واقعیت های تکان دهنده کشور از دوران پسابرجام 2 گفت و گوی بورس 24 با علی سعیدی خبره بازارهای مالی نباید انتظار خاصی داشت.مثلا اگر برجام امضا شود دوباره نباید انتظار داشت که به سرعت به سوئیفت وصل شویم.هنوز بانکداران ما در بازل 2 و 3 مانده اند ، در حالی که جهان در حال اجرای بازل 4 است
بورس24 : قصه پرونده هسته ای ایران از سال های نخست دهه 80 کشور را درگیر خود کرده است.پرونده ای که 6 سال پیش به توافقی موسوم به برجام منتج شد و دو سال بعد آمریکا که نقش پدرخوانده را در این توافق بازی می کرد از آن خارج شد.
از زمان روی کار آمدن دموکرات ها در سال 99 دوباره بحث احیای برجام و مذاکرات هسته ای آغاز شده اما تاکنون به نتیجه ای نرسیده است.
رویدادی با اهمیت که علیرغم ادعای محمود احمدی نژاد نه تنها تحریم های ناشی از آن کاغذپاره نبود که اقتصاد کشور را در خیلی از نقاط به بن بست رساند و سفره مردم را خالی را تر از همیشه کرد.
حالا بیش از هر زمانی دیگر ، همه نیاز به انجام این توافق را بیش از گذشته حس می کنند.در بورس تهران اما بیشتر این نیاز حس می شود چرا که عدم توافق یا انجام توافق هرکدام سناریوهای بسیار متفاوتی پیش روی متغیرهای مهمی مثل نرخ تورم ، ارز و تحولات سیاسی می گذارد اما ما همچنان در برزخ برجامیم.
علی سعیدی خبره بازار سرمایه و نائب رئیس اسبق هیات مدیره سازمان بورس و اوراق درباره برجام می گوید«نباید انتظار خاصی داشت.مثلا اگر برجام امضا شود دوباره نباید انتظار داشت که به سرعت به سوئیفت وصل شویم.هنوز بانکداران ما در بازل 2 و 3 مانده اند ، در حالی که جهان در حال اجرای بازل 4 است»
باتوجه به احتمال نهایی شدن مذاکرات و به نتیجه رسیدن برجام به نظر شما بازار سرمایه چه واکنشی از خودش نشان میدهد؟
این واکنشها به نظر میآید که در ۲ دسته قابل تقسیم باشد، یکی تاثیر روانی و هیجانی است و دیگری تاثیر واقعی است. زمانی که خبر از نهایی شدن برجام باشد ، مشکلات ناشی از تحریمها ، قرار است در آینده برطرف شود، این امیدواری را در فضای کسب و کار شرکتها ایجاد خواهد کرد. شرکتهای ما سالهای سال از انجام سرمایهگذاریها محروم بودهاند، عمدتا به خاطر اینکه امکان نقل و انتقال پول و واردات رسمی ماشینآلات برای سرمایهگذاری جدید را به راحتی نداشتند و به همین ترتیب برای واردات مواد اولیهشان امکان استفاده از نظامهای بانکی برای گشایش اعتبار و... نداشتند و چه برای وارداتشان و چه برای صادراتشان با مشکلات زیادی مواجه بودند و این مشکلات آنها را از حیث بهای تمام شده، تحت تأثیر قرار میداد، یعنی زمانی که واردات میکردند بهای تمام شدهشان تحت تاثیر قرار میگرفت و در زمان صادرات درآمدهایشان تحت تاثیر قرار میگرفت و همین تجزیه و تحلیلها در ذهن سرمایهگذاران ایجاد می شود که اگر قرار به این باشد که تحریمها برداشته شود، هرچند که کوتاه مدت ، ولی وجود چنین دورنمایی از وضعیت اقتصادی امید را در بین سرمایهگذاران ایجاد خواهد کرد و تبعا فعالیتهای سرمایهگذاری بیشتر خواهد شد.
