محمود رضا خواجه نصیری مدیر سابق نظارت بر بورس ها و بازارهای سازمان بورس و اوراق بهادار و مدیرعامل فعلی تامین سرمایه آرمان در گفت و گو با اعضای هیات تحریریه بورس ٢۴ به تحلیل وضعیت روز بازار سهام و رشد سهام خودرویی ها پرداخته و از دلیال حضور جدی صندوق گنجینه آرمان شهر در بورس و فرابورس سخن گفته است...
علیرضا باغانی ، محبوبه مغانی
صنعت تامین مالی با برخاستن از دل صنعت بانکداری، تلاشی بود برای تامین مالی بنگاه های تولیدی، تا به این واسطه بنگاه های اقتصادی به دلیل عدم دسترسی به سازوکار تامین مالی در بازار پول، از حرکت در مسیر رشد اقتصادی کشور باز نمانند. در واقع مواجهه بانک ها با منابع ناکافی نقدینگی بود که آن ها را بر آن داشت تا با تشکیل این چنین نهادهای مالی در بازار سرمایه، باری را از دوش خود و بازار پول بردارند. اگرچه پس از شکل گیری حوزه بانکداری سرمایهگذاری (تامین مالی) از سال 87، هنوز شناخت کافی از خدمات و ماهیت عملکرد این شرکتها توسط مشتریان وجود ندارد؛ به ویژه آنکه صنعت مزبور با مواجه با محدودیت در ابزارهای تأمین مالی، به خوبی نتوانسته به خوبی از عهده تامین مالی با نرخ و هزینه ای کمتر نسبت به بازار پول انجام دهد. با این حال با گشایشهای سیاسی، این خوش بینی نسبت به تبدیل این صنعت به دروازه ورود خارجی ها در غالب همکاری های مشترک یا صندوق ها به وجود آمده است. در این میان محمود رضا خواجه نصیری مدیرعامل شرکت تامین سرمایه آرمان، که قبل از قرار گرفتن در این مسند، به عنوان یک مقام نظارتی در سازمان بورس در بازار سرمایه فعال بود، این بار به جای مقام نظارتی، در مقام بازیگر بازار سرمایه به بازار می نگرد و اکنون تلاش دارد تا این صنعت نقش فعال تری را در بازار سرمایه داشته باشد. مشروح مصاحبه با محمود رضا خواجه نصیری مدیرعامل شرکت تامین سرمایه آرمان، در ذیل آمده است که از نظرتان می گذرد.
حرف های حاشیه ای خواجه نصیری:
از روزی که در این مجموعه قرار گرفتم آمدم خیلی ها به من می گفتن شما از سازمان بورس آمدی به هر حال شاید انگیزت این باشد که بازار خوب نشود چون در زمانی که تو بودی بازار خوب نبود در صورتی که من بیشترین کمک را به بازار کردم . من بارها حتی در همین سه ماه اخیر در ریپ ها و افت های که بازار داشته سهام خریدم.
یک بنده خدایی به من گفت چرا خودرویی نمی خری چرا کنتور نمی خری ؟بعضی وقت ها آدم ها یه کاراکتری برای خودشون می سازن ، من یه یکی از دوستانم گفتم داری می ری کوه چرا کت شلوار می پوشی خوب لباس اسپرت بپوش گفت دیگه کاراکتر من این طوری است.
- به نظر شما شبکه های مجازی تا چه اندازه در تغییر جهت بازار موفق بوده اند؟
می توان بخش عمده ای از تغییر جهت بازار سهام را در آذر و دی ماه سال 1394 را به فعالیت های فضای مجازی نسبت داد. در واقع شبکه های مجازی مانند تلگرام، به عنوان فضایی برای تبادل اطلاعات در بازار سرمایه، دراین تغییر جهت بسیار تاثیر گذار بودند. با این حال نمی توان آن را منفی قلمداد کرد. چرا که امروزه ساختار و تفکر حاکم بر بازارهای مالی تغییر قابل توجهی کرده است. بخش زیادی از معاملات در دنیا را اکنون الگوریتم تریدینگ یا معاملات الگوریتمی تشکیل می دهند. عمده این فرایندها به عنوان مغز ریاضی، فاقد پشتوانه ای بنیادی و مالی قوی هستند. بر این اساس امروز مبنای فعالیت بازارهای سرمایه متفاوت شده است؛ به طوری که الزاما ارزنده یا غیر ارزنده بودن سهم مبنای رشد و توجه بازار به آن سهام نیست نقش فضای خبری و فعالیت های رسانه ای بسیار پررنگ است. این مساله یک تفکر غالب است و نمی توان آن را نقد کرد. بر این اساس بود که رشد بازار سرمایه این بار با اثرگذاری چشم گیر شبکه های مجازی همراه شد که هیجان سرمایه گذاری را نیز در بازار ایجاد کرد. . در واقع اگر این هیجان نبود بهترین اتفاقات بنیادی نیز اگر در بازار رخ می داد، منجر به رشد بورس نمی شد. اما برعکس این هیجان سبب شد تا به رغم عدم وقوع اتفاق بنیادی خاصی، بازار سرمایه رشد کند.
