بررسی تطبیقی تجارب کشورهای دیگر در زمینه سازوکار ارائه تسهیلات بانکی و چگونگی تعیین نرخ این تسهیلات، بیانگر توسعه ابزارهایی است که خلأ آنها در نظام بانکی کشور وجود دارد و وضعیت ناکارآ و مغشوش تسهیلات بانکی را تشدید کرده است. یکی از مهمترین این تفاوتها، توجه به مقوله «اعتبارسنجی» و «تعیین نرخ وام بر اساس ریسک افراد» است که کمک میکند نرخهای تسهیلات بانکها، در جهت بیشینه کردن رقابت و کارآیی در اقتصاد تعیین شود.
در چنین فضایی، تعیین سقف برای نرخ سود تسهیلات بانکی بیفایده است و خود بانکها تمایل دارند که برای جذب مشتری بیشتر، نرخها را تا حد امکان و به میزانی که سابقه اعتباری فرد و درجه ریسک وی اجازه میدهد، پایین بیاورند. با این حال، تفاوت ریسک افراد مختلف، نرخهای متفاوتی برای سود تسهیلات را اقتضا میکند و این مساله، به بانکها در پیشگیری و مقابله با «مطالبات غیرجاری» کمک میکند.
قاعده شدن یک استثنای مکرر
نرخ سود بانکی که طی سالهای اخیر یکی از داغترین مباحث محافل اقتصادی بوده، این روزها با تغییراتی همراه شده است. به این ترتیب طولی نکشید که کاهش داوطلبانه سود سپرده بانکی با تعیین سقف پایینتری توسط شورای پول و اعتبار برای وامهای بانکی همراه شد. هرچند طی چند دهه گذشته در اقتصاد کشورمان عموما نرخ سود کمتر از نرخ تورم بوده، اما در یکی، دو سال اخیر این نرخ بهصورت واقعی مثبت مانده است (از تورم بالاتر است). این موضوع منجر شده بسیاری از بنگاههای ناکارآمد اقتصادی که پیشتر زیر نقاب بهره بانکی پایین، سودآوری خود را حفظ کرده بودند تحت فشار قرار گیرند. بنابراین، طبیعی است که در شرایط رکودی فعلی فشار این گروهها به منظور کاهش نرخهای سود، چه در سمت سپردهها و چه تسهیلات، پایینتر آید. در این شرایط، مغلطه اصلی به این شکل پدیدار میشود که یک عادت اشتباه به دلیل تکرر بهعنوان رفتاری عقلایی شناسانده میشود. به عبارت دقیقتر، بنگاههایی که سالها به وامهایی با سود پایین عادت کرده بودند، اکنون در معادلات جدید اقتصادی نمیتوانند جایگاه خود را پیدا کنند؛ بنابراین، اینچنین القا میکنند که نرخ سود همزمان با تورم بهصورت «لحظهای» و به مقدار «یکسان» برای همه کاهش یابد. قاعدهسازی این سنت غلط در شرایطی انجام میشود که نگاهی به تجربه کشورهای توسعهیافته به راحتی از مسیر صحیح رونمایی میکند. بهعنوان نمونه اگر نحوه دریافت وام در آمریکا مورد بررسی قرار گیرد، مشاهده میشود چگونه «کاهش هماندازه» نرخ سود موجب قفل منابع مالی در کشورمان شده است.
مجهول گمشده در معادلات «سود»
به منظور تفهیم بهتر موارد یادشده، بهتر است از ابتدا مفهوم و دلیل وجود نرخ بهره در ادبیات متعارف اقتصادی را مرور کنیم. دارندگان پول در اقتصاد (بانکها) با توجه به احتمال عدم بازپرداخت به موقع اقساط توسط وامگیرنده (بنگاه یا فعال اقتصادی) مقداری ریسک در نظر گرفته و بر اساس آن، نرخ سود را تعیین میکنند. بنابراین، طبیعی است که هرچه ریسک وامگیرنده بالاتر، نرخ سود مطالبهشده نیز بیشتر باشد. این موضوع به راحتی و با مکانیزم اعتبارسنجی افراد در اقتصادهای پیشرفته حل شده است. این در حالی است که فعالان اقتصادی در کشورمان دائما نرخ سود وام پایین و یکسانی را مطالبه میکنند. سوالی که در مواجهه با این مطالبه مطرح میشود آن است که آیا ریسک صاحب یک شرکت بزرگ با سرمایه 500 میلیارد تومانی با یک خردهفروش معمولی یکسان است. جواب این سوال بدون شک خیر است؛ بنابراین، یکسان فرض شدن ریسک متقاضیان وام نخستین اشتباهی است که جایگزین آن، کاهش ریسک درآمدی بانکها با افزایش بوروکراسی دریافت وام و در نتیجه قفل شدن منابع مالی است.
