یادداشت علیرضا باغانی در عصر ایران بیم سرمایه گذاران بازار سهام از تحولات سیاسی چه داخلی و چه ناشی از بازی های برجامی آمریکا افزایش پیدا کرده و آن ها نمی توانند افق مشخصی حتی برای ۶ ماه آینده یعنی پروسه میان مدت در سرمایه گذاری های خود در نظر بگیرند...
عصر ایران؛ علیرضا باغانی؛
اینجا بورس! قیمت سهام تکانی نخوره که هیچ ، همه فکر می کنند خرید و نگهداری سهم در موقعیت کنونی اشتباه ترین استراتژی است.بورس ما پس از طی یک دوره نسبتا پر رونق که در سهام شرکت های بزرگ معدنی و فلزی متمرکز شد از دو هفته پیش و مصادف با برخی اعتراضات و ناآرامی ها به فاز احتیاط فرو رفته است.هنوز کارشناسان و خبرگان سیاسی نتوانسته اند به این پرسش مهم پاسخ دقیقی بدهند که ریشه این اعتراضات چه بود و اساسا کسانی که این بار نه فقط در تهران بلکه در شهرستان ها و شهرهای کوچک دست به اعتراض و تجمع زده بودند چه کسانی بودند؟ که از آن طرف موعد 120 روزه برای تمدید یا عدم تمدید تعلیق تحریم های برجامی ایران فرا رسید.
همین رخدادها سبب شد تا ارزش معاملات خرد سهام از متوسط روزی 220 میلیارد تومان در هفته های آخر آذر و هفته های نخست دی در هفته گذشته به حدود 140 میلیارد تومان در روز تنزل یابد.
نگاهی به اوضاع و احوال بیشتر بازار ها نشان می دهد که تکانه حدود20 درصدی دلار بیشتر بازارهای سرمایه گذاری را به حرکت واداشته است.قیمت مسکن در بیشتر مناطق تهران دست کم 10 تا 15 درصد رشد داشته و در برخی مناطق اگر چه رشدی کمتر از این محدوده ثبت شده اما فروشنده واقعی هم کم شده است.در بازار طلا هم که سکه 1.5 میلیون تومانی و گرم طلای 18 عیار حدود 140 هزار تومانی همه از داغ بودن بازار و تمایل به رشدهایی بیش از این حکایت دارد.
در بازار فولاد هم که به اصطلاح بازاری ها معاملات «سفت» شده و هر کسی فروشنده نیست.مرور قیمت ها هم نشان می دهد که میلگرد و تیرآهن در سه ماه اخیر دست کم 10 تا 15 درصد رشد کرده اند.
اما بورس به شکل عجیبی به تمام رخدادهای تورمی پیرامون خود بی تفاوت است.بازار سهام در 10 سال گذشته حساس ترین بازار نسبت به نوسانات نرخ دلار بود و تکانه های ارز به سرعت قیمت سهام شرکت های صادرکننده ای همچون پتروشیمی ها ، سنگ آهنی ها ، فولادی ها و شرکت هایی از این دست را با نوسان رو به بالا مواجه می کرد اما این روزها بورس دلار را نمی بیند و بیشتر از همه دوست دارد به اعمال و رفتار دونالد ترامپ نگاه کند یا ببیند که چه بهانه ای برای افت و تنزل وجود دارد!
بنابراین قیمت سهم در بورس ما ارزان است. ارزان تر از همیشه ، تا جایی که حتی کودکان هم با صرف نظرکردن از تنها بخشی از تنقلات خود می توانند در بورس سهامدار شوند البته بدون تردید آن ها هیچ تمایلی به دریافت یک تکه کاغذ در ازای از دست دادن اسمارتیز ، ژله خوش رنگ ، آدامس و انواع پاستیل ندارند!
نسبت برابری تنقلات پرفروش با قیمت سهام برخی شرکت های شناخته شده
چرا سهام ارزان است؟
راز ارزان بودن سهم در بورس و بی تفاوتی این بازار به رشد قیمت دلار را می توان در چند بند خلاصه کرد :
1.اوراق بهادار یک دارایی غیر فیزیکی است که تحولات سیاسی و اجتماعی علاوه بر متغیرهای اقتصادی می تواند آن را به طور لحظه ای تحت تاثیر قرار دهد. بیم سرمایه گذاران بازار سهام از تحولات سیاسی چه داخلی و چه ناشی از بازی های برجامی آمریکا افزایش پیدا کرده و آن ها نمی توانند افق مشخصی حتی برای 6 ماه آینده یعنی پروسه میان مدت در سرمایه گذاری های خود در نظر بگیرند.
2.بخش قابل توجهی از نقدینگی سرمایه گذاران در صندوق های بادرآمد ثابت (بیش از یک تیلیارد تومان) و سایر اوراق مالی بدون ریسک و حتی سپرده هایی که قبل از تعیین نرخ سود 15 درصدی (11 شهریور 96) جا خوش کرده و عملا محبوس شده است.این نقدینگی حالا حالا ها دست از کسب بازدهی فاقد ریسک بالای 20 درصدی نمی کشد تا در میانه سال 97 سررسیدهای تعیین شده این سپرده ها و اوراق پایان پیدا کند.
