دنیای اقتصاد / نمایی از آنچه طی سالجاری در بورس اتفاق افتاد بیش از پیش موید این موضوع است كه بیشتر فعالان بازار سرمایه بدون دانش و تنها براساس اخبار و پیشبینی شرایط سیاسی در بازار معامله میكنند.
بازار امسال با خوشبینی نسبت به آینده سیاسی كار خود را آغاز كرد و در ادامه با روی كار آمدن دولت تدبیر و امید این خوشبینی از منطق خارج شد كه حجم پول ورودی به بازار حكایتگر این امر است. وقتی این حجم از پول بدون دانش كافی به بازار سرازیر شد سهامداران نیز رفتار گروهی در پیش گرفتند و حقیقیهای سرگردان به دنبال پول تزریقی به بازار از صنعتی به صنعت دیگر تغییر مكان داده و صفهای خرید به امید سود رویایی هر روز بلندتر شد، درحالیكه نمیدانستند روزی كه سهم به صف نشینان میرسد روند رشد كند یا متوقف خواهد شد.
در این میان به نظر میرسد مبالغ بدون دانشی كه به بازار سرمایه وارد شد طی دو ماه اخیر به نقدینگی سرگردان تبدیل شده و این بار معاملهگران مانند مار گزیدهای كه از ریسمان سیاه و سفید میترسند با هر خبر خوب در صف خرید و با هر خبر بد و بیاهمیت در صف فروش مینشینند.
اما در این میان سوال اینجا است چرا در جامعهای كه رشد اقتصادی در آن منفی است و بیكاری دورقمی است مسوولان كشور در تلاشند بورس را به یك ویترین زیبا تبدیل كرده و شرایطی مصنوعی برای ورود نقدینگی به بازار فراهم كنند كه این اقدام هم به سرمایهگذار لطمه بزند و هم روند بازار را تحتالشعاع قرار دهد؟! چهبسا اگر این پولها نبود بازار زودتر روی آرامش به خود میدید.
حقیقی پول كمتر و صدای بلندتری دارد
طی سالجاری بیشترین ورود و خروج پول در بازار توسط سرمایهگذاران حقیقی انجام شده است. اسماعیل غلامی، كارشناس بازار سرمایه در این رابطه و با بیان این مطلب گفت: با نگاهی به آمار معاملات متوجه این مساله خواهید شد كه ورود پول و همچنین خروج آن در بازار از كانال افراد حقیقی انجام شده و تقریبا حقوقیها در روند بازار دنباله رو بودهاند. به گفته وی مساله اینجاست كه اگرچه سرمایه سهامدار حقیقی كمتر از حقوقی است، اما صدای اعتراض و فریاد او بلندتر است، زیرا آنچه او از دست میدهد حاصل سالها پسانداز و دست رنج است، درحالیكه سرمایهگذار حقوقی با فراغ بال بیشتر اصلاح بازار را از سر میگذراند.
وی در ادامه اظهار كرد: شركتهای سرمایهگذاری نمیتوانند به این راحتی پولهای خود را جا به جا كنند و در بین صنایع شناور شوند، بر همین اساس خرید و فروشهای آنی و احساسی بازار بیشتر توسط حقیقیها در بازار انجام میشود؛ كسانی كه تا دیروز در صفهای خرید بودند و امروز همان سهام را در قیمتهای پایینتر میفروشند و این نشان از نبود دانش و تحلیل در بازار است. به عقیده وی به عنوان نمونه وقتی بحث افزایش نرخ خوراك پتروشیمیها مطرح شد تمام صنایع بازار به این خبر واكنش نشان دادند. این یك واكنش هیجانی بود و وقتی شرایط سختتر شد كه آزاد سازی قیمت محصولات این شركتها به موازات این طرح بررسی نشد.
