یادداشت علیرضا باغانی در عصر ایران در خبرها آمده که سازمان بورس و اوراق بهادار می خواهد در بهمن ماه ۵٠ سالگی بازار سهام را جشن بگیرد.جشن و شادمانی به خاطر رسیدن بورس به سن ۵٠ سالگی خوب است.اما بهتر است با خود فکر کنیم که هدف بورس چه بوده؟بورسی که پس از ۵٠ سال توانسته حداکثر ١٠ درصد جمعیت جامعه را جذب کند و این که از این جمعیت حدود ٩ میلیون نفری سهامداران ، تنها زیر ٢٠٠ هزار سهامدار فعال داریم ( بر اساس آمار تعداد مشارکت کنندگان در عرضه اولیه تامین سرمایه امید که ١۵٧ هزار نفر اعلام شده است)، آیا بورس ۵٠ ساله ما واقعا موفق بوده است! مشکلی نیست جشن بگیرید، روبان قیچی کنید، عکس هم بگیرید ! ولی حداقل بخشی از هزینه احتمالا زیادی که برای این جشن فرخنده می گیرید را صرف پاسخگویی به این پرسش مهم کنید؛چرا فقط تعداد کمی از مردم ایران به بورس اعتماد دارند!؟چرا پس از ۵٠ سال فقط تا به این حد موفق بوده ایم؟ بدون تردید در همایش شما مدیران خارج رفته و دنیا دیده زیادی حضور پیدا خواهند کرد که می توانند شما را از تجربه بورس های موفق دنیا آگاه کنند.پس ضمن برگزاری جشن ۵٠ سالگی بورس کشور قدری هم به فکر ۵٠ سال دوم بورسی باشید که باید به دست فرزندان خود بسپارید!!!
عصر ایران - علیرضا باغانی
همزمان با برخی اعتراضات و نقدها نسبت به وضعیت اقتصادی کشور بازار سهام به روند رو به صعود خود ادامه می دهد ، البته به طور آهسته و پیوسته و گام های توام با احتیاط سرمایه گذاران!
برخی ها از نگارنده سوال کرده اند ، وضع اقتصادی کشور خوب نیست و مردم منتقد اوضاع هستند و برخی ها حتی دست به اعتراض زده اند ؛ پس چرا بازار سهام که ویترین اقتصاد کشور است هر روز در حال رکورد شکنی و صعود است!؟
بورس تورمی!
پاسخ به این پرسش ساده است؟بورس همیشه از محل تورم سود برده است. نرخ دلار به عنوان ارزی تاثیر گذار در اقتصاد ایران هم اکنون از قیمت های سال گذشته خود دست کم 15 درصد بالاتر است و همین افزایش نرخ ارز قیمت برخی کالاهای اساسی و اقلام مورد نیاز مردم را در کشور با رشد مواجه کرده است.
نگاهی گذرا و سطحی به بودجه ای که دولت برای سال 97 در نظر گرفته هم نشان می دهد که تورم سال آینده بیش از تورم سال هایی است که دولت روحانی با مشقت فراوان آن را کنترل می کرد.
دولت حسن روحانی بودجه سال 1397 را با رشدی حدود 10 درصد نسبت به سال 1396 به مبلغ 11,949,354,674 میلیون ریال یعنی حدود 1,195 هزار میلیارد تومان به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرده است. حال با توجه به نرخ تورم حدود 10 درصدی سال جاری، این گونه تحلیل می شود که حجم بودجه تغییر چندانی نداشته و افزایش آن تنها از تورم سرچشمه میگیرد.
در این حال در بودجه 97 پرداخت یارانه نقدی معادل 23 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده در حالی که پرداخت یارانه ها در سال 96 معادل 42 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود.در واقع دولت روحانی در سال 97 با کاهش 45 درصدی پرداخت یارانه ، کمک نقدی به 30 میلیون ایرانی را قطع می کند.
نکته دیگر بودجه 97 افزایش قابل توجه درآمدهای مالیاتی است که بیش از 128 هزار میلیارد تومان برآورده شده است.این درآمد مالیاتی بیش از 30 درصد درآمد دولت و بودجه عمومی را تامین می کند و در شرایط رکورد اقتصادی از سوی بنگاه های اقتصادی که به عنوان بخشی که بیشترین مالیات ها از آن ها گرفته می شود مورد نقد و اعتراض زیادی قرار گرفته است.
بر اساس برآوردهای مرکز پژوهشهای مجلس و بر اساس بودجه پیشنهادی، دولت در سال 97 با 43 هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه خواهد شد. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس عنوان میشود که دولت در سال آینده با 280 هزار میلیارد تومان هزینه مواجه است که توانایی نادیده گرفتن آن ها را ندارد. همچنین با توجه به شرایط کنونی اقتصاد، کل درآمدهای دولت نمیتواند بالغ بر 352 هزار میلیارد تومان باشد. در نتیجه تنها 45 هزار میلیارد تومان از درآمدها را میتواند به اهداف خود اختصاص دهد. این در حالی است که دولت برای 88 هزار میلیارد تومان از درآمدهای خود برنامهریزی کرده است. بنابراین اگر طبق همین لایحه برنامههای خود را اجرا کند، 43 هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهد داشت.
