انتقاد عیسی رضایی از توقف نمادها/جلوی نقدشوندگی بورس را گرفته اند...

بورس24 :وقتی صحبت از عیسی رضایی به میان می آید،بیشتر اهالی بازار سهام به یاد نقش آفرینی موثر سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان در بورس ظرف سال های پایانی دهه 80 می افتند.وقتی مهر اقتصاد ایرالکو و تراکتورسازی می خرید و البته توسعه صنعتی و صدرا و مطبوعات تیتر می زدند مهر ، کروی را هم بلعید!

اما او هم اکنون از سال 89 مشغول بنیانگذاری موسسه اعتباری کوثر است و صحبت های او درباره اقتصاد ایران ،بورس و دلار خواندنی است.

عیسی رضایی مدیر عامل کنونی موسسه اعتباری کوثر در گفت و گو با تحریریه بورس24 شرایط اقتصادی حاکم بر کشور را نامطلوب اعلام کرده است. وی از دلار ٥ هزار تومانی و صفر های تورم زا سخن گفته و موسسه میزانی که بهانه ای شد تا بانک صادرات مشکلاتش را با آن تطهیر نماید. عیسی رضایی همچنین از حقوق سهامداران بورس و مزیت های از دست رفته بورس هم سخن گفته است.

مدیر عامل موسسه اعتباری کوثر از شرایط حاکم بر اقتصاد این طور گفته است: شرایط خوبی بر اقتصادحاکم نیست و مطالبات از بدهکاران و دولت بالاست . فقط موسسه اعتباری کوثر حدود 700  میلیارد تومان از دولت بابت فروش برق طلب کار است.

او همچنین درباره بنگاه داری کوثر گفته است:برنامه ای بلند مدت برای شرکت ها نداریم چرا که با توجه به قانون ملزم به خروج از بنگاه داری هستیم و در صورت عدم خروج از بنگاه ها در صورتی که بانک مرکزی اموال را مازاد تشخیص دهد باید 28 درصد مالیات از این بابت پرداخت نمائیم.از جمله شرکت هایی که هنوز در اختیار موسسه کوثر است نیروگاه نیشابور، دیار خودرو و تاید واتر است.علقه شخصی من این است که تایدواتر شرکت پول ساز و آینده داری است. در صورتی که ملاحظات نهایی برای خروج از تحریم این شرکت عملیاتی شود سهام این شرکت ارزنده تر خواهد شد . در حال حاضر 50 درصد از قطار مسافرتی 5 ستاره فدک هم در اختیار شرکت ارزش آفرین کوثر است.

دو بال زخمی اقتصاد ...

شرایط حاکم بر اقتصاد را چطور ارزیابی می کنید؟

شرایط حاکم بر اقتصاد ایران نشان می‌دهد که مدل کسب و کار صحیح نبوده و ابعاد مختلف اقتصادی متشکل از دو بال است. همه می دانیم سیستم اقتصادی کشور بانک محور بود، در شرایط فعلی شاهد آن هستیم که قوانین و شرایط حاکم به بانک ها لطمه زده است. فشار ها و ابلاغیه های بانک مرکزی  مبنی بر ذخیره‌های اختصاصی آن هم در شرایط رکود فعلی منجر به فشار بسیار زیادی به بانک‌ها شده است.این در شرایطی است که برخی سودجویان اقدام به اخذ وام‌های کلان به منظور تولید آن هم به صورت مصلحتی می‌کنند و با استفاده از قوانین حاکم، اعلام ورشکستی کرده و به همین دلیل مطالبات بانک‌ها تسویه نمی‌شود؛ بال اول با هجمه‌های قانونی با مشکلات بسیاری روبه‌رو شده است.

بال دوم اما مدیران هستند که گروهی با عملکرد خود این قشر را بدنام کرده اند و فشارهای زیادی به این قشر وارد گردید. حال با جو حاضر چطور یک مدیر می‌تواند اثبات کند که سالم کار می‌کند؛ در اصل اعتبار یک بانک به مدیر و نیروی انسانی فعال آن است.

عیسی رضائی به بورس این طور می نگرد....