3.ترس های سیستماتیک این روزها بیشتر از قبل شده است.سازمان بورس و اوراق بهادار اخیرا دستورالعمل جدیدی برای افشای اطلاعات شرکت های بورسی ابلاغ کرده و به زغم خود طرحی نو درانداخته است.در این روش جدید شرکت ها سودی را به بازار اعلام نمی کنند و در عوض سرمایه گذار باید بر اساس آمار تولید و فروش شرکت ، خودش یا به کمک مشاور و تحلیل گر سود شرکت مورد نظر را تخمین زده و درباره خرید ، فروش و یا نگهداری سهم تصمیم بگیرد.در دو هفته سپری شده از اجرای این دستورالعمل شرکت ها به سمت انتشار اطلاعیه های شفاف سازی روی آورده اند و مجبور هستند دائما درباره وضعیت خود حتی بیخود و بی جهت توضیح دهند.نمونه یکی از این شفاف سازی ها مربوط به شرکت ارفع بود که بنا به خواست اداره نظارت بر ناشران فرابورسی این شرکت برای چندمین بار اعلام کرد که در خصوص ماجرای بدهی ارزی اتفاق خاصی رخ نداده است.
این شفاف سازی در ابتدای امر روی سهم اثر منفی گذاشت در حالی که هیچ نکته جدیدی نداشت!از طرفی دیگر در مدل جدید افشای اطلاعات ، شرکت ها باید گزارش تفسیری ارائه دهند که در هفته گذشته یک شرکت لیزینگی چراغ این نوع گزارش دهی را با کپی کردن ماهرانه از گزارش های هیات مدیره روشن کرد!در کنار همه این ها در کنار نماد شرکت های بزرگ و مهم بازار همچنان عبارات تحت احتیاط ، مشمول تعلیق و لغو هم دیده می شود.به نظر می رسد با این اقدامات نهاد ناظر بازار سرمایه به دنبال کم کردن مسئولیت خود در اداره بازار سرمایه است تا در صورت تکرار رخدادهایی مثل کنتورسازی ، دیگر زیر سوال نرود.در قالب جدید نهاد ناظر عملا درباره سرمایه گذاری اهالی بازار سهام در بیشتر شرکت ها هشدارهای لازم را داده ، شرکت ها هم که سودی را اعلام نمی کنند ، گزارش نویسی بلند و بالا را هم که باید یاد بگیرند و این وسط سازمان بورس و اوراق بهادار تنها در نقش ناظم مدرسه هر روز با خط کش روی اسم چند شرکت نشانه می گذارد و از آن ها شفاف سازی می خواهد تا بگوید ما هم هستیم ، آسوده معامله کنید!طبیعی است در چنین شرایطی یک سرمایه گذار حس اطمینان لازم در را بورس پیدا نمی کند.صرف نظر از این که خود این کار به خودی خود یک ریسک بزرگ است!
4.داستان حقوقی های پول لازم را حتما شنیده اید.صندوق بازنشستگی فولاد ، تامین اجتماعی ، صندوق کارکنان بانک ها ، صندوق ذخیره فرهنگیان و تامین اجتماعی نیروهای مسلح نهادهایی هستند که باید هر ماهه حقوق و مزایا و هزینه های درمان هزاران بازنشسته خود را پرداخت کنند.شوخی که نیست پرداخت های این صندوق ها میلیاردی است.آن ها از سال ها قبل دارایی هایی را در سبد خود جمع کرده اند تا با اداره بهینه آن ها از طریق سود این دارایی ها که شرکت های بزرگ و کوچک هستند یا دارایی های ملکی و ...پرداختی های خود را به طور منظم انجام دهند لکن سوء مدیریت و فساد در برخی از این صندوق ها سبب شده تا آن ها به مرحه بحران برسند و در مقطع کنونی برای پرداخت تعهدات خود چاره ای جز فروش سهم در بورس نداشته باشند.وجود این حقوقی ها برای سهامداران حقیقی یک ریسک عمده است تا سهمی چند درصد رشد می کند برخی از این حقوقی ها فروشنده می شوند و رشد سهم را با مخاطره مواجه می کنند!
5.فساد در شرکت ها و بنگاه های اقتصادی یکی دیگر از دلایل عدم رغبت سهامداران برای ماندگاری بلند مدت در شرکت هاست.هر از چندگاهی از شرکت های بورسی خبر از فساد یا حقوق های نجومی شنیده می شود و عملا فرد سرمایه گذار احساس می کند که سرمایه گذاری او در یک شرکت به مدیر فاسدی که آن جاست کمک می کند یا خرج حقوق ها بالایی می شود که در آن شرکت پرداخت می شود.این یک آسیب جدی است و تا مدامی که از بنگاه های پذیرفته شده در بورس خبرهای بهتری شنیده نشود از سرمایه گذاری بلند مدت هم در بورس خبری نیست.
و اما داستان ترامپ و برجام...
با تمدید تعلیق تحریم های ناشی از توافق برجام و ماندن ایالات متحده آمریکا در توافق مزبور بازار سهام تا حدود 4 ماه آینده نفس راحتی می کشد. شاید بتوان گفت با تصمیم شب گذشته ترامپ که البته شرط و شروط 4 گانه ای برای ماندن آمریکا در برجام عنوان کرد فرصت 120 روزه ای برای فروش سهام و جایگزینی سهم در بورس برای برخی از ریسک گریزان ایجاد شده است.سایه دونالد ترامپ و تصمیمات احتمالی او درباره ایران همچنان بر سر بورس هست ، هر چند که تا مدتی ترس بازار از اقدامات او کمرنگ خواهد شد.شاید این بهانه ای باشد برای توجه بیشتر بورس به دلار و تکانه هایی که در دیگر بازارها به وضوح قابل مشاهده است.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.