رحیم لوی بنیس گفت: پنجره های شکسته در دیگر اقتصادهای دنیا نیز رخ می دهد ولی نه به این شدتی ما آن را در مورد خودمان به کار می بریم. داستان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، کودتای ترکیه مصداقی از پنجره های شکسته است که به رغم وجود این مشکلات، همچنان در آنها سرمایه گذاری صورت می گیرد. بنابراین مطلق نگاه کردن به این مسایل اشتباه است.
بورس24 : در دهه 80 میلادی در نیویورک، زمانی که باج گیری و فرار از پرداخت کرایه ها به امری رایج در بین مسافران تبدیل شده بود، دو نفر از جامعه شناسان به ارائه تئوری پرداختند که در نتیجه آن اوضاع نیویورک سر و سامان یافت. جیمز ویلسون و جورج کلینگ با ارائه تئوری به نام پنجره های شکسته اعلام کردند که تکرار جرم نتیجه بی توجهی به یک نابسامانی است و برای جلوگیری از تکرار آن باید برخوردهای جدی با آن داشت.
این دو کارشناس استدلال کردند که اگر پنجره ای شکسته باشد و مرمت نشود آن کس که تمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی دارد با مشاهده بی تفاوتی جامعه به این امر دست به شکستن شیشه دیگری خواهد زد. دیری نمی پاید که شیشه های بیشتری شکسته می شود و این احساس آنارشی، بی قانونی و هرج و مرج از خیابانی به خیابان دیگر و از محله ای به محله دیگر گسترش یافته و با خود علائم و پیام هایی را به همراه خواهد داشت. اما چندی پس از آن پای این نظریه به دیگر کشورها و دیگر موارد باز شد تا جاییکه چندی پیش دکتر محسن رنانی یکی از اساتید اقتصادی ایران پای این نظریه را برای اولین بار در اقتصاد ایران باز کرد.
وی وجود مواردی همچون بمب بیکاری، دو برابر شدن نقدینگی در کشور، سبقت خرج خانوارها از دخل، بلاتکلیفی سرمایه گذاران در ایران، دعوای سیاسیون در تریبون ها و عدم امنیت سرمایه گذاری و مواردی از این دست را از مصادیق پنجره های شکسته در ایران عنوان کرد و آن را به مثابه اسیدپاشی بر اقتصاد کشور دانست. این درحالی است که مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک انصار اظهار داشت: گرچه وجود پنجره های شکسته در اقتصاد هر کشوری یک حقیقت است که نباید آن را کتمان کرد اما مشکلات اقتصادی حتی در پیشرفته ترین کشورها همواره وجود داشته است لذا باید از مشکلات راهی ساخت و نباید آن را سدی بر سر راه پیشرفت اقتصاد کرد.
عبدالله رحیم لوی بنیس معتقد است: یک سری اتفاقات پیش بینی نشده می تواند در اقتصاد تحرک ایجاد کند. مثل مغازه داری که شاگردش بی احتیاطی می کند و شیشه ای آن مغازه را می شکند، مغازه دار مجبور است با شیشه بر تماس بگیرد، شیشه بر شیشه را عوض کند و در ازای آن پولی دهد. این موضوع چرخش درآمدی، یک شغل جدید و یک درآمد جدید ایجاد می کند. مثالش هم زلزله ، سیل و طوفان. یعنی حوادث را به عنوان چیزی که می تواند عرضه و تقاضا را تحریک کند نام می برند.
وی ادامه داد: اقتصاددان های بازار آزاد این موضوع را نقد می کنند و می گویند همیشه این گونه نیست. چرا مغازه دار را اینگونه تحلیل کنیم. اگر شاگرد بی احتیاطی نمی کرد مغازه دار می توانست پول شیشه را برای خودش کفش و لباس بخرد. ضمن اینکه اگر پنجره بشکند و شیشه بر بیاید و شیشه را تعویض کند چیزی به اقتصاد و به تولید ناخالص داخلی اضافه نمی کند.
این کارشناس بازار سرمایه اضافه کرد: این موضوع در ایران تحت عنوان تئوری پنجره های شکسته توسط دکتر رنانی مطرح شده است که نوعی بومی سازی تئوری در اقتصاد ایران است. یعنی گریزها یا منافذی که رشد و سرمایه در اقتصاد را فراری می دهد مثلا حتی در اقتصاد بین الملل نیز مسئله ای که قابلیت بدجلوه دادن اقتصاد ایران را ایجاد می کند از نظر دکتر رنانی مصداقی از پنجره های شکسته است.
وی که از این اظهارات خود به عنوان مقدمه ای برای بحث تئوری پنجره های شکسته یاد می کرد، تصریح کرد: اما بحث این نیست که آیا این موارد مصداق پنجره شکسته هست یا نیست. بحث بر این است که برخی از این اقدامات موجب فرار سرمایه گذار می شود ولی مصداق پنجره شکسته نیست. اگرچه برخی ها بر این باورند که ایران دچار عارضه پنجره های شکسته است.
مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک انصار از شوک هایی که به اقتصاد ایران وارد می شود و یا سیاست گذاری هایی که منطبق بر تحلیل درست اقتصادی نیست یا قوانینی که منطبق بر منافع ملی نیست، به عنوان مواردی یاد کرد که ازسوی نظریه پردازان پنجره شکسته در ایران مورد استناد قرار می گیرد، مسایلی منجر به عدم جذب یا فرار سرمایه یعنی عدم رشد، عدم تولید و عدم اشتغال.. می شود.
وی تصریح کرد: این درحالیست که باید این مساله را در نظر داشت که هرکشوری مشکلات و مسائل خاص خود را دارد. یک کشوری ثبات سیاسی ندارد، کشوری مرتب بلایای طبیعی دارد، کشوری در پیرامونش نا امنی است. کشوری که مردمش از لحاظ فرهنگی اخلاق کاری ندارند و کشوری که درگیر انحصار است یا کشوری که نوع نگاهش به اقتصاد سودجویانه است و اقتصاد منطقی در آن حکمرانی نمی کند. بنابراین برخی اقتصادها مانعی برای ورود یا خروج سرمایه ها فراهم می سازند. این که بخواهیم اقتصادی را پاک جلوه دهیم یا دید مطلقا منفی درباره آن داشته باشیم، اشتباه بزرگی است.
رحیم لوی ادامه داد: پنجره های شکسته در دیگر اقتصادهای دنیا نیز رخ می دهد ولی نه به این شدتی ما آن را در مورد خودمان به کار می بریم. داستان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، کودتای ترکیه مصداقی از پنجره های شکسته است که به رغم وجود این مشکلات، همچنان در آنها سرمایه گذاری صورت می گیرد. بنابراین مطلق نگاه کردن به این مسایل اشتباه است. اکنون باید این سوال را طرح کرد که آیا در ازای این همه پنجره شکسته، پنجره بازی وجود ندارد؟ اگر اقتصاد ایران دچار شوک های مقطعی است در مقابل آیا پتانسیل جذب ندارد؟
وی معتقد است که پنجره های شکسته را می توان مدیریت و آنرا بازسازی کرد و حتی می توان آنرا به مثابه پنجره ای باز برشمرد. به عنوان مثال طوفان و سیل را اگر پنجره شکسته بدانیم، امروز با ایجاد سد چقدر این مشکل حل شده است؟ سدی که خود می تواند مانع از ایجاد سیل شود و هم اینکه شغلی ایجاد می کند. می تواند درآمد و رشد اقتصادی ایجاد کند.
این کارشناس بازار سرمایه به ماهنامه همشهری گفت: راجع به زلزله امروز دنیا پنجره ها را باز کرده است. ژاپن با ایجاد تکنولوژی و فناوری های خود باعث ایجاد مشاغل جدید شده است. یا جنگ تحمیلی 8 ساله پیشرفت های چشمگیری را برای کشورمان درعلم پزشکی فراهم کرد. این ها نمونه هایی از پنجره باز تلقی می شوند.
به گفته وی؛ در واقع تمامی پدیدههایی که مصداق پنجره شکسته محسوب می شوند، خود ذاتاً قابلیت تبدیل به فرصت را دارند. البته در ابتدا باید پنجره شکسته را تشخیص داد و بعد برای آن راه حل یافت. اگر سرمایه گذار خارجی به دلیل پنجره شکسته فرار می کند باید ده ها پنجره را باز کنیم.
رحیم لوی بنیس ابراز داشت: تاکید ما بر پنجره های شکسته یک جلوه منفی است که از وضعیت خود به دنیا ارائه می دهیم. با پر رنگ جلوه دادن پنجره های شکسته عملا مانع ورود سرمایه گذار می شویم. بر این اساس باید مزایای سرمایه گذاری در ایران را به خوبی تشریح کرد تا انگیزه و رغبت را فراهم آورد.
وی ادامه داد: این تئوری یک بنیاد جامعه شناختی دارد که ضمن عبور از آسیب شناسی اجتماعی، پیامدهای اجتماعی را هم رصد می کند. طرفداران تئوری پنجره شکسته در ایران همواره متغیرهای سیاسی را پررنگ می بینند، لذا این پیام را مخابره می کنند که یک ناپیوستگی و عدم اطمینانی در ساختار مدنی اقتصاد ما وجود دارد.
به گفته مدیر عامل شرکت کارگزاری بانک انصار؛ اقتصاد یک علم اجتماعی است. اجتماع هم نمی تواند بدون دخالت در حلقه های پسین و پیشین تعریف شود، در واقع این ذات علوم اجتماعی است. در این میان سطحی دیدن پدیده های اجتماعی و اقتصادی و به تبع آن استنتاج سطحی از آن یک اشتباه بزرگ است. بنابراین به رغم وجود مشکلات اقتصادی نباید آن را پر رنگ کرد و از آن سدی در برابر اقتصاد ساخت. امروز مبانی در اقتصاد دچار تغییر شده است. بر این اساس باید این تئوری را به صورت جدید با متغیرهای جدید دید. امروز مکاتب اقتصاد نظری هم حتی، دچار تحول شده است و قابلیت بازخوانی و طرح مجدد دارد.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.