، مسلم است که چرخهای اقتصاد بهدرستی نچرخد. همه نتایج تحریمها پیش از این بارها بررسی شده است؛ اما
خب روشن است که مثلا اگر ترامپ رئیسجمهور شود و بهراستی برجام را کنار بگذارد، عواقب ناگواری برای اقتصاد ایران خواهد داشت؛ از مصائب بانکی گرفته تا مبادلات تجاری خارجی، فروش نفت، کالاهای
واسطهای اولیه و کالاهای نهایی. شما دیدید که زمان تحریمها ما حتی در تأمین برخی داروها هم با مشکلاتی مواجه بودیم.
البته این نکته مناسب و امیدوارکنندهای است که انتخاب هیلاری امکان برچیدهشدن برجام را بسیار محدود میکند، اما در مواجهه با ترامپ باید بسیار مراقب بود. به گمان من بهتر آن است که دولت
از پیش برنامهای برای مواجهشدن با ریاستجمهوری ترامپ و شیوه برخوردش با تحریمها داشته باشد.
خب؛ درباره پولهای بلوکهشده ایران چه؟ چه هیلاری و چه ترامپ رئیسجمهور شوند، آیا میتوان امیدی به آزادشدن داراییهای بلوکهشده ایران داشت؟
اگر هیلاری انتخاب شود و برجام ادامه پیدا کند، میتوانیم امید داشته باشیم ذخایر بلوکهشده کشورمان آزاد شود؛ روندی که هماکنون هم تا حدودی در حال انجام است. این نکته هم باید در نظر
گرفته شود، آن بخشی از ذخایر که تاکنون آزاد نشده است، نتیجه حکمهایی است که دادگاههایی جداگانه صادر کردهاند. آن بخشی که به احکام آن دادگاهها ربطی ندارند، اکنون در حال آزادسازی
است و میتوان امید داشت با ریاستجمهوری هیلاری هم ادامه پیدا کند. هرچند اگر ترامپ رئیسجمهور شود و برجام را هم منحل نکند، باز هم میتواند چوب لای چرخ این ماجرا بگذارد. مسئله
جابهجایی این پولها هم مطرح بود که با برداشتهشدن تحریم بانک مرکزی ایران، روند انتقال آنها به ایران آسان شده است. مگر اینکه برجام لغو شود؛ تحریمها از نو برقرار شود و خب در این
شرایط امکان دوباره بلوکهشدن منابع و داراییهای ایران وجود دارد. حتی با بازگشت تحریمها امکان جابهجایی منابع ایران که بلوکه نشده است، باز سخت میشود و مصائبی جدید برای
اقتصاد ایران خواهد داشت.
اجازه بدهید دوباره تأکید کنم که سخن پیشگفتهام را اصلاح میکنم؛ اگر برجام برداشته شود، مشکلات عملی بسیار حادی گریبان اقتصاد ایران را خواهد گرفت. سخن من از برداشتهشدن برجام در
سطح نظر و حرف نیست، بلکه از سطح عملی سخن میگویم.
خب؛ انتخاب هر یک از این دو، فارغ از بحث برجام، چگونه میتواند تجارت خارجی ایران را تحتتأثیر قرار دهد؟
پیش از آن یک جمعبندی کنم؛ برداشتهشدن برجام آثار گسترده منفی در اقتصاد دارد؛ اما برقراری و پایداریاش آثار جدید خاصی نخواهد داشت، مگر اینکه مسائل داخلی اقتصاد ایران رفع شود.
بنابراین اگر برجام لغو شود، تجارت ایران و جابهجایی پول که موضوعی کلیدی است صدمه میبیند؛ بهویژه آنکه تولید ایران تا حدود زیادی به واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای تکیه
دارد. بنابراین با لغو برجام و اختلال در تجارت خارجی، حتما تولیدکننده داخلی با مشکل مواجه میشود. در بحث واردات برای تأمین نیازهای خانوادهها با مشکل مواجه میشویم چراکه
نمیتوانیم کالا وارد کنیم و حتی اگر برای واردات مشکلی نداشته باشیم، برای نقلوانتقال پولش مشکل خواهیم داشت؛ همه مشکلاتی که زمان آقای احمدینژاد وجود داشت.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.