مغلطه دیگری که در این شرایط مطرح میشود آن است که «نرخ بهره تامین مالی در اقتصادهای دنیا بسیار پایین و نزدیک به صفر است، در حالی که ما در کشورمان باید برای دریافت وام سودهای دورقمی پرداخت کنیم». ریشه این موضوع به بحران جهانی سالهای 2009-2008 برمیگردد که بسیاری از اقتصادهای بزرگ نرخ بهره (interest rate) خود را تا نزدیک صفر کاهش دادند و در برخی موارد، حتی به ارقام منفی نیز رساندند. ناچیز بودن این نرخ به معنای هزینه پایین دریافت وام در کل اقتصاد نیست، بلکه این نرخ فقط برای بازار بین بانکی است. یعنی جایی که بانکها میتوانند از یکدیگر استقراض کنند که بسیاری از این استقراضها برای بازههای بسیار کوتاهمدت (مثلا چند روز و حتی کمتر) است. طبیعی است که بانکهای فعال در یک اقتصاد بسیار کمریسک باشند و کمترین نرخ بهره در بازار بینبانکی شکل بگیرد. این در حالی است که در سایر بخشهای اقتصادی، افراد نرخهای بهره بسیار بالاتری را باید بپردازند.
بهعنوان مثال، در اقتصاد آمریکا نرخ بهره تعیین شده از سوی فدرال رزرو بین 5/ 0-25/ 0 درصد است که برای بازار بین بانکی تعریف شده است. حال شما بهعنوان یک فعال اقتصادی اگر تقاضای تسهیلات داشته باشید این نرخ میتواند تا حدود 20 درصد و حتی بیشتر نیز افزایش یابد. بنابراین، ریسک اعتباری افراد و نوع وام درخواستی تعیینکننده نرخ بهره پرداختی آنها خواهد بود و اینطور نیست که همه برای دریافت هر نوع وامی، یک نرخ سود ثابت بپردازند.
نقش کمرنگ نوع وام در ایران
گرچه در اقتصاد کشورمان نیز بین نرخ سود تسهیلات دریافتی تفاوتهایی دیده میشود، اما عموما این نرخها نزدیک به هم است. مثلا نرخ سود واقعی وام خرید کالا، خرید مسکن و خرید خودرو در کشورمان تقریبا یکسان و بالای 20 درصد است. این در حالی است که در اقتصاد آمریکا، نوع وام درخواستی تفاوت بسیاری در نرخ بهره آن ایجاد میکند. بهعنوان مثال، خودرو و مسکن به دلیل آنکه به رهن بانک درآمده و ریسک وام را به شدت کاهش میدهند، نرخ بهره پایینی دارند. به عبارت دقیقتر، اگر وامگیرنده نتواند در موعد مقرر اقساط خود را پرداخت کند بانک میتواند به راحتی ملک یا اتومبیل را فروخته و سرمایه خود را احیا کند. این ریسک پایین سبب میشود تا نرخ بهره این نوع وامها در اقتصادی مثل آمریکا زیر 5 درصد باشد. این در حالی است که اگر وام برای خرید یک کالای مصرفی دریافت شود، این نرخ ناگهان چندبرابر شده و ارقامی بالای 10 درصد پیدا میکند. این موضوع سبب میشود آرایش تقاضای وامها بهصورت واقعی و متناسب با نیاز افراد شکل بگیرد و در نتیجه تخصیص بهینه منابع بانکی، گردش نقدینگی را بهصورت تصاعدی افزایش دهد.
همچنین برای یک نوع وام، اعتبار افراد نرخ بهره را تعیین میکند. مثلا اگر فردی تازه وارد بازار کار شده یا به علت بینظمی در پرداخت اقساط وامهای قبلی رتبه اعتباری پایینی دارد، برای خرید خودرو باید بهره 5 درصدی بپردازد، اما در مواردی مشاهده میشود که افراد خوشحساب میتوانند وام خودرو با نرخ بهره صفر درصد نیز دریافت کنند! شیوه اعتبارسنجی نیز بسیار ساده و قابل اجرا در کشورمان است؛ به این صورت که هر فرد شاغل در آمریکا دارای یک «شماره تامین اجتماعی» یا social security number است که تا حدود زیادی به شماره (کد)ملی در ایران شباهت دارد. از زمانی که یک آمریکایی شاغل میشود، تمام فعالیتهای اقتصادی وی، از جمله درآمد، پرداخت مالیات، وامهای دریافتی، بیمههای مورد استفاده، داراییها و... با همین کد ثبت میشود. بنابراین موسسات اعتبارسنجی به راحتی میتوانند سابقه افراد را مورد بررسی قرار داده و آنها را رتبهبندی کنند. این اقدام نه تنها به بانکها در شناسایی مشتریان خوشحساب کمک میکند، بلکه باعث شفافیت بیشتر در فضای اقتصادی میشود؛ زیرا افراد به منظور بهبود رتبه اعتباری خود سعی میکنند اطلاعات اقتصادی خود را با جزئیات بیشتری افشا کنند.