مهمترین چیزی که وجود دارد، داستان ریسک است، سرمایهگذاری اصولا از دو طریق ممکن است، یا سرمایهگذاری در ابزارهای با درآمد ثابت مانند انواع صکوکهایی که امروز چه شرکتها، چه شهرداریها و چه دولت منتشر میکند و سرمایهگذاری در ابزارهای مالکیت مردم زمانی که در سهام سرمایهگذاری میکنند که ارزیابی درستی از میزان ریسک سرمایهگذاری داشته باشند. صندوقهای با درآمد ثابت یا ابزارهای با درآمد ثابت، شاید ریسک در آن حداقل در ذهن مردم معنای خیلی عمیقی نداشته باشد، ولی الاخره مطمئن هستند در ماه یک مبلغی را دریافت میکنند به عنوان سرمایهگذاری که انجام دادهاند. در حالیکه آنها زمانی که میخواهند در سهم سرمایهگذاری کنند، باید وضعیت آینده را تخمین بزنند، هرچند ریسک کمتر شود، احتمال پیش بینی و تخمین آینده بهتر خواهد بود یا با قطعیت بیشتری میشود آینده را تخمین زد و آن زمان امکان سرمایهگذاری در سهام تبعا بیشتر خواهد شد. اینها مواردی است که میتواند در بازار سهام تاثیر گذار باشد.
برجام چه تاثیر با اهمیتی بر روی صنایع دلار محور خواهد داشت؟
اگر بازارهای ما را به طور کلی بخواهیم به دلار گره بزنیم کار درستی نخواهد بود و همین ضایعهای را به نادرستی ایجاد خواهد کرد که نه منطق محاسباتی و نه تحلیلی دارد، که ما احساس کنیم هر زمان که قیمت دلار پایین بیاید بازدهی بورس هم پایین بیاید و هر زمان بخواهد دلار بالا برود، قیمت شاخصهای بورس افزایش پیدا کند، این تحلیل کاملا نادرست است و یک نگاه کاملا کوتاه مدت و غیر متخصصانه دارد که متاسفانه مدتی هم بورس سهام را تحت تأثیر منفی قرار داده است.
صنایعی که دلار محور هستند ۲ نوع هستند، یا از حیث واردات یا از حیث صادرات هستند. ما به طور کلی تمام صنایعمان دلار محور است، البته میزان حساسیت آن متفاوت است. علت هم این است که خیلی از شرکتهای ما بالاخره مواد اولیه وارد میکنند یا اگر مواد اولیه هم وارد نکنند، برای انجام سرمایهگذاریهای شان نهایتا مجبور میشوند گاهی واردات انجام دهند، ولی شرکتهای زیادی هم داریم که اینها یا صادرات میکنند یا محصولشان تابع قیمتهای بینالمللی است. اینها بدون شک از مسیر دلار تاثیر خواهند پذیرفت، البته اگر ما عوامل مختلف را روی بورس و روی این شرکتها و فعالیت اقتصادیشان بشماریم، بحث ارز یکی از این بحثها خواهد بود، چه بسا ، همین حالا مسائل رفتاری و هیجانی خیلی بیشتر تاثیر بگذارد، کما اینکه خیلی وقتها قیمت بالا رفته است، یعنی قیمت کالاهای تولید یک شرکت بالا رفته است، ولی روی شرکت تولید کننده آن اثرگذاری نداشت.
