نوشتاری از هادی جمالیان ، کارشناس بازارهای مالی در صورت تداوم شرایط فعلی ، دارایی دهک های میانی و پایینی جامعه به سرعت به سمت دهک های بالا تخلیه خواهد شد. می دانیم که فرق است بین دارایی و درآمد. دهک های میانی جامعه عمدتا اگر چه درآمد پایینی دارند اما هنوز دارایی هایی دارند که با کاهش قدرت خریدشان آن ها را به فروش رسانده و در میان مدت بیش از پیش به درآمد جاری خود وابسته خواهند شد. انتهای چنین روندی شکل گیری جامعه ای است که تقریبا دو طبقه بیشتر نخواهد داشت. ثروتمندان و مردم عادی . حتی عنوان دهک ها دیگر خیلی معنا دار نخواهد بود. شاید طبقه ای ۹۰ درصدی داشته باشیم که کم و بیش به صورت روز مزد و ماه مزد صرفاً برای تأمین نیازهای اولیه شان کار می کنند و ده درصدی که دارایی دارند و البته بین خودشان شاید دهک هایی قابل تفکیک باشد. این بازتوزیع منفی ثروت در جامعه پیامدهای مهم اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خواهد داشت که بسیار قابل توجه خواهد بود.
هادی جمالیان
جرقه ی آتش نرخ ارز را انتخاب ترامپ ، خروج آمریکا از برجام ، بازگشت تحریم ها و انسداد انتقال ارز زد. اکسیژن این آتش را نقدینگیِ رشد یافته فراهم کرد. سوخت و حرارت این آتش را بی اعتمادیِ تشدید شده با فساد و ناکارآمدی و فعال شدن تقاضای احتیاطی. این که کدام عامل چقدر نقش داشته چالش بی فایده ای است.
چه می شود ؟
در صورت عدم توفیق دولت در مهار نرخ ارز ، کم کم قیمت های ریالی کالا و خدمات در بازار نه صرفاً بر اساس عرضه و تقاضا که بر اساس برابری نرخ ارز تغییر می کند. به عبارت دیگر قیمت اسمی و قیمت واقعی از هم تفکیک شده و ریال صرفا بیان گر قیمت اسمی هر چیز خواهد بود . ممکن است حتی مبنای اعلام نرخ کالا وخدمات در بازار داخلی هم به ارزهای خارجی تبدیل شود.
بیشترین آسیب در کوتاه مدت در حوزه ی کسب و کارها به خدمات دهندگانی وارد شده که موجودی کالا نداشته اند و نتوانسته اند ارزش اسمی کسب و کار خود را با شرایط جدید تطبیق دهند و در حوزه ی اشخاص نیز حقوق بگیرانی که درآمدشان هیچ ارتباطی با ارز ندارد و دارایی قابل ملاحظه ای هم نداشته اند ، بیشترین آسیب را متحمل شده اند.
در صورت تداوم شرایط فعلی ، دارایی دهک های میانی و پایینی جامعه به سرعت به سمت دهک های بالا تخلیه خواهد شد. می دانیم که فرق است بین دارایی و درآمد. دهک های میانی جامعه عمدتا اگر چه درآمد پایینی دارند اما هنوز دارایی هایی دارند که با کاهش قدرت خریدشان آن ها را به فروش رسانده و در میان مدت بیش از پیش به درآمد جاری خود وابسته خواهند شد. انتهای چنین روندی شکل گیری جامعه ای است که تقریبا دو طبقه بیشتر نخواهد داشت. ثروتمندان و مردم عادی . حتی عنوان دهک ها دیگر خیلی معنا دار نخواهد بود. شاید طبقه ای ۹۰ درصدی داشته باشیم که کم و بیش به صورت روز مزد و ماه مزد صرفاً برای تأمین نیازهای اولیه شان کار می کنند و ده درصدی که دارایی دارند و البته بین خودشان شاید دهک هایی قابل تفکیک باشد. این بازتوزیع منفی ثروت در جامعه پیامدهای مهم اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خواهد داشت که بسیار قابل توجه خواهد بود.
چه باید کرد؟
هر اقدامی توسط دولت برای جبران آسیب وارده به اشخاص و بنگاهها مادام که به تزریق ریال و رشد پایه ی پولی بینجامد عملاً به ضد خود تبدیل می شود. ( مثال آتش و اکسیژن )
پس بهتر است دولت در حمایت از اقشار آسیب دیده به راهکارهای غیر ریالی بیندیشد.
هر اقدام تقابلی توسط مجلس مانند استیضاح های پی در پی ، سوال از وزرا و رئیس جمهور عملاً نقض غرض بوده است. مصاحبه ها و اعلان های پیدر پی در حوزه ی مبارزه با فساد بیش از آن که روان جامعه را در این باره آرام کند، ادراک فساد - یعنی تصور عموم درباره ی میزان فساد - را بالا برده و در نتیجه به بی اعتمادی فعلی دامن زده است. ( مثال سوخت و آتش )
این روزها زمان مبارزه ی جدی ولی “خاموش” با فساد است.
راه حل ، سرد کردن آتش از مسیر اعتمادآفرینی است . البته برای این منظور حاکمیت و نه فقط دولت باید هماهنگ عمل کنند.همچنان امیدواریم اراده ای فراتر از واکنش های بخشی نگر و آسیب زننده ، در کشور برای مهار وضعیت فعلی ببینیم.
کارشناس بازارهای مالی
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.