این كارشناس بازار سرمایه به نقش سازمان بورس در این بین اشاره كرد و افزود: سازمان باید در زمان رشد بازار، افشاگری اطلاعاتی نسبت به شركتهایی كه رشد غیرمنطقی داشتند را مد نظر قرار میداد، زیرا در زمان رشد بازار بیشتر صنایع فعال در بورس روی موج اخبار مثبت سیاست خارجی سوار شده بودند، درحالیكه در روند سودآوری آنها اتفاق خاصی رخ نداده بود و بسیاری از سهامداران به جای تحلیل بر پایه شایعات معامله كردند. به عقیده غلامی اگر تمهیداتی در بازار اندیشیده شود كه نقش اخبار داخلی و خارجی در آن كمرنگ و سهامداران نیز آگاهانه در بازار معامله كنند، بهطور قطع این نوسانات شدید رخ نخواهد داد.
غلامی بالا بردن فرهنگ سهامداری، ارائه آزادانه نظرات و انتقادهای كارشناسی شده توسط صاحبنظران و رشد سطح علمی جامعه سهامداری را از نیازهای حال حاضر بازار دانست.
معاون سابق سازمان خصوصیسازی بیشتر پارامترهای بازار ما را دستوری خواند و عنوان كرد: زیربنای بازار با مشكل مواجه است و ابتدا باید این مساله حل شود. تئوریهای ریاضی و مهندسی مالی در تصمیمات جایی ندارند و همهچیز بر پایه صلاحدید مسوولان انجام میشود. بهعنوان نمونه نیروگاه عسلویه در بهترین حالت باید با P/E 5 یا 6 به بازار عرضه میشد، نه P/E 10، تاوان این تفاوت قیمت را سهامداری میدهد كه در قیمت بالا این سهم به دست او میرسد و سود حاصله نیز به جیب برخی دیگر میرود. واقعیت این است كه نباید سطح انتظارات از شركت را بالا ببریم كه در صورت عملی نشدن وعدهها سهامدار ضرر كند.
كاهش اعتماد سهامداران
مهدی كاشی زنوزی یكی دیگر از كارشناسان بازار سرمایه در خصوص ورود پول از طرف افراد غیرمتخصص به بازار و آشفتگی اخیر آن گفت: این مساله قابل قبول است، زیرا با توجه به تبلیغات گسترده اخیر و همچنین ركود در بازارهای موازی بورس، طبیعی است كه افراد عادی جذب این بازار شوند، البته بهدلیل نداشتن تخصص این سرمایهگذاران به دنبال نوسانگیری بودند نه حضور دائمی در بازار. اما بحث بر سر این است كه میتوانستیم بخشی از این پول را با سیاستهای درست و ایجاد اطمینان در بازار نگه داریم، زیرا همیشه باید نگاه بازار بهگونهای باشد كه از ورود سرمایه استقبال و از آن برای عمیقتر كردن بورس استفاده كرد.
وی در ادامه افزود: در حال حاضر سرمایهگذار حقیقی اعتمادش را از دست داده، زیرا در بازاری كه قدیمیهای آن تمایلی به سرمایهگذاری ندارند، چه توقعی میتوان از سرمایهگذاران جدید داشت. مشخص است كه آنها رفتن از بازار را به ماندن در آن ترجیح میدهند، بخشی از این شرایط را سازمان بورس و بخشی دیگر را بودجه پیشنهادی و تصمیمات مجلس رقم زده است.
زنوزی اجرای سیاستهای جدید را عامل مهمی در از دست رفتن اعتماد بازار دانست و گفت: اعتماد سازمان به شركتهای سرمایهگذاری، كارگزاران و متن بازار اعتماد قابل قبولی نیست و باید این اعتماد به بازار برگردانده شود.
این كارشناس بازار سرمایه با اشاره به عدم رشد سهام بنیادی در چند ماه اخیر اظهار كرد: باید در بازار كنترل و جهت دهی به نقدینگی صورت میگرفت، به این معنی كه سازمان بورس و سازمان خصوصیسازی بهعنوان متولیان این سهام رفتاری در پیش میگرفتند تا این سهام برای بازار جذاب شود، نه اینكه با عرضههای سنگین از رشد قیمت این سهام در زمان رونق بازار به بهانه كنترل آن جلوگیری كنند و در نهایت این پول سرگردان در بازار به بهانه رشد به سمت سهام غیربنیادی رفت و این سهام با حباب قیمتی روبهرو شد و با تركیدن این حباب خشك و تر با هم سوختند و شد آنچه نباید میشد.
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید :
شما هم نظر دهید
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.