این نشان میدهد که حاکمیت محاسباتی و دقیقی روی اینها نبوده است و بحثهای رفتاری میتواند خیلی موثر باشد. یکی از شاخصهای اصلی که این داستان تحریمها و نگرانی ناشی از تحریمها به وجود میآورد از بین بردن آثار واقعی اقتصادی در شرکتها است. اینکه قیمت مس و فولاد بالا میرود، ولی اثری روی قیمت سهم نمیگذارد. یک بخشی از آن به نا اطمینانی از سیاستگذاریها برمیگردد و بخش دیگری از نااطمینانی ناشی از تحریمها است، یعنی آن سهامدار نمیداند که مثلا اگر قیمت مس یا فولاد بالا رفت سیاست قیمت گذاری دولت چه خواهد بود، مسئله بعدی اینکه درست است که قیمتها بالا رفته است، ولی من نمیدانم چقدر این موضوع میتواند تاثیر بگذارد، چقدر این شرکت قابلیت صادرات دارد و چقدر از این پدیده اقتصادی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. مسئله تحریم بیش از آنکه اثر اقتصادی داشته باشد، اثر فرهنگی روی فساد اقتصادی است. ما بعد از مدتی آثار اقتصادی تحریم را میتوانیم از بین ببریم، ولی آثار فرهنگی آن به این راحتیها از بین نمیرود و شاید تغییر نسلی بتواند آن را کمرنگ کند.
آن هم به این ترتیب است که مقررات بینالمللی زمانی که ممنوعیت ایجاد میکند که کشورها با ما با یک بازرگان یا صنعتگر ایرانی معامله کنند، اصولا افرادی که تابع مقررات بینالمللی هستند، دیگر با ما کار نخواهند کرد و مسیرهای رسمی از بین میرود. درنتیجه وارد مسیرهای غیر رسمی می شویم. ولی در دور زدن تحریمها در خارج از کشور افرادی که به مقررات بینالمللی تخلف میکنند ، به ما کمک میکنند. پس صنعتگر یا بازرگان ما با خلافکار کار میکند و متاسفانه کم کم آن روحیه وارد میشود و یک جاهایی الزامات خلافکاری باعث میشود که رعایت مقررات از بین برود و کم کم فساد در لاینهای کسب و کار و صنعت رسوب میکند.
اگر این تحریمها بخواهد برداشته شود و برجام به وجود بیاید، اگر همین کاسبان تحریم اجازه دهند که به نظر میآید (یک وقتهایی زور و قدرتشان بیشتر از خود سیاستگذاران است یا خود سیاستگذاران به آنها قدرت میدهند.) اگر این اتفاق بیفتد مشکلی به وجود میآید که مفسدههای اقتصادی هم به شدت از بین برود و شفافیتی که صنایع کسب و کار و سرمایه گذاری نیاز دارد، دوباره برگردد.
باوجود برجام و احتمال رفع تحریمها چقدر میتوانیم به اتصال به جامعه جهانی و ارتباطات مالی بین بانکی یا سوئیفت امیدوار باشیم و در صورت اتصال به این شبکه به نظر شما بانکیها چه میزان منتفع میشوند؟
این کار قطعا زمانبر خواهد بود، اگر ما احساس کنیم به محض امضای برجام تحریمها برداشته میشود و بعد این ارتباطات بانکی به وجود میآید، هردو اینها امید واهی است. ما مسیر سخت و طولانی را بعد از امضای برجام و حذف تحریمها خواهیم داشت، برای اینکه به شرایط اولیه برگردیم. یکی از علتهای اصلی آن هم این است که رویههای بانکی و مقررات بانکی در طول سالهای گذشته که ما در ارتباط با بازارهای مالی بینالمللی هم نبودیم، تغییر کرده است. اولا ما بسیاری از افراد متخصصمان را در بانکها از دست دادهایم، و این افراد متخصص یا از بانک خارج شدهاند و به کسب و کار دیگری روی آوردهاند و یا از کشور خارج شدهاند. آن افرادی هم که ماندهاند به خاطر اینکه اطلاعاتشان به خاطر حذف ارتباطات بهروزرسانی نشده است، توانمندی خودشان را از دست دادهاند. در استانداردهای بانکی از خیلی از متخصصهای بانکی سوال بپرسید میگویند بازل ۳ است در حالیکه در سال ۲۰۱۶ بازل ۴ آمده است و به خاطر کرونا قرار بود تا سال ۲۰۲۱ اجرای کامل شود که به سال ۲۰۲۳ کشیده شد که تا سال ۲۰۲۳ همه کشورها باید بازل ۴ را داشته باشند وگرنه در ارتباطات روزانهشان مشکل بهوجود میآید، نپیوستن به این تعهدات و معاملات بینالمللی قاعدتا ما را از این ارتباط محروم میکند یا مثلا لایبور که زمانی نرخ بهره بین بانکی بود و هر روز اعلام میشد، بعد از سالهای مختلف که مبنای آن تغییر کرد و بعد محاسبات آن کنار رفت، الان لایبور روز به روز از صحنه محاسبات مالی بانکی خارج میشود و نرخهای مرجع دیگری وارد میشود که من بعید میدانم که خیلی از اتوماسیون ارزی ما از این روشها استفاده کرده باشند. متخصصین ارزی و بانکی ما در طول حداقل ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته تخصصی نیاز داشتهاند، چطور با این چند بانکی که چینی، کرهای که گاهی با ما کار میکردند، کار کنند و چگونه بتوانند تحریمها را دور بزنند و خودشان را برای شرایط تحریم آماده کنند.