مثلث درآمد، سقف و سود وام
در این میان، افراد به منظور ایجاد اعتبار ملزم به استفاده از کارتهای اعتباری (credit cards) هستند. کارتهایی که شما به کمک آن میتوانید در طول یک ماه تا یک سقف معین خرید انجام دهید و در پایان ماه کل مبلغ را تسویه یا سود آن را پرداخت کنید. اینکه سقف اعتباری و سود پرداختی آن چقدر است به درآمد و رتبه اعتباری افراد وابسته است. درباره رتبه اعتباری که پیشتر اشاره کردیم، هرچه ریسک فرد بالاتر باشد، در صورت عدم پرداخت مبلغ خرید در پایان ماه (خریدهایی که بهصورت اعتباری در طول ماه انجام شده) باید بهره بیشتری بپردازد. مثلا اگر شما 3000 دلار طی یک ماه بهصورت اعتباری خرید کرده باشید، یا باید پایان ماه 3000 دلار را تسویه کنید یا بسته به ریسک اعتباری خود که مثلا در آمریکا برای یک فرد با ریسک متوسط، بهرهای بالای 10 درصد سالانه است، معادل سود ماهانه آن را بپردازید. اما آنچه سقف استفاده از اعتبار یا حداکثر مجموع اقساط وامهای دیگر، نظیر خودرو و مسکن را تعیین میکند، سطح درآمدی افراد است. یعنی اینطور نیست که یک فرد با درآمد ماهانه دو هزار دلار بتواند اعتبار ماهانه 30 هزار دلاری داشته باشد یا اقساط مسکن ماهانه سه هزار دلاری را بپردازد. گرچه این موضوع تا حدودی در کشورمان نیز رعایت میشود و افراد معمولا نمیتوانند وامهای متعددی که اقساط آنها بیش از سقف درآمدی فرد است را دریافت کنند، اما قاعده دقیقی برای این موضوع مشاهده نمیشود.موضوع جذابتر این است که در اقتصاد آمریکا، پس از آنکه سقف حدودی وام یا اعتبار شما مشخص شد، میزان استفاده از تسهیلات نیز بر نرخ بهره اهمیت دارد. مثلا اگر شما توان پرداخت ماهانه هزار دلار بهره اعتبار یا قسط وام دارید و تاکنون از 800 دلار آن استفاده کردهاید، اکنون برای دریافت اعتبار یا وام جدید نمیتوانید با همان نرخ قبلی تامین مالی کنید. به عبارت دقیقتر، نزدیک شدن میزان تعهدات به سقف اعتباری، ریسک عدم بازپرداخت را بالا میبرد، در نتیجه دریافت وام یا اعتبار جدید نرخ بهره بالاتری خواهد داشت. فرض کنید شما وام اول که 500 دلار قسط داشته را با بهره 10 درصدی دریافت کردهاید، در ادامه، اعتبار جدید با سود ماهانه 300 دلاری را با بهره 15 درصدی دریافت خواهید کرد. به همین ترتیب، تسهیلات بعدی که سقف تعهدات اعتباری شما (مثلا 1000 دلار عنوانشده) را پر میکند سودی حدود 20 درصد خواهد داشت. این ارتباط دقیق میان ریسک با سقف و سود وام سبب میشود معوقات بانکی کاهش یابد و تخصیص منابع آنها کاملا بهینه شود. بر این اساس، سهم منابع قفلشده و مطالبات معوق بانکها به شدت کاهش یافته و گره دیگری از اقتصاد باز میشود.«دنیای اقتصاد» در روزهای آینده با مروری بر تجارب سایر کشورها، نگاهی به سبد تسهیلات بانکی در چند کشور منتخب و سازوکارهای اعتبارسنجی و تعیین نرخ برای وامها در این کشورها میاندازد.
تجربه کشورهای توسعه یافته نشان میدهد
تنوع نرخ های بهره
گروه اقتصاد بینالملل: بررسی موردی سه کشور آمریکا، کانادا و آفریقای جنوبی نشان میدهد نرخ بهره وامها بسته به نوع اعتبار از حداقل شروع میشود و میتواند تا بیش از 20 درصد افزایش یابد. بنابراین اعتبار افراد در تعیین نرخ بهره وامها عامل مسلط است و دریافت با نرخهای نزدیک به نرخ تورم کشورهای مورد بررسی عمومی نیست.
