مشکلات مرتبط با صورتهای مالی و عدم کفایت افشا در آن ها مختص به ایران نیست. دستکاری صورتهای مالی یک مشکل همیشگی در شرکتهای بزرگ در آمریکا است چرا که پاداش بسیاری از مدیران به عملکرد مالی شرکت گره خورده است...
عبدالله رحیم لوی بنیس مدیرعامل کارگزاری بانک انصار
اگر بخواهیم نگاهی کلی به اقلام صورتهای مالی داشته باشیم آن چه بیش از همه بر تصمیمگیری سرمایهگذاران دخیل است، سود شرکت است. اما آیا میزان سود که در صورتهای مالی (چه تحت عنوان سود پیشبینی شده و چه تحت عنوان سود محقق شده) منعکس میشود بیانی واقعی از شرایط شرکت است؟ قابلیت اتکاء بر آن، برای تصمیمگیریهای اقتصادی به چه میزان است؟ امروزه کمتر کسی میتواند اهمیت شفافیت اطلاعات مالی را نادیده بگیرد زیرا سهامداران و اعتبار دهندگان، تصمیمات با اهمیت سرمایهگذاری خود را بر اساس اطلاعات مالی شرکتها میگیرند. آن ها خواستار اطلاعات بیشتر و شفافتری درباره عملکرد شرکت هستند. شفافیت اطلاعات مالی، همواره به عنوان یکی از مؤثرترین متغیرها در تعیین استراتژی سرمایهگذاری در بازارهای مالی مطرح بوده است. در میان بازارها، بازاری که نیاز به شفافیت اطلاعاتی جهت تصمیمگیری افراد و سازمانها را شدیداً در خود احساس میکند، بازار سرمایه است. بازار سرمایه، به مثابه ی بخشی از بازارهای مالی، نقش مهمی را در اقتصاد بازی میکند. شفافیت در بازار سرمایه به معنای شفاف بودن اطلاعات در مورد شرکتهایی است که سهام آنها مورد معامله قرار میگیرد.
از سویی دیگر، باگهای سیستم استاندارد حسابداری در بسیاری جاها، امکان دستکاری در میزان سود اعلامی را فراهم آورده است که در بسیاری موارد مدیران جهت تأمین منافع عدهای خاص سود را طوری گزارش میکنند که با هدف تأمین منافع عمومی استفادهکنندگان مغایرت داشته باشد و ناکارآمدی روشهای حسابرسی در کشف تحریفهای عمدی، کار را برای سرمایهگذاران دشوار ساخته است. هنگامی که مدیریت به دنبال متقاعد کردن همهی بخشها در مورد افزایش سود سهم است، میتواند از هر تکنیکی برای تغییر در صورت سود و زیان، ترازنامه و جریانهای نقدی استفاده کند. از جمله این دستکاری ها، ثبت درآمد قبل از وقوع، انتقال هزینههای جاری به دورهی بعد، انتقال درآمد جاری به دورهی بعد و... است. بدتر از آن اینست که این اتفاقات کاملاً از مجرای قانونی و در غالب استانداردهای حسابداری روی میدهد. این مسأله منجر به آن شده است که گاهاً برخی شرکتها با تعدیلهایی سنگین در سود مواجه باشند و در سالهای گذشته شاهد آن بودهایم که برخی شرکت ها، تعدیلهایی چند درصدی (مثبت یا منفی) دهند. عدم شفافیتها و عدم وضع قوانین محکم و نظارت از سوی سازمان ناظر میتواند به این قضیه دامن بزند. سازمان بورس به عنوان نهادی که ناظر بر شفافیت اطلاعات ارائه شده از سوی شرکتهای بورسی است، هر چند در سالهای اخیر گامهایی در این جهت برداشته است اما بازار سرمایه همچنان با مسائلی از این قبیل دست به گریبان است. بازار سرمایه ایران، بازاری رو به توسعه است و در اندیشه ارتباط با بازارها و سرمایهگذاران خارجی است. از اینروست که از سازمان بورس انتظار میرود قدمهایی متناسب با این اهداف بردارد و بیش از اینها در راستای شفافیت و افزایش کارآیی بازار که مشخصه بازارهای بینالمللی است، بکوشد. از نهادهای ناظر که بگذریم، سرمایهگذاران نیز برای گریز از تأثیرات تضاد منافع با حسابرسان و بررسی صورتهای مالی دستکاری شده، بایستی با تجزیه تحلیل صورتهای مالی و نسبتهای مورد استفاده برای ارزیابی عملکرد و ریسک شرکت آشنا باشند. هرچند در نهایت سهامداری که از علم حسابرسی برخوردار نیست نمیداند که EPS اعلامی بر چه مبنایی استخراج شده (که آیا خوشبینانه یا بدبینانه بوده است) و این مسأله میتواند او را در تصمیمگیری دچار خطا کند. به نظر میرسد پیش از هر چیز برخی قوانین و استانداردهای موجود در این حوزه نیاز به بازنگری دارد و لازم است که سازمان حسابرسی به سهامداران کمککنند که صورتهای مالی شفافتری در اختیار داشته باشند.
