نوشتاری درباره این روزهای کشور و بازار سهام به قلم محمد حسین صدرایی مدیر اجرایی صندوق توسعه بازار اول. دنبال مباحثه نیستم. نمی خواهم سرتان را درد بیاورم و چشمتان را خسته. نمکی هم بر زخم هایتان نخواهم ریخت. می دانم شرایط تک تک شما سخت است. اعصابی نمانده. فشارهای دیگر معیشتی و کرونا و ... هم هست. دوم. عده ای در بازار مانده اید، عده ای خارج شدید و بعدتر وارد. عده ای اما بیرون رفته اند. نقدند! منتظر! سوم. بازار ریخته است. دردتان را می فهمم. او که سهامش سی درصد ریخته باید چهل درصد رشد کند تا سربه سری. اوکه شصت درصد ریخته، باید سبدش ۱۴۰ درصد رشد کند تا سر به سری. دردش بیشتر است وقتی چشم اندازی برای این رشدها در کوتاه مدت دیده نمی شود. می دانم.
محمد حسین صدرایی
اول. دنبال مباحثه نیستم. نمی خواهم سرتان را درد بیاورم و چشمتان را خسته. نمکی هم بر زخم هایتان نخواهم ریخت. می دانم شرایط تک تک شما سخت است. اعصابی نمانده. فشارهای دیگر معیشتی و کرونا و ... هم هست.
دوم. عده ای در بازار مانده اید، عده ای خارج شدید و بعدتر وارد. عده ای اما بیرون رفته اند. نقدند! منتظر!
سوم. بازار ریخته است. دردتان را می فهمم. او که سهامش سی درصد ریخته باید چهل درصد رشد کند تا سربه سری. اوکه شصت درصد ریخته، باید سبدش ۱۴۰ درصد رشد کند تا سر به سری. دردش بیشتر است وقتی چشم اندازی برای این رشدها در کوتاه مدت دیده نمی شود. می دانم.
چهارم. برخی ریزش آینده ی دلار را علت شرایط فروردین ماه بازار می دانند. این که می گویم اطلاع نیست، تحلیل است؛ با دو میلیون بشکه نفت در ماکزیمم ۶۰ دلار و به اندازه ۲۵۰ روز فروش نفت، درآمد دلاری کشور می شود ۳۰ میلیارد دلار. می گویند ۴۷ درصدش سهم دولت است. الباقی برای صندوق توسعه و شرکت نفت. البته محدودیت بیشتر است که من نمی خواهم پیچیده اش کنم. سهم قابل تصرف دولت کمی کمتر از ۱۵ میلیارد دلار خواهد بود. می گویند ۸ میلیارد دلار برای کالای اساسی در سال ۹۹ با آن قیمت های جهانی! خرج شده. ۱۴۰۰ را هم هشت میلیارد دلار بگیریم. هفت میلیارد دلار باقی مانده همانی است که باید کفاف تراز سرمایه ای بودجه و بعد هم کسری تراز مالی را بدهد. این که می گویم دیگر تحلیل نیست اطلاع است؛ برداشت های توسعه ملی در سال گذشته باید پس داده شود! با سود! می گویند دلار ۱۲! دیگری گفته ۱۵! تا اینجای کار برآورد شما چیست؟ این ها به کنار! دو تراز تجاری و سرمایه کشور سال هاست منفی است. تجاری بین دو تا سه میلیارد دلار و سرمایه! که بماند! پایان کرونا شروع برخی چالش هاست. اولینش تامین ارز مسافرت است. دومی اش انبوه تقاضای انباشت دوره کرونا و تحریم است. باقی اش را خود بخوانید زین مجمل! کاهش ارز تراز تجاری را منفی تر می کند و تراز سرمایه را هم! جهش تولید و مانع زدایی و این ها را چه کنیم! آقای تصمیم ساز ترسم این است دلار را با پمپاژ صله ی رفع تحریم! پایین بیاوری و طبقه ای خاص، با کمک رمز ارز اموال ادجاست شده با دلار ۳۵ ۳۶ خود را بفروشند و با ارز ۱۹ ۲۰ تومانی بدرود مام وطن کنند!
پنجم. شنیده ام برخی قیمت های جهانی را بی ثبات می دانند و ریزشی! از این رو اعتمادی به فروش شرکت ها ندارند. به نظرم از آنچه در اقتصاد ایران طی ده ها سال اتفاق افتاده باید درس گرفت. در ایران نقدینگی بهترین عامل برای توضیح تورم است. کرونا هرچه نکرد یک کار را کرد. اتخاذ سیاست های سنگین انبساط پولی توسط بانک های مرکزی! دارایی فدرال رزرو را ببینید. در این دوره قریب به پنج هزار میلیارد دلار افزایش داشته! تورم جهانی لبخند نمیزند؟
ششم. قیمت گذاری دستوری، سرکوب قیمت و ... تا کی؟ احتمالا با گشایش های اقتصادی رفته رفته سایه قیمت گذاری دستوری خواهد رفت. یادم هست قیمت خودروهای داخلی در بازه زمانی ۹۵ و ۹۶ دیگر با حاشیه بازار اختلاف معنا داری نداشت. این یک نمونه ملموس است که احتمالا خود به چشم خویشتن، دیده اید! باقی صنایع هم روال همین است...