افزون بر این قیمت فروش نفت نیز بشکه ای 55 دلار و قیمت ارز دولتی معادل 3500 تومان در نظر گرفته شده که پاشنه آشیلی برای یکسان سازی نرخ ارز است.
مروری بر بودجه 97 نشان می دهد که دولت توانایی زیادی برای اداره اقتصاد کشور در خود نمی بیند لذا همان راه در دسترسی را در پیش گرفته که دولت های پیشین می رفتند.همواره دولت های دوم ریاست جمهوری ها که واهمه ای از جلب رضایت عمومی برای اخذ رای ندارند بیمی از ایجاد تورم و اداره کشور بر آن مبنا نداشته اند.دوره های دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی ، اصلاحات و محمود احمدی نژاد مردم متحمل تورم شدند و بخشی از بار اداره اقتصاد بیمار کشور بر دوش مردم گذاشته شد.رشد نرخ حامل های انرژی و در صدر آن بنزین ، افزایش نرخ ارز ، رشد بهای خدمات عمومی دولت ،انواع عوارض ها و اخیرا هم حجم و اندازه مالیات ستانی همواره راهکار بیشتر دولت ها برای اداره اقتصاد کشور بوده است.
بیش از هر چیز به نخبگان واقعی نیاز داریم!
در هر حال این را باید بپذیریم که متاسفانه شمار زیادی از نخبگان کشور به دلایل مختلف کشور های دیگر را برای ادامه زندگی خود انتخاب کرده اند.همین چند هفته پیش بود که حسین عبده تبریزی دبیرکل پیشین بورس و اقتصاددان کنونی گفت: اطلاعاتی که دارم نشان می دهد ۱.۵ میلیون ایرانی درصف مهاجرت به استرالیا و کانادا هستند و این عدد ترسناک است. خروج نیروهای کارشناسی و نیروهای ورزیده به اقتصاد ملی آسیب می زند و یکی از دلایل تهی دست شدن ایرانیان مهاجرت نیروهای نخبه است.
این یعنی شمار زیادی از نخبگان کشور سالانه به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند.توان مدیران کشور هم در هر دولت اصولگرا و اصلاح طلب تا همین اندازه ای بوده که می بینیم.لذا واقعا به تحول نیاز داریم و به افرادی که به واقع بتوانند طرحی نو در اندازند.اقتصاد کشور طبیعتا به مدیر حقوق بگیری که بعد از بیش از 30 سال کار هنوز بازنشسته نشده و هیچ ایده جدیدی برای برون رفت از شرایط فعلی مجموعه تحت مدیریت خود ندارد ، نیازی ندارد.ماندگاری بسیاری از مدیران میانی در سمت های خود منجر به فساد هم شده است.در سی و چند سال گذشته مدیران زیادی را داریم که فقط جا به جا شده اند و هیچ گاه از صحنه قدرت کنار نرفته اند.اگر بخواهیم دوباره امید را به کشور برگردانیم بدون تردید راه آن از بهبود اقتصاد و معیشت مردم می گذرد.باید مدیران فاسد را کنار بگذاریم.باید نخبگان را به کشور برگردانیم.باید همه ایده های خوب را گوش دهیم و به آن ها عمل کنیم حتی اگر با برخی از ملاحظات ما کمی فاصله داشته باشند و با مدیران بدون ایده و بازنشسته که صندلی خود را رها نمی کنند ، زودتر خداحافظی کنیم و به قول حسین عبده تبریزی : هنوز معتقدم کشور ظرفیت های گسترده و استفاده نشده دارد، و تغییر برای دستیابی به سطح زندگی قابل قبول دور از دسترس نیست. برای این کار فرصت طولانی در اختیار نیست. بیکاری خانوارها را کلافه کرده است و سطح زندگی امروز با شاخص درآمد سرانه حدود بیست درصد کمتر از سال 85 است. این ها همه بدان معناست که کاهش بیشتر درآمد سرانه برای بسیاری از ایرانیان غیرقابل تحمل است و ممکن است به انفجاری اجتماعی بینجامد.
از تغییرات نترسیم!
پس پاسخ پرسش خود را گرفتید.بله ؛ بازار سهام صعودی شده چون شرایط تورمی است و از همه مهم تر این که انتظار تورمی هم افزایش پیدا کرده است.به قول معروف ، بورس تورم ماه های آینده را پیش خور کرده است.