اینکه ما بتوانیم سریع ارتباط بگیریم، حتما نیاز به آموزش حرفهای داریم، باید آن افرادی که در این صحنهها هستند اطلاعات خودشان را سریع به روز کنند با مقررات بانکی بینالمللی که بعد از بحران سال ۲۰۰۸ به شدت تغییر کرده است،( چون در سال ۲۰۰۸ به این طرف ما مدام یا در تحریم بودهایم یا در محدودیتهای متعدد بودهایم.) رویههای بینالمللی به شدت در اروپا، آمریکا و هم در بقیه کشورها تغییر کرده است و نیاز داریم خودمان را به سطحی برسانیم که حداقل بتوانیم گفتگو کنیم و در جلسات بتوانیم درخواستهای خودمان را مبتنی بر آنچه که هست بگذاریم. دیگر الان در دنیا اینگونه نیست که من بروم یک وثیقهای بگذارم در سطح بینالمللی وام بگیرم، از این خبرها نیست، عمدتا ابزارها پیچیدهتر شدهاند، تغییری به وجود آمده است، مدیریت ریسک به شدت مورد نظر است و به خاطر این دلایل به هیچ وجه کار سریعی نیست و یک عظم عمومی در بین متخصصین میخواهد که یک مدتی که خیلی کم نباشد، بهروزرسانی شوند.
درمورد صنعت خودرو چطور، فکر میکنید در بلندمدت با احیای برجام در صنعت خودرو چه تحولی رخ بدهد؟
صنعت خودرو بیش از هر چیزی نیاز به داشتن استراتژی دارد، تا اینکه تحریمها برداشته شود، زمانی هم که تحریمها نبود ما صنعت خودرو با استراتژی نداشتهایم.من متخصص صنعت خودرو نیستم، ولی همانطور که به عنوان یک کارشناس بازار سرمایه به صنعت خودرو فکر میکنم و نه به عنوان یک متخصص. مسیر با مسیر ما کاملا متفاوت است، کشورهای مختلف در دنیا به دنبال مزیتهایشان رفتهاند و سراغ ادغام رفتهاند، الان مثلا رنو و نیسان با هم ادغام شده است، حال ما در کشور ایرانخودرو، سایپا، بهمنخودرو و زامیاد داریم، خیلی از این شرکتها داریم.