هفتم. ریسک مهمی که فی الحال برای آینده بازار میبینم، دولت بی پول است. دولت مقروض. او شاید دست به هر کاری بزند. این هم کم رنگ است. چرایش در شعار امسال است. رفع موانع تولید! داستان های سیاسی اش با خودتان. راستی امروز در جلسه سازمان گزارشی بود که نشان می داد عدم انتفاع صنایع از قیمت گذاری دستوری چه قدر است! من اسمش را گذاشتم عدم انتفاع دولت از درآمدهای مالیاتی!
هشتم. فلانی، دردمان آمده! رییس دولت. مشاور رهبری. وزرا. آقای نماینده و ... دعوتمان کرده اند به سرمایه گذاری در بازار سهام. امروز هرچه آوردیم یا سربه سر است یا زیان. دوستانِ جان! فعالان عزیز. قدیمی ترها همین ۹۲ خودمان را به یاد دارند. در طول ۹۳ و ۹۴ عین همین جملات را می شنیدم. رئیس دولت و وزیر وقت اقتصاد همه را به سرمایه گذاری در بورس فراخواندند؟ چه شد؟ در کوتاه مدت بازار ریزشی شد و در میان مدت رکود! خیلی ها یادشان است. فغان از پی فغان! امروز چه؟ من دو مورد از دو جنس سهم برایتان مثال می آورم. اگر ایران خودرو را در برج ده سال ۹۲ میخریدید، در پیک! ۴۰۵ تومان! درکمتر از هفت سال تعداد هر یک سهم بیست سهم شد! تمام شده ی هر کدام افتاد ۲۰ تومان. خوش شانس بودید در قیمت ۸۰۰ میفروختید. بدشانس هستید فردا! در قیمت ۲۵۰! هنوز هم سرمایه آن روزتان ۱۲ برابر است. دلار معیار تصمیم! هفت برابر شده! ملی مس در برج ده ۹۲، ۴۹۲ را دید. تعدیل شده با سود را حساب کنید با قیمت های این روزها بیش از ۱۳ برابر افزایش یافته. قدرت خرید دلار هفت برابر! در واقع شما اگر مالباخته ۹۲ بودید و تلاش می کردید در بازار بمانید و دوام بیاورید، قطعا در بلندمدت برنده این معرکه بوده اید! آنچه عقل از تحلیلش می ماند، زمان حل خواهد کرد!
چه کنیم؟ من در جایگاه مشاور سرمایه گذاری نیستم. وظیفه ام سوق دادن افراد به نگاه بلندمدت در این بازار است. گول آن هایی که ترویج نگاه کوتاه مدت دارند نخورید. بازار عموما اینگونه بوده؛ روند خنثی یا منفی. غول خفته ی ما هر از چندگاهی با نسیم تورم و طوفان دلار و خارشِ نرخ بهره و البته تیر تحریم بلند میشود، دهن دره ای می کند و باز خواب. سعی کنید در خانه ی این غول دوام بیاورید و باقی را به زمان بسپارید. دوام آوردن یعنی انتخاب سهم مناسب. این ها سیگنال نیست. گوشه ای از طنز این روزهاست. تحلیل است. به من و تحلیلم هم اعتماد نکنید. از مشاوران دارای مجوز بپرسید. اصلا خود تحلیل کنید؛
- نوری در ۹۹ حدودا ۸۰۰ تومان سود میسازد. در ۱۴۰۰، با مفروضات فعلی و همین دست فرمان چیزی در حدود ۱۱۰۰. سودِ در دل سهم ۱۹۰۰ در چهارده ماه! قیمت سهم ۵۷۰۰. این به معنی این نیست که نوری پایین تر نمی رود! شاید برود بشود ۵۰۰۰. هرچه پایین تر رود، اما، شکار شما برای بلندمدت جذاب تر است.
- زاگرس در ۹۹ ۲۶۰۰ در ۱۴۰۰، حوالی ۳۰۰۰ تومان می سازد. قیمت سهم ۲۰۰۰۰ تومان. شاید صف فروش باشد تا ۱۷ هزار تومان! آدم صبور اگر افقش ورای ۱۴۰۱ باشد پله ای میخرد.
این ها مثال بود. از این دست سهام زیاد است.
مدیر صندوق توسعه بازار
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.