مزیت های بورس چیست و آیا در شرایط فعلی سرمایه گذاری در بورس بازده خوبی برای سرمایه گذار خواهد داشت ؟

مزیت اول بورس نقد شوندگی است ، مزیت دومش سودآوری است.بورس یا به طور کلی بازار سرمایه جایی است که اولین مزیت آن نقد شوندگی و دومین مزیتش، بازدهی و سودآوری است. زمانی که یک سرمایه‌گذار، سرمایه خود را از بانک خارج می‌کند و قید سود تضمین شده و بدون ریسک را می‌زند، سرمایه خود را به سمت یک بازار با ریسک بالا و بدون تضمین می برد که سود بالاتر و نقد شوندگی داشته باشد مزیت‌های بورس یکی پس از دیگری کاهش یافته، پس این بخش اقتصاد با افت فعالیت روبه‌رو می‌شود.از هر دو منظر اگر شرایط را مورد بررسی قرار دهیم هر روز صبح هر کس زودتر سهم را فروخت برنده است چون تا آخر بازار مشخص نیست نماد باز بماند یا متوقف شود.این یعنی نقد شوندگی؟!

درصورتی که هم اکنون میانگین سودآوری شرکت های بورسی 12.5 درصد است و بازده بانک‌ها 20 درصد کدام عقل سلیم در این شرایط سرمایه گذاری در بانک را رها می کند و به بورس ورود می کند؟ بنابراین می‌توان انتظار داشت با وجود افت نقدشوندگی، ریسک بالا و بازده پایین، تمام این موارد انگیزه‌های سالم سرمایه‌گذاری را سرکوب و منجر به تجلی انگیزه‌های سفته بازی در بازار شود.

اصلاح ساز و کارها، نیاز بازار سرمایه

علت این همه آشوب در بازار سرمایه چیست و برای حل آن چه باید کرد؟

شاهد این موضوع هستیم که افرادی در بازار جوسازی می‌کنند و سهام یک شرکت را آن هم کاذب رشد می‌دهند؛ در واقع همان انگیزه‌های سفته بازی. این موارد ناشی از سازوکارهای موجود در بورس و متولیان بورس و فعالان بازار است، همه موارد زنجیروار به هم مرتبط هستند. برای مثال مواردی که در بورس شاهد آن هستیم، کاهش نقدشوندگی آن هم به دلیل توقف بسیاری از نمادهاست.چرا نمادها متوقف می‌شوند؟ چون شفاف سازی نیست و به جای آن که فشارها بر ناشران افزایش یابد منافع سهامداران با توقف نمادها به خطر می‌افتد.

نماد بانک‌ها باید باز شود

نماد بانک‌ها باید بازگشایی شود، در این شرایط سهامداران این بانک‌ها باید به حقوق خود آگاه باشند. آیا تاکنون سهامداری از سهامداران شرکتی که زیان انباشته سنگینی دارند و قیمت سهم هم زیر ارزش اسمی است، پیگیری حقوق خود را انجام داده است. در این خصوص هر ذینفعی می‌تواند تقاضای ورشکستی دهد.چرا این کار را نمی کنیم؟

سرمایه‌گذاری درشرایط فعلی!! سود یا زیان؟

چرا سرمایه گذاری در داخل کشور با مشکلات بسیاری روبرو است؟

با این شرایط و وضع اقتصادی، کدام بخش از اقتصاد فعال است که شرکت‌های بورسی بازده خوب داشته باشد و بتوان در آن سرمایه‌گذاری کرد. این موضوع که اقتصاد داخلی کشور پویا نباشد و صرفا چون در خارج از کشور قیمت‌ها افزایش داشت، در داخل هم این موضوع رخ بدهد یعنی پویایی اقتصاد؟ در این شرایط سرمایه‌گذار نباید خارج از کشور سرمایه‌گذاری کند؟ باید دید در داخل چه دستاوردی داریم.

سناریوی پساترامپ

تاثیر ترامپ بر اقتصاد جهانی چیست؟

دیدگاه ترامپ توجه بیشتر به اقتصاد داخلی آمریکا است و در نظر دارد سرمایه‌گذاری‌ها را از چین و سایر کشورها به سمت کشورش برگرداند که اگر این موضوع عملیاتی شود چین برای جبران بازار از دست داده توجه بیشتری به بازار ایران خواهد داشت. با توجه به این که ترامپ با شعار حمایت از پا برهنگان سفید پوست موفق به کسب رای شد و این امر هم جز با ایجاد کار فراهم نمی شود پس باید به منظور توسعه تولید و انتقال کارخانجات به آمریکا مواد اولیه ارزان تری به آمریکا وارد شود پس باید قیمت نفت را کاهش دهد و احتمالا ذخایر نفت را برای تحقق این امر به کار می اندازد.