برای ماندن و نماندن در بورس توصیه نداریم.پیش بینی نگارنده این است اگر رخداد غیر سیستماتیک و برون زایی اتفاق نیفتد بورس در زمستان 96 هم می تواند رشد قیمت سهام در اکثر گروه ها را تجربه کند.
برخی رخدادهای داخلی می تواند نوسانات مثبت بورس را با تهدید مواجه کند به ویژه این که نقدها و برخی اعتراضات برخلاف گذشته رنگ اقتصادی دارد تا سیاسی.
تغییرات مدیریتی در بورس می تواند ساختار نظارتی و اجرایی بورس را بازسازی کند.در ماه های گذشته شاهد حاشیه در عرضه های اولیه برخی شرکت ها بودیم.این که بورس با ضعف در نظارت مواجه است ادعای غیرقابل انکاری نیست.پس از تغییر مدیران نهراسیم.برکنار نمی کنید دست کم مدیران را جا به جا کنید که بدانند در صورت هر گونه ضعف جا به جا می شوند.سیستم نظارتی بورس باید آن قدر قوی باشد که جلوی یک عرضه مشکوک را خود سازمان بورس بگیرد نه شبکه های اجتماعی.
در روزهای اخیر شایعاتی از بازگشت امیر حمزه مالمیر مدیر اسبق نظارت بر ناشران سازمان بورس و اوراق بهادار به این سازمان شنیده شده است.گفته می شود ، به این چهره پیشنهاد شده تا معاونت نظارت بر ناشران را بر عهده بگیرد و با این تغییر حسن امیری معاون فعلی نظارت بر ناشران پست معاونت اجرایی را بر عهده خواهد گرفت.بر مبنای این گمانه زنی ها سعید فلاح پور معاون فعلی اجرایی سازمان بورس هم به معاونت نظارت بر نهادهای مالی خواهد رفت و علی سعیدی هم پست قائم مقامی رئیس سازمان یا مدیریت مرکز پژوهش این نهاد را برعهده خواهد گرفت.این گمانه زنی ها در حد شایعات غیر رسمی بوده و هنوز هیچ منبع رسمی صحت و سقم آن ها را تایید نکرده است.
چند توصیه...
پیش بینی بنده این است که رخدادهای غیر سیتماتیک اخیر نگاه بلند مدت سرمایه گذاران را با خدشه مواجه کند و تمایل به کسب نوسان در کوتاه مدت در بورس افزایش پیدا کند ، زیرا وقتی سرمایه گذاری بلند مدت بر نوسان گیری غلبه پیدا می کند که امید به آینده اقتصادی کشور هم زیاد باشد!
اگر در روزهای پیش رو این رخدادهای غیر سیتماتیک بر بازار سرمایه اثر گذار بود و رشد قیمت سهام متوقف شد ، هیجانی نشوید.در هر حال بررسی بنیادی بیشتر سهم ها نشان می دهد که رشد اخیر آن ها منطبق بر متغیرهایی همچون ارزش جایگزینی ، دارایی های ارزشمند و توان سودسازی است و حتی قیمت برخی از سهم ها به نرخ های چهار سال پیش هم نرسیده است ، لذا عجله در فروش جایز نیست.
روبان بورس را قیچی کنید؛ اما...
در خبرها آمده که سازمان بورس و اوراق بهادار می خواهد در بهمن ماه 50 سالگی بازار سهام را جشن بگیرد.جشن و شادمانی به خاطر رسیدن بورس به سن 50 سالگی خوب است.اما بهتر است با خود فکر کنیم که هدف بورس چه بوده؟بورسی که پس از 50 سال توانسته حداکثر 10 درصد جمعیت جامعه را جذب کند و این که از این جمعیت حدود 9 میلیون نفری سهامداران ، تنها زیر 200 هزار سهامدار فعال داریم ( بر اساس آمار تعداد مشارکت کنندگان در عرضه اولیه تامین سرمایه امید که 157 هزار نفر اعلام شده است)، آیا بورس 50 ساله ما واقعا موفق بوده است!
مشکلی نیست جشن بگیرید، روبان قیچی کنید، عکس هم بگیرید ! ولی حداقل بخشی از هزینه احتمالا زیادی که برای این جشن فرخنده می گیرید را صرف پاسخگویی به این پرسش مهم کنید؛چرا فقط تعداد کمی از مردم ایران به بورس اعتماد دارند!؟چرا پس از 50 سال فقط تا به این حد موفق بوده ایم؟
بدون تردید در همایش شما مدیران خارج رفته و دنیا دیده زیادی حضور پیدا خواهند کرد که می توانند شما را از تجربه بورس های موفق دنیا آگاه کنند.پس ضمن برگزاری جشن 50 سالگی بورس کشور قدری هم به فکر 50 سال دوم بورسی باشید که باید به دست فرزندان خود بسپارید!!!
روزنامه نگار اقتصادی و کارشناس بورس
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.