نوشتاری از علیرضا باغانی در عصر ایران سرخطی زدن شده بود کار هر روز بخش عمده ای از سهامداران.وقتی سهمی با تقاضای خرید یا همان صف خرید به روز معاملاتی خود پایان می دهد ، فردا صبح متقاضیان خرید سهم باید در ساعت سفارش گیری یعنی راس ساعت ٨:٣٠ دقیقه سفارش جدید خرید وارد سیستم معاملاتی کنند که اصطلاحا این اقدام را سرخطی زدن می گویند و حالا البته سرخطی زدن در صف فروش کار برخی از سهامداران شده!!خلاصه ؛ سهامداران در روزهای پر رونق شهریور ماه و تعدادی از روزهای مهر ماه هر روز سرخطی می زدند غافل از این که قیمت سهم ، مثل لوبیای سحرآمیز نیست و رشد آن باید مبنایی منطقی و بنیادی داشته باشد.وقتی در بورس هفته ای ٢۵ درصد و در بازار پایه فرابورس سهم هفته ای ۵٠ درصد رشد کند ؛ تصور کنید در یک ماه که به طور متوسط ٢٢ روز معاملاتی دارد قیمت یک سهم تا چه حدی می تواند رشد کند.نتیجه این رفتار توده وار سهامداران ترسناک شدن قیمت سهام بیشتر شرکت ها بود.
علیرضا باغانی
اینجا بازار سرمایه ایران است.جایی که سهام بیش از 600 بنگاه اقتصادی در آن معامله می شود و در نتیجه تورم رخ داده ، در کمتر از 8 ماه دارایی سهامداران به طور متوسط 92 درصد ( بازدهی میانگین شاخص کل) افزایش پیدا کرده است و سود سهامداران در برخی سهم ها حتی از 300 درصد هم عبور کرده است.
اما الان اینجا هوا سرد است!بورس ما از میانه مهرماه وارد دوره ای از افت قیمت سهام و ثبت رنگ قرمز در قیمت سهم ها شده است و مشخص نبودن افقی قابل پیش بینی از متغیرهای سیاسی و اقتصادی سبب شده تا سرمایه گذاران بازار سهام این روزها با احتیاط بیشتری نسبت به این بازار برخورد کنند و دیگر از خرید های بی محابای سرمایه گذاران در این بازار خبری نیست.
اما چرا!؟چه چیزی بازار ما را محافظه کار کرده؟مگر قرار نبود که نقدینگی به سمت بورس هدایت شود؟مگر قرار نبود بورس بازاری باشد برای مهار نقدینگی و جذب سرمایه های سرگردان؟هنوز هم که شعار تقویت بورس از زبان دولتمردان و وزرای جدید اقتصادی همچنان با صدای رسا سر داده می شود؟پس چه شد رونق بورس!؟
در این باره دلایل زیادی گفته می شود؟از جمله ترس بورس از تحریم ها ، فروش گسترده سهم توسط بازیگران عمده ، حبابی شدن بخش عمده ای از سهام شرکت ها و ... .
هر چند تحلیل شرایط کنونی و دلیل وارد شدن بورس به فاز محافظه کاری که می تواند پیش درآمدی برای آغاز یک دوره رکود باشد ، دشوار است و متغیرهای این تحلیل ثابت نیست ، لذا تحلیل متقنی نمی توان در این خصوص ارائه کرد ، لکن نگارنده معتقدم مهمترین دلیل توقف رونق مداوم بورس را باید در خود بورس جستجو کرد.بله خود بورس و بازیگران آن مهمترین دلیل توقف رونق آن هستند!
امان از رفتار توده وار سهامداران
یکی از چالش های عمده بازار سرمایه ما که هنوز در مقایسه با سایر بازارهای مالی دنیا یک بازار کم عمق شناخته می شود ، Herd behavior یا همان رفتار توده وار سهامداران است.در هفته های گذشته شاهد صف کشیدن سهامداران برای خرید سهام ده ها شرکت بودیم.نوسان گیران و سفته بازان برای یک سهم 300 تومانی که پس از 400 درصد رشد به این قیمت رسیده بود ، تازه تارگت 1000 تومانی ترسیم می کردند!! و هر روز سرمایه گذاران حرفه ای و تازه وارد را به خرید سهم مزبور تشویق می نمودند.
سرخطی زدن شده بود کار هر روز بخش عمده ای از سهامداران.وقتی سهمی با تقاضای خرید یا همان صف خرید به روز معاملاتی خود پایان می دهد ، فردا صبح متقاضیان خرید سهم باید در ساعت سفارش گیری یعنی راس ساعت 8:30 دقیقه سفارش جدید خرید وارد سیستم معاملاتی کنند که اصطلاحا این اقدام را سرخطی زدن می گویند و حالا البته سرخطی زدن در صف فروش کار برخی از سهامداران شده!!خلاصه ؛ سهامداران در روزهای پر رونق شهریور ماه و تعدادی از روزهای مهر ماه هر روز سرخطی می زدند غافل از این که قیمت سهم ، مثل لوبیای سحرآمیز نیست و رشد آن باید مبنایی منطقی و بنیادی داشته باشد.وقتی در بورس هفته ای 25 درصد و در بازار پایه فرابورس سهم هفته ای 50 درصد رشد کند ؛ تصور کنید در یک ماه که به طور متوسط 22 روز معاملاتی دارد قیمت یک سهم تا چه حدی می تواند رشد کند.نتیجه این رفتار توده وار سهامداران ترسناک شدن قیمت سهام بیشتر شرکت ها بود.
