نشریه اکونومیست در سرمقاله شماره جدید خود به تغییر بنیادی روابط چین و آمریکا در ماه های اخیر و عوامل موثر بر آن تمرکز کرده است. انتظار می رود تنش های موجود بین دو کشور که سبب ضعف در برخی شاخص های اقتصادی ..
بورس24 : در ماه های اخیر تنش های تجاری بین آمریکا و چین به اقتصاد دو کشور لطماتی زده و پیش بینی شده این تنش ها شدت پیدا خواهد کرد و این خبری بد برای سرمایه گذاران در بازارهای مختلف است. اما باید به این موضع توجه شود که موضع گیری های ترامپ در قبال چین، در چارچوب مهار این کشور انجام شده است. در ادامه به بخش هایی از سرمقاله شماره جدید هفته نامه اکونومیست در باره چارچوب کلی روابط چین و آمریکا اشاره می کنیم.
روابط چین و آمریکا در بیست و پنج سال اخیر بر همگرایی مبتنی بوده به این معنا که دولت های مختلف آمریکا معتقد بوده اند همگرایی سیاسی و اقتصادی در قبال چین نه تنها سبب ثروتمند تر شدن چین می شود بلکه زمینه را برای لیبرال تر و دموکراتیک تر شدن این کشور فراهم خواهد کرد. البته گاه بحران هایی در روابط دو کشور ایجاد شده اما آمریکایی ها همواره معتقد بوده اند که با انگیزه های درست، چین در نهایت به نظم جهانی مورد نظر واشنگتن خواهد پیوست و یک عضو مسئولیت پذیر جامعه جهانی خواهد شد.
اما امروزه این همگرایی مرده است و آمریکا چین را یک رقیب استراتژیک محسوب می کند. دولت آمریکا چین را به دخالت در امور سیاسی و اقتصادی آمریکا، سرقت دارایی های فکری و دنباله روی از رویه های غیرعادلانه تجاری متهم کرده و معتقد است چین به دنبال حاکم شدن بر نه تنها آسیا بلکه بر جهان است. دولت آمریکا وضعیت حقوق بشر در چین را محکوم کرده و اکنون تحلیلگران معتقدند روابط چین و آمریکا در آغاز مسیر طولانی تغییر قرار دارد.
البته موضعگیری در برابر اقدامات چین به حزب جمهوری خواه و دولت کنونی آمریکا محدود نیست. دموکرات ها نیز معتقدند رفتار چین باید تغییر کند. در چند دهه اخیر هیچ گاه مانند حالا احزاب و نیروهای نظامی آمریکا تا این اندازه معتقد نبوده اند که این کشور یک رقیب ایدئولوژیک و استراتژیک آمریکاست. البته در چین نیز مقامات بلندپایه معتقدند آمریکا قصد دارد از اوج گرفتن این کشور جلوگیری کند. رهبران چین به طور آشکار و پنهان تلاش کرده اند بر نفوذ و تاثیرگذاری کشورشان بر آسیا و جهان بیافزایند و در چین نیز "رویای چینی" دنبال می شود که معادل آن در آمریکا "رویای آمریکایی" است.
بسیاری از چینی ها معتقدند آمریکا یک قدرت سلطه گر است که تمامی اقدامات نادرست را که چین را به آن متهم می کند مرتکب می شود. مدتی است دوران پنهانکاری پایان یافته و دو طرف اقدامات عملی برای لطمه وارد کردن به طرف مقابل انجام داده اند. این یک خبر بد برای اقتصاد جهان و سرمایهگذاران در بازار مواد خام است.
اندیشمندان از جمله گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد میگویند تاریخ نشان داده چطور قدرت های تمامیت طلب نظیر آمریکا و قدرت های نوظهور نظیر چین ممکن است برای مدتی طولانی در چرخه رقابت شدید و همه جانبه قرار گیرند و این رقابت ها تبعات منفی برای جهان در بر خواهد داشت.
آمریکایی ها معتقدند زمان به نفع چین است. نرخ رشد اقتصادی چین دو برابر نرخ رشد اقتصاد آمریکاست و دولت چین سرمایهگذاری عظیم در حوزه فناوریهای پیشرفته از جمله هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و ارزهای دیجیتال کرده است. اقداماتی که امروز میتوان برای مهار چین در حوزه های مختلف انجام داد فردا غیرممکن خواهد بود. واقعیت این است که هنجارهای جدید حاکم بر تعاملات ابرقدرت ها امروز تعریف می شوند و هنگامی که انتظارات تعیین شدند تغییر آنها دشوار خواهد بود اما به خاطر بشریت هم که شده آمریکا و چین باید به یک توافق صلح آمیز برسند اما چطور؟
ترامپ و دولت او در سه مسیر وارد شده اند: نخستین مسیر حفظ قدرت آمریکاست. افزایش هزینه نظامی، محدود کردن فعالیت چینی ها در حوزه تملک شرکتهای فناوری آمریکا و افزایش سرمایهگذاری خارجی برای مقابله با سیاست های چین در حوزه گسترش قدرت اقتصادی در آسیا و جهان.
مسیر دوم تغییر انتظارات آمریکا از رفتار چین است. سیاست های تجاری کنونی به شرکت های چینی مزیت بزرگ در رقابت با شرکت های آمریکایی می دهد بدین معنا که دولت چین از طریق ارائه یارانه از صادرات کالاهای این کشور حمایت می کند و از این نوع اقدامات زیاد وجود دارد.
مسیر سوم، اعلام مخالفت ترامپ با رویه ها و باورهای جاافتاده است. ترامپ صریح است و از اقدام نمی ترسد. البته آمریکا نمی تواند رفتاری را که با کانادا یا مکزیک داشته با چین داشته باشد اما در هر حال اقدامات ترامپ لطماتی به اقتصاد چین وارد می کند و سبب تغییر رفتار این کشور خواهد شد. البته تشدید تنش های تجاری بسیار خطرناک است و این بدان معناست که سیاست های آمریکا در مقابل چین در حوزه های مختلف باید تعدیل شده و منطقی باشد.
برای مثال استراتژی آمریکا در قبال چین باید امکان رشد مناسب اقتصادی و نفوذ این کشور در جهان را به شکل صلحآمیز فراهم کند و راه رسیدن به تمامی اهداف مذاکره و ورود به بازی برد برد است. اگر چنین نشود و ترامپ بخواهد مانند قبل رفتار کند مسلماً اقتصاد دو کشور لطمه خواهد دید و اقتصاد جهان زودتر از آنچه پیش بینی شده دچار رکود خواهد شد. چین و آمریکا رقیب هستند و خواهد بود اما نباید این روابط به تنش و رفتار خصمانه منجر شود.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.