اینکه مردم همه با هم عزم سفر میکنند ناشی از اجبار تحمیلی یک سیاست غلط است نه ناشی از بیفرهنگی. بررسیها نشان میدهد که تعطیلات آخر هفته در اکثر کشورها و در همه پنجاه اقتصاد بزرگ جهان به جز ایران دو روزه است...
١- دیروز اکثر مسافران، به دلیل قفل ترافیکی، مجبور شدند بخش مهمی از ایام تعطیلی خود را به جای مقصد سفر در جادهها سپری کنند. معمولا در مسیر برگشت هم اتفاقات مسیر رفت مجددا تکرار میشود. اولین بار هم نیست که چنین مسألهای را شاهد هستیم و این پدیده به یک قصه مکرر و شاید هم به جزئی از سفر در ایران تبدیل شده است. اما سؤال این است که چرا مردم مجبورند بخش قابل توجهی از سفر خود را در جادهها زمینگیر شوند و به جای اینکه خستگی از جسم و جان بزدایند با خستگی بیشتری از سفر به خانه برگردند؟
٢- برخی پاسخهای گمراه کننده و بعضا توهینآمیز به پرسش فوق عبارت است از: بیفرهنگی مردم که همه با هم به مقاصد سفر هجوم میبرند و بلد نیستند در ساعت مناسب از خانه خارج شوند یا اینکه جادهها به اندازه کافی مناسب نیست و الی آخر. البته تردیدی نیست که اگر کسی صبح زود از خانه خارج شود احتمالا با ترافیک روانتری مواجه می شود یا اگر جادهها عریضتر و بهتر باشد مشکل کمتری به وجود میآید اما هیچکدام از این موارد، پاسخ قانع کنندهای به پرسش مطرح شده نیست.
٣- اینکه مردم همه با هم عزم سفر میکنند ناشی از اجبار تحمیلی یک سیاست غلط است نه ناشی از بیفرهنگی. بررسیها نشان میدهد که تعطیلات آخر هفته در اکثر کشورها و در همه پنجاه اقتصاد بزرگ جهان به جز ایران دو روزه است. دو روزه بودن تعطیلات آخر هفته، باعث توزیع زمانی سفرها در طول سال و نیز گسترش جغرافیایی مقاصد گردشگری میشود که به نوبه خود، افزایش همزمان میزان رضایت مسافران و ساکنان شهرهای میزبان را به دنبال دارد که میتوانند روی جریان پایدار و مستمری از گردشگران حساب باز کنند.
٤- ایران جزو معدود کشورهایی است که فقط یک روز تعطیلی در آخر هفته دارد و همین مسأله باعث می شود تا هر وقت تصادفا یک یا دو روز به تعطیلی آخر هفته اضافه شود با بحران قفل شدن جادهها مواجه شویم. راه حل چنین بحرانهایی که این بار، مشکلات حادتر دیگری از جمله مسمومیتهای داخل تونل و برخی اعتراضات در شهرهای میزبان هم به آن افزوده شد همان راهحل جهانی است یعنی دو روزه شدن تعطیلات آخر هفته در ایران مثل اکثر کشورهای جهان.
٥- نکته جالب در ایران، وجود نوعی تبعیض و دوگانگی در تعطیلات آخر هفته است. دستگاههای ستادی به دلیل قدرت و اختیارات بیشتر، رأسا و بیاعتنا به ضرورت اصلاح قوانین مربوطه، تعطیلات آخر هفته خود را به دو روز افزایش دادهاند اما در مقابل، دستگاههای استانی و همه فعالیتهای دیگر باید به همان یک روز تعطیلی بسنده کنند. نکته بسیار جالب توجه داستان این است که وقتی صحبت از تعطیلی پنجشنبه برای دوروزه شدن تعطیلات میشود سریعا استدلال میشود که در این صورت، قطع رابطه هفتگیمان با جهان چهار روزه می شود؛ گویی همانهایی که باید این رابطه از طریق آنها شکل بگیرد تعطیل نیستند و دستگاه های استانی باید متولی ارتباط باشند!
٦- تعداد روزهای تعطیل سالانه در ایران بر خلاف تصور رایج نادرست نه تنها بیشتر نیست بلکه حدود ٤٠ روز کمتر از میانگین تعطیلات جهانی است. البته تعداد تعطیلات مناسبتی در ایران حدود ١٠ روز از میانگین پنجاه اقتصاد بزرگ جهان بیشتر است که مراسم برخی از آنها در صورت اجماع ملی، مثل همه کشورهای جهان، قابل انتقال به آخر هفته است. ولی در کل، ١٠ روز عدد چندان بزرگی نیست که مانع تعطیلات دو روزه هفتگی که اثرات آن بر افزایش بهره روی و رشد اقتصادی غیرقابل انکار است بشود.
سؤال پایانی: واقعا چه اتفاقی باید بیفتد تا برخی از استانداردهای زندگی ناشی از صنعتی شدن در ایران هم پیاده شود؟
برگرفته از کانال علی میرزاخانی
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.