نمی خواهم از واژه Bubbles یا همان حباب استفاده کنم ، چرا که از نقطه نظر من پتانسیل رشد بازار سهام در ابعاد کلی وجود دارد و پدیده حباب را نباید به کل بازار سهام تعمیم داد ، اما واقعیت این است که قیمت سهام در ماه های گذشته به صورت شارپ گونه و کاملا هیجانی رشد کرده بود و چنین رفتاری ، رشدی که بازار باید طی 6 ماه یا یکسال تجربه می کرد را در طول کمتر از سه ماه برای بورس رقم زد و نتیجه این هیجان توقف رشد و ترس سرمایه گذاران در میانه مهر ماه شد.
این واقعیتی است که بازار کم عمق ، ناظری که فرهنگ سرمایه گذاری را به درستی به سرمایه گذار نیاموخته و معامله گران با رفتار هیجانی متهمان ردیف اول شرایط فعلی بازار سرمایه هستند.
این دلایل را هم اضافه کنید
به این دلایل مزبور اضافه کنید رفتار ایالات متحده آمریکا در تحریم های اقتصادی را که این بار حتی تعداد قابل توجهی از شرکت های بورسی را هم به طور مستقیم تحریم کرده است.درباره تحریم ها هیچ تحلیلی نمی توان ارائه کرد و تنها می توان به برقراری کانال مالی اروپا با ایران موسوم به SPV و کشیدن ترمز دونالد ترامپ آمریکایی در مجلس نمایندگان که حالا غالب آن ها دموکرات هستند ، دل بست.به هر حال تحریم رخدادی است که اثرات آن را بر کسب و کار شرکت ها را نمی توان غیرقابل اعتنا ارزیابی کرد و هر بنگاه اقتصادی در حد و اندازه خود با دنیای خارج در ارتباط است و شفاف سازی های اخیری که تحریم ها هیچ اثری ندارد هرچند برای امیدوار کردن سرمایه گذاران انجام شده لکن منطبق بر واقعیت های اقتصادی نیست و از نظر نگارنده این تحریم ها در جایی ، گلوی شرکت های بورسی را می فشارد ، هر چند شاید بتوان از قدرت این فشار با اقداماتی که از طریق اروپا و سایر ظرفیت های برجام در حال پیگیری است ، کم کرد.
فرصت سوزی در عرضه های اولیه بزرگ
دلیل دیگر ضعف مدیریت بازار سرمایه و صاحبان بنگاه های اقتصادی در عرضه اولیه شرکت هاست.این واقعیتی است که اکنون نقدینگی زیادی به شکل کاملا سرگردان در کشور وجود دارد و هر چند بخش زیادی از این نقدینگی جذب طلا ، ارز و سکه ، بورس ، مسکن و سایر بازارها شده ، اما عرضه های اولیه به عنوان یک فرصت سرمایه گذاری پربازده که ظرف مدت کوتاهی سود به سرمایه گذار می رساند در بازار سرمایه ما به شکل جدی دنبال می شود.پذیرش شرکت های جدید در بورس و فرابورس طی ماه های گذشته به شکل فانتری پیش رفته و به غیر از یک شرکت بزرگ مثل پتروشیمی پارس ، شرکت بزرگ دیگری در بازار سهام پذیرش نشده است.
علت استفاده از عبارت عرضه های اولیه فانتزی ، پذیرش و عرضه عمومی سهام شرکت های کوچک بود.راه دوری نمی رویم.همین سه شنبه گذشته سهام پتروشیمی قائد بصیر که البته مورد تحریم مستقیم آمریکا هم قرار گرفته ، عرضه اولیه شد.در این عرضه 266 هزار و 156 نفر توانستند ، سهم بخرند اما بر اساس سهمیه ای که تعیین شده بوده هر نفر توانست 126 سهم از این شرکت کشف قیمت شده 850 تومانی را خریداری کند.یعنی هر نفر به میزان 107 هزار و 100 تومان توانسته از سهام این شرکت را خریداری کند!
حتی اگر بازدهی 100 درصدی هم برای این سهم تازه وارد پیش بینی کنیم واقعا مقدار سهم تخصیص داده شده در عرضه برای سرمایه گذاری جذاب نیست و بیشتر شبیه یک کارتون است ، در واقع ما به جای عرضه اولیه در حال اجرا و پخش کارتون آن در بازار سرمایه هستیم.عرضه اولیه یعنی پتروشیمی پارس که در روز نخست 740 میلیارد تومان نقدینگی جذب کرد یا گهر زمینی که همین روزها به بازار سهام می آید.
به نظر می رسد ناظریان و مجریان بازار در کنار مالکان عمده شرکت های دولتی و شبه دولتی در حال فرصت سوزی هستند ، الان وقت عرضه های اولیه بزرگ است و هر ماه می توان براحتی یک عرضه اولیه بزرگ در بورس یا فرابورس انجام داد و از این طریق سطح نقدینگی در بورس را حفظ کرد.
راستی خبر دارید که ارزش معاملات خرد بازار سهام از حدود 1800 میلیارد تومان در روزهای پررونق با 70 درصد کاهش به سطح 600 میلیارد تومان نزدیک می شود!
لازم است به دلایل محافظه کاری بازار سهام دستورالعمل افشای اطلاعات شرکت ها که اعلام پیش بینی سود از آن حذف شده ، توقف نمادها پس از 20 درصد نوسان و سایر متغرهای درون زا را هم اضافه کرد.
روزنامه نگار و کارشناس اقتصادی
منبع : عصر ایران
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.