کارخانه ارج، نه نخستین کارخانهای است که به خاطر عدم رسیدگی به موقع به آن محتوم به تعطیلی شده است و نه آخرین کارخانه خواهد بود.
اما مادربزرگ همیشه با هیجان میگفت: «مادر جان انتظار برای خرید یخچال میارزید، آخه اون موقعها کارخونه ارج یخچال حوالهای میفروخت و مجبور بودیم برای خرید چند ماهی
منتظر باشیم. ولی انصافا اون موقعها «ارج» برای خودش ارج و قربی داشت. مثل یخچالهای امروزی نبود. اون روزها جنس ایرانی خیلی با کیفیت بود مثل الان نبود که این خارجیها کیفیت
جنس ایرانی رو از بین برده باشند. وقتی میگفتی یخچال ارج خریدم میدونستی که یک ١٠ سالی خیالت راحته.»
و حالا امروز خبر تعطیلی رسمی کارخانه ارج به فاصله اندکی روال تایید و تکذیب همیشگی خود را طی میکند، روالی که تایید و تکذیب آن بر اصل ماجرا تغییری را ایجاد نمیکند. خبری از اشتغال ٨٠ نفری
آتشنشانان و نگهبانان این کارخانه اشاره میکنند و خبر دیگری از وجود هفت خریداری خبر میدهند که سه سال است، قرار است کارخانه ارج را بخرند و این کارخانه ٧٩ ساله را جان دوباره
بدهند.
کارخانه ارج، نه نخستین کارخانهای است که به خاطر عدم رسیدگی به موقع به آن محتوم به تعطیلی شده است و نه آخرین کارخانه از این دست. در سالهای ٨٤ تاکنون بارها خبرهای مختلفی در مورد تعطیل شدن
کارخانههای مختلف تولیدی و صنعتی به گوش رسیدهاند و در نهایت تازگی خبری یکی دو روزی توانستهاند توجههای معدودی را به خود جلب کنند اما در نهایت کارخانهها مهر تعطیلی
خوردهاند؛ کارگران آنها با کولهباری از تجربه و سابقه کار مجبور شدهاند تا به دنبال کارگاه یا کارخانه جدید در جستوجوی کار بگردند. حال آنکه بیکاری هنوز هم پاشنه آشیل برنامه دولت
است.
در سالهای گذشته، خبرهایی که از فعالیت کارخانههای ایرانی به گوش میرسید، حکایت از نامساعد بودن وضعیت تولید در کارخانههای ایرانی داشت، به گونهای که رسما ظرفیتهای
تولید کارخانههای ایرانی رو به افت گذاشت و کمکم نام برندهایی که روزی صدرنشین فروشهای امین حضور را به نام خود ثبت میکردند به فراموشی گذاشت. روال تقریبا یک دههای نزول
تولیدات صنعتی و عدم توجه به وضعیت تولیدی داخلی موجب شد تا کمکم برندهای وارداتی به خوبی جایگزین برندهای معتبر ایرانی شوند؛ این روال حتی با بیتوجهیای که در دوران تحریمها در
خصوص حمایت از صنایع داخلی روی داد موجب شد تا دوستان دوران تحریم سنگ آخر را به پای لنگ صنعت ایران بزنند و بازار ایران را با کالاهای وارداتی خود پرکنند تا دیگر نه نامی از برندهای قدیمی ایرانی
باقی بماند و نه کسی دیگر خواهان خرید برندهای ایرانی شود و در عوض نامهای خارجی بزرگترین تبلیغاتهای خیابانی را به نام خود ثبت کنند.
شاید بتوان نخستین سقوط ظرفیتهای تولیدی و سکوت در مقابل این روال را مربوط به زمانی بدانیم که مسوولان وزارت صنایع و معادن وقت با عدم انعکاس آمارهای صنعتی آن هم در طی شش سال به خوبی در سکوت به
برندهای کرهای و چینی اجازه تصاحب بازار لوازم خانگی ایران را دادند آن هم در زمانی که تولیدکنندگان خواستار حمایتهای دولتی را داشتند و شاید حمایتهای مقطعی در آن زمان
میتوانست کمر خمشده تولید صنعتی ایران را مجددا صاف کرده و اجازه ندهد وضعیت کارخانههای قدیمی و چند دههای ایران به روزی برسد که حتی سرمایهگذاران هم برای خریدشان بیش از سه
سال زمان فکر کردن میخرند.
پیش از این اما تولیدکنندهها بارها از دولت استمداد خواستند و رسما به دولت اعلام کردند که اگر حمایتهای دولتی را به این بخش تزریق کند میتوان در کنار اشتغالزایی شاهد تعطیلی این
حجم از کارخانههای قدیمی نباشیم.
در عین حال نباید نادیده بگیریم که تجریه سالهای تحریم حتی با برندهایی که بازار لوازم خانگی ایران را تصاحب کردهاند، نشان داد که مدیران این برندهای خارجی هم در شرایط سخت حاضر نیستند منافع
جهانیشان را با منافع ایرانیها گره بزنند و به راحتی میتوانند گزینههای جدیدی را برای همکاری بهجای ایران در اولویت قرار دهند.
در همین حال کارشناسان اقتصادی معتقدند که کارخانههای ایرانی قدیمی که این روزها محکوم به تعطیلی شدهاند کارخانههایی هستند که روزگار در اوج خود را با تکیه بر توان داخلی رقم زدهاند و توانستند با کسب تجربه و استفاده از توان داخلی به جایگاهی برسند که محصولات خود را به بازارهای صادراتی بفرستند؛ حال اینکه برندهای فعلی فعال در کشور همگی در مشارکت با یک برند خارجی هستند و در صورت هر نوع ناملایمتی ممکن است تولید در این کارخانهها با مشکل مواجه شود. در همین حال عدم تسهیلاتدهی به موقع، عدم حمایتهای دولتی، عدم تمایل به خرید جنس داخلی در کنار کاهش ظرفیتهای تولیدی این بیم را به وجود خواهد آورد که ممکن است در آینده تعطیلی سرنوشت محتوم تمام کارخانههایی باشد که این روزها به جای ١٠٠ درصد تنها با ٢٠ یا نهایتا ٤٠ درصد ظرفیت فعالیت میکنند و آن روزها نمیتوان مرثیهای که امروز برای برندی هچون «ارج» خوانده میشود را سر داد؛ که دیگر این امر به روالی عادی تبدیل شده است.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.