در این کشورها رتبه اعتباری عامل تعیینکننده اخذ وام به حساب میآید معمولا این رتبه براساس میزان تعهد متقاضی وام نسبت به بدهیهای قبلی و تعهدات مالی آنان تعیین میشود. در آمریکا برای شرکتها و نهادهای دولتی این اعتبارسنجی توسط موسساتی مانند «استاندارداند پورز»، «مودیز» و «فیچ» انجام میشود و سابقه مالی و پتانسیل اقتصادی واحد تجاری در آینده از عوامل تاثیرگذار بر اعتبار هستند. برای اشخاص، فقط نمره اعتباری در نظر گرفته میشود و توسط بانکهای اطلاعاتی مانند «ایکیفکس»، «اکسپریان» و «ترنس یونین» با بررسی پرونده سوابق افراد و دریافت گزارش اعتباری آنها تعیین میشود. در این گزارش، سوابق پرداختی شخص، مقدار بدهی، طول مدت اعتبار، سوابق وامهای قبلی و نوعشان با ضرایب متفاوتی بررسی میشوند. نمره اعتباری با توجه به وامهای متنوع (برای خرید خانه، ماشین و خرید لوازم منزل) با 49 نوع روش اعتبارسنجی متفاوت محاسبه میشود. این اعتبار در مرحله اول مجاز بودن اشخاص حقیقی و حقوقی برای گرفتن وام را مشخص میکند. نمره اعتباری بین 300 تا 850 است و هرچقدر نمره اعتباری بالاتر باشد شرایط وام میتواند به خواسته وامگیرنده نزدیکتر باشد، شرایطی مانند طول مدت پرداخت قسط، میزان وام و سود.
در آمریکا دو نوع حساب اعتباری وجود دارد؛ حساب اعتباری نامحدود « open-end» که شخص میتواند با داشتن کارت اعتباری بدون داشتن پول کافی در حسابش نیازهای روزانهاش را تامین کند. میانگین نرخ سود کارت اعتباری، حدود 15درصد است که بین صفر تا 30درصد با توجه به نمره اعتباری افراد در نوسان است. حساب اعتباری محدود «closed-end» امکان وام گرفتن برای مصارف گوناگون را برای شخص فراهم میکند و با توجه به اعتبار فرد نرخ بهره وام تعیین میشود. نمره اعتباری بین 849 تا 760 بسیارعالی، 759 تا 700 عالی، 699تا660خوب، 659تا620 متوسط، 619تا580 ضعیف و زیر 579 بسیار ضعیف است. بهطور مثال با سنجش اعتباری 620 به بالا میتوانند وام مسکن بگیرند که اگر این اعتبار از 740 بیشتر باشد کمترین نرخ سود به آنها تعلق میگیرد. تفاوت بین کمترین نرخ و بیشترین نرخ سود 5/ 1 درصد است. اما با یک مقایسه عددی میتوان فهمید که یک درصد تاثیر بسیار زیادی در پرداخت اقساط دارد. اگر شخصی 200 هزار دلار وام 30 ساله بگیرد بهطور معمول 5درصد سود باید پرداخت کند یعنی ماهی 1080 دلار، اما اگر اعتبار بالایی داشته باشد 4 درصد سود یعنی ماهی 954 دلار باید پرداخت کند. درواقع میتوان گفت اعتبار بالا ماهانه 126 دلار برای وامگیرنده ذخیره میکند.
برای خرید خودروی نو در آمریکا برای گرفتن وام 20هزار دلاری با اعتبار 750 به بالا، نرخ سود 99/ 1 در مدت 36 ماه یا 60 ماه است. با اعتبار 650تا600 نرخ سود 19/ 3، با اعتبار 649تا600 نرخ سود 79/ 5 و با اعتبار 599 تا 579 نرخ سود 09/ 8 است که تنها با طول مدت 60 ماهه میتوانند وام دریافت کنند. اعتبار پایینتر از 579 نمیتواند وامی دریافت کند.
در کانادا طیف نمره اعتباری بین 300 تا 900 است که اعتبار بالای 650 نمره اعتباری جادویی خوانده میشود و افرادی که دارای این اعتبار هستند، میتوانند با نرخ سود کمتر از هر نوع وامی بهرهمند شوند. در آفریقای جنوبی با نمره اعتباری کمتر از 605 هیچ وامی تعلق نمیگیرد و اعتبار 667 به بالا، کمترین میزان ریسک را دارند که دارندگان این اعتبارات از مزایای خاصی بهرهمند میشوند. در این کشور نرخ بهره وامها برای مشتریان معتبر از 4/ 1 درصد شروع میشود و بسته به تغییر درجه اعتبار این نرخ تغییر پیدا میکند.درمجموع تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد بسته به اعتبار طیفی از نرخهای بهره تعیین شده است. نرخهایی که از حداقل شروع میشود و برای برخی افراد و برخی استقراضها تا بالای 20 درصد نیز در نوسان است.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.