دیدگاه من این است که ذخایر استراتژیک را به کار خواهد گرفت و قیمت نفت را پایین خواهد آورد. البته برخی می گویند برای استخراج نفت از طریق shell oil باید قیمت بالای 50 دلار باشد تا صرفه تولید داشته باشد. زیرا اکثر جمهوری خواهان دارای شرکت های صنعتی در این زمینه هستند. پس نفت بالای 50 دلار می ماند ولی نظر بنده چیز دیگری است.

رشد اقتصادی اروپا با چاشنی جنگ در خاورمیانه...

کشور های اروپایی چطور می توانند از بن بست اقتصادی حال حاضر رهایی یابند؟

دنیا به بن بست اقتصادی رسیده است. در کشور های اروپایی شاهد تورم صفر و منفی هستیم یعنی رشد اقتصادی دیگر توان افزایش ندارد. قاعدتا اروپا توان تحمل این وضعیت را ندارد. اگر راهی برای برون رفت از این بن بست اقتصادی جهانی باشد فقط و فقط جنگ است یک جنگ تمام عیار در یک منطقه ثروتمند که آنجا را به ویرانه ای تبدیل کنند و بعد با شعارسازندگی ورود کنند.در این شرایط دو منطقه مناسب وجود دارد، یا روسیه و اوکراین یا منطقه خاورمیانه و خلیج فارس که احتمالا دیر یا زود شاهد این اتفاق خواهیم بود. شاید سوال مطرح شود که این امر چه تاثیر مثبتی خواهد داشت؟ باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که اتفاقاتی که در دنیا صورت می گیرد در بسیاری موارد نتیجه آن سال ها بعد خود نمایی می کند. برای مثال جنگ سی و سه روزه حزب الله و رژیم صهیونیستی ، پس از آن خانم رایس در تل آویو بر روی  پلکان هواپیما به تعبیر ما گفت :  خدا را شکر ایده ما پیروز شد. در آن زمان دو ایده وجود داشت جنگ مستقیم و نیابتی.رایس و عده ای سردمدار جنگ نیابتی بودند و معتقد براین موضوع که چرا مستقیم خود را درگیر جنگ کنیم.کاری می کنیم که در منطقه خاورمیانه خود مسلمان ها وارد جنگ شوند . الان چند سال سوریه درگیر جنگ است ؟ به جای این که اعراب با اسراییل و آمریکا بجنگند خود مسلمان ها باهم می جنگند و پول مسلمان هاست که در این بین خرج می شود. حال ممکن است چند صباحی دیگر مدل دیگر از این جنگ ها در این منطقه شروع شود تا آن ها هم اسلحه بفروشند و کمی اقتصادشان فعال شود و بعد از نابودی زیرساخت ها و در مناطق درگیر به عنوان سازنده و منجی وارد شوند.

دلار سودای ٥ هزارتومانی شدن دارد!!

قیمت دلار به کجا خواهد رسید و چرا؟

دلار احتمالا به رشد قیمت ادامه خواهد داد،4500 تا ٥ هزار تومان اصلا دور از ذهن نیست.در حال حاضر منابع کاهش داشته است و قیمت دلار دستوری پایین مانده است، فعالیت های تولیدی و ساخت و ساز در حداقل است. اگر به سمت رونق برویم حتما قیمت افزایش می یابد.

تقاضایی که سرکوب شد...

در حال حاضر عرضه و تقاضا برای دلار سرکوب شده است، قیمت دلار محکوم به افزایش است، دست تا چه میزان توان دارد تا یک فنر را فشرده نگه دارد؟قیمت دلار بالاتر از رقم فعلی است و افزایش آن به نفع صادرات خواهد بود.

صفر هایی که با رفتنشان تورم می آید!!

حذف صفر از پول ملی چه اثراتی خواهد داشت؟

در صورتی که ٣یا ٤ صفر از پول ملی حذف شود منجر به تورم خواهد شد.حذف صفر پولی صرفا تبعات تورمی به همراه خواهد داشت اما در شرایط فعلی خواندن اعداد مقدور نیست و حدف صفر کاری اجتناب ناپذیر است.بودجه 96 دولت هزار هشتاد هزار میلیاردتومان است ،خواندن این اعداد کار ساده ای نیست!!!