موردی که شاید در این ارتباط بتواند راهگشا باشد وجود انجمنهای حرفهای حسابداری است. اما در ایران، دولت، نهادهای مدنی و مردم این نهاد را چندان به رسمیت نمیشناسند. درحالیکه نقش انجمنهای حرفهای حسابداری و حسابرسی در خصوصیسازی به خصوص در مسأله قیمتگذاری سهام قابل واگذاری بسیار حائز اهمیت است. چند سال پیش تلاش شد که از افراد حرفهای برای تدوین آییننامه قیمتگذاری سهام قابل واگذاری شرکتهای دولتی استفاده شود. آییننامه بسیار خوبی هم تدوین شد ولی در عمل به حسابداری و نهادهای حرفهای این حوزه که ارزیابی و قیمتگذاری سهام یکی از تخصصهایشان است، بهای لازم داده نشد. این تخصص در دنیا سابقه زیادی دارد اما در ایران در اجرا سابقه زیادی ندارد و کسانی که میخواهند به کار ارزیابی و قیمتگذاری سهام بپردازند باید با تکنیکها و استانداردهای ارزیابی سهام آشنایی پیدا میکردند و بعد به ارزیابی سهام میپرداختند. متأسفانه این دانش وارد نشد و آموزش داده نشد و به شکل سنتی به این کار پرداخته شد و در نتیجه میبینیم قیمت سهام یک شرکت در کوتاهمدت افت و خیز چشمگیری پیدا میکند و با ارزش گذاری اولیه آن تفاوت فراوانی دارد که این نشاندهنده آن است که در قیمتگذاری سهام، دانش لازم به کار نرفته است. البته صرفاً تخصص داشتن ارزیاب کافی نیست بلکه اطلاعاتی هم که در اختیار او گذاشته میشود مهم است که به همان بحث شفافیت مالی مربوط میشود. در واقع در اطلاعاتی که از سوی مدیران شرکتها به ارزیابیکنندگان سهام ارائه میشود شفافیت لازم وجود ندارد و خیلی از اطلاعات بااهمیت از سوی افراد ذینفع از دید ارزیابیکنندگان پنهان میشود. یکی از مؤلفههای اصلی یک خصوصیسازی موفق، قیمتگذاری عادلانه و صحیح سهام قابل واگذاری است و انجمنهای حرفهای حسابداری و حسابرسی اگر در این خصوص به کار گرفته شوند، میتوانند نقش مؤثری ایفا کنند اما در ایران چون مشتری این خدمات خود دولت است اگر دولت تمایلی به این کار نداشته، این نقش نمیتواند تحقق پیدا کند.
البته مشکلات مرتبط با صورتهای مالی و عدم کفایت افشا در آن ها مختص به ایران نیست. دستکاری صورتهای مالی یک مشکل همیشگی در شرکتهای بزرگ در آمریکا است چرا که پاداش بسیاری از مدیران به عملکرد مالی شرکت گره خورده است و ضعف استانداردها، تغییر و دست بردن در اعداد را آسان کرده است. اما از سویی دیگر امروزه راهکارهای نوینی جهت کشف تقلبات صورتهای مالی وجود دارد، از جمله استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و استفاده از داده کاوی در کشف این تقلبات که شرح و بسط آن در این مجال نمیگنجد.
بنابراین با وجود آن که بسیاری از مشکلات به وجود آمده در این راستا، به علت وجود ضعف در سیستم استانداردهای گزارشگری مالی و طبیعت آن است اما با اجرای تمهیداتی میتوان آسیبهای ناشی از آن را کاست. امید است سازمان بورس با افزایش نظارت و سختگیری بر افشای اطلاعات توسط شرکتهای بورسی از تشدید این مشکلات و افزایش سردرگمی سرمایهگذاران بکاهد./بورس امروز
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.