برای تولید تیراژ اینها مثلا شما ژنرال موتور یا تویوتا را تیراژ آن را در کنار خودروسازهای ما بگذارید، طبیعی است که اینها قیمت تمام شدهشان از حیث هزینههای ثابت بالا میرود، مثلا سایپا باید یک سالن رنگ داشته باشد، ایرانخودرو یکی و بهمن خودرو هم یکی داشته باشد، بعد طراحیها در ایرانخودرو یک مجموعه به نام موتورهای متعدد بود که طراحی کرده بود و این خیلی کار هزینهبری است. مسیر خودرو در دنیا متفاوت است. تاجایی که من میدانم ما در قطعه سازی میتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، ولی خودروساز خیلی قوی نیستیم و نشانههای آن هم الان مشخص است. شاید ما نیاز داشته باشیم پلت فرمهای مشترکی داشته باشیم، شاید ما به سرمایهگذاریهای مشترک نیاز داشته باشیم، ما در شیوه مدیریت نیاز داریم که مشارکت کنیم با سرمایهگذاران خارجی کما اینکه بانکها هم در کشور ما بهوجود آمدهاند، مانند بانک ملی و صادرات بیش از هرچیزی ما مدیران عامل اینها مدیران بینالمللی بودند و از فناوری مدیریت نوین دنیا استفاده کردند. ما خیلی از صنایعمان منجمله خودرو تحریم اگر برداشته شود خیلی خوب خواهند شد، چون همین الان که اینها قطعا وارد میکنند به سختی وارد میکنند، خیلی کمک میکند، ولی بخواهد به آن درجه متعالی خودش برسد، نیاز دارد که استراژی خاصی داشته باشد.
در صورت احیای برجام و احتمالا فروش بیشتر نفت به نظر شما تاثیر آن بر روی صنعت پتروشیمی چه خواهد بود؟
صنعت پتروشیمی قطعا اثر مثبتی خواهد داشت، صنعت پتروشیمی قطعا صادرات میکند، اینکه چگونه پول خود را میگیرد و چگونه پول آن درمیآید، متخصصین امر میدانند. اینها بعضی از مواد اولیهای که میخواهند وارد کنند، در آن مسائل پیچیده و متعددی بهوجود میآید به این خاطر که رسمی نمیتوانند وارد کنند. الان بانکهای ما در خارج از کشور هیچ کاری ندارند، یعنی اگر یک شرکتی چه پتروشیمی و چه هر کس دیگری بخواهد یک جنسی یا مواد اولیهای را وارد کند، چون بانک ما خارج از کشور حساب کتابی ندارد، مجبور است با یک شخص حقیقی در خارج از کشور وارد کار شود. ما یک سری اشخاص حقیقی داریم که اینها مواد اولیه را به شرکتهای پتروشیمی میفروشند، یا در صادرات بعد این ارز چطور میآید از طریق صرافیهایی که اشخاصی هستند که در دبی نشستهاند، اینها در این نقل و انتقال پول کمک میکنند، کاملا یک فضای غیر رسمی و غیر شفاف است و هیچکس هم نمیداند چه شده است. البته از آنها بپرسید چرا این کار را میکنید، میگویند چارهای نیست و نمیتوانند از سیستم اصلی استفاده کنند. صنعت پتروشیمی و صنعت نفت ما به نظر من به صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد که در طول این سالها فراموش شده است.
مقدار زیادی از ذخایر نفت ما از بین رفته است، به خاطر اینکه اینها نیاز به پمپاژ گاز داشت، چاهها نیاز به ترمیم داشته است، تقریبا ۵-۶ سال پیش از یکی از مسئولین شنیدهایم که چاههای نفت ما ۲۰ هزار میلیارد تومان عدد ۴ سال پیش پول نیاز ندارد که این هم کسری از نیاز بود و فقط برای صنعت نفت است، پالایشگاههای ما خیلی قدیمی شده است، نیروگاههای تولید برقمان خیلی قدیمی شده است و از تکنولوژی قدیمی استفاده میکند، ما سالهای سال در کشور نیاز به سرمایه گذاری داریم و این سرمایهگذاری چه از حیث تکنولوژی و چه از حیث تامین سرمایه نیاز دارد که با مشارکتهای بینالمللی اتفاق بیفتد، کما اینکه این مجموعه پارس جنوبی هم با مبلغ بالای ۱۰۰ میلیارد دلار پولهای خارجی تامین شد و بازپرداخت هم شد، الان یک ثروت بزرگی برای کشور است، از این سرمایهگذاریها ما در سالهای آینده بعد از برجام به شدت نیاز داریم.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.