- در سال گذشته به نظر می رسید که در بازار تحلیل حاکم نبود و آنچه که جهت بازار را تعیین می کرد، صرفا تکنیکالیست ها و شبکه های مجازی بودند؟
به نظر من رفتار بازار در سال 94 دقیقا بر اساس انتظار موجود بود. بسیاری از کارشناسان انتظار داشتند که بازار سرمایه در سال 94 به مانند روزهای بورس در سال های 85، 91 و 92 باشد. در این میان برخی ها ملاحظات جدید بازار اعم از فضای رسانه ای و ارزش آن را درک نکرده و نفهمیده بودند که امروز ممکن است بخشی زیادی از فعالینی که وارد بازار می شوند، لزوما نباید از اطلاعات مالی و تحلیل برخوردار باشند. بخش زیادی از این فعالین کسانی بودند که با دسترسی به برخی از شبکه های اجتماعی و اطلاعاتی بر اساس موج ایجاد شده در فضای مجازی معامله می کردند دقیقا همانطور که دلار می خریدند، یا در بازار سکه سرمایه گذاری می کردند؛ بدون برخورداری از دانش لازم و درک رابطه بین اونس طلا و ارزش دلار آمریکا و یا اطلاعاتی از نحوه تعیین قیمت بنیادی طلا تصیمی می گرفتند و معامله می کردند.
بر این اساس به اعتقاد من بازار سرمایه کشور در سال 94 با چنین مساله ای مواجه بود. با توجه به این شرایط دو راه پیش روی بازار قرار می گرفت. راه اول مدل قبلی یعنی دقیق و سخت گیرانه بود. به طوری که نماد سهمی مانند "آکنتور" با توجه به شرایط حاکم بر آن باید بسته می ماند، هرچند هم که سهامدارانش برای بازگشایی نماد فشار می آوردند به عبارت دیگر هیچ چیز فدای شفافیت نمی شد. مدل دوم هم تساهل و تسامح بود یعنی فرض را بر صحت اطلاع بگذاریم و جلوی نقدشوندگی بازار را نگیریم.
- راه حل اول مانند آنچه که در صدرا قبلا رخ داد؟
خوب با آن تفکر قبلی در واقع نباید آکنتور در این شرایط قیمت گذاری می شد، فرقی نمی کرد که نماد شش ماه، یک یا دو سال بسته می ماند. همچنین در مورد سایپا نیز شاید نباید به هیچ عنوان مجوز افزایش سرمایه آن از سوی بورس صادر می شد. راه دوم اینست که ناظر بازار حس کند که توقف نماد اعتراضات زیادی را بر می انگیزد لذا سخت گیری در توقف نمادها نداشته باشد. با توجه به خریداری سهام این شرکت ها از سوی عده ای، بسته بودن نماد شرکت به مدت شش ماه تا یک سال در شرایط رشد بازار، سبب افزایش اعتراضات می شد و عملا نقدشوندگی به عنوان مهمترین فاکتور بورس از بین می رفت. اما وقتی که این رفتار سخت گیرانه در نمادها صورت نگیرد، شاهد رشد تند و سریع آنها هستیم اما پس از مدتی ممکن است که با افول شدید مواجه شود.
- این رفتار در برخی از نمادها مشاهده شد.
بله. تجربه این رفتار را در سال های 1381 و 1382 داشتیم، به طور مثال قیمت سهام گاز لوله به 4 هزار و 700 تومان رسید. همچنین ارزش سهام شرکت هایی مانند کربن و دوده صنعتی و بسیار از شرکتهای دیگر پس از شروع روند کاهشی به 10 درصد قیمت معاملات رسید.
- شما معتقدید که این مساله در مورد خودرویی ها نیز رخ خواهد داد؟
نه . نمی خواهم بگویم این اتفاق الزاما رخ خواهد داد. چرا که در حال حاضر شرکت های حاضر در این گروه ساختار قوی تری دارند. واقعیت قضیه این است که رفتارها در بازار سرمایه بر اساس شرایط خاص خود شکل می گیرند لذا این موضوع که آیا این قضاوت و نگاه در سال های بعد نیز تکرار می شود، قابل پیش بینی نیست. بر این اساس نمی توان ادعا کرد که حتی اگر بازار از سهامی مانند کنتورسازی که رشد های بالایی را در کوتاه مدت تجربه می کنند، استقبال می کند و بعدها به هر دلیلی قیمت سهام این شرکت ها اصلاح شود، را نمی توان از بازار حذف کرد. شاید با توجه به شرایط کنونی، ظرفیت پذیرش ریسک بازار افزایش یافته باشد. با توجه به وجود ریسک در کیفیت سود، این مساله را باید مورد توجه قرار داد که صرفا نباید برای رشد قیمت سهام به دنبال تایید از سوی شرکت ها بود؛ به مانند اتفاقی که در صدرا شاهد بودیم. در سال های گذشته، مدیرعامل صدرا در مصاحبه های مکرر خود، بر توانایی سود سازی این شرکت و وجود قرار دادهای بسیار آن تاکید می کرد. اگرچه مشکلی از نظر اعلام پیش بینی سود از سوی شرکت ها وجود ندارد، اما باید این پیش بینی ها بر اساس مفروضاتی به بازار ارایه شود. براین اساس و در شرایط کنونی این سوال پیش می آید که آیا این قراردادها و فعالیت های عملیاتی شرکت کنتورسازی، قادر به ایجاد جریان نقدی قابل اتکا در این شرکت هست؟
- در شرکت های خودرویی چطور می توان تاییدیه سودآوری را دریافت کرد، وقتی که مدیران شرکت ها در مصاحبه های مطبوعاتی خود با اعلام جزییات دقیق سود آوری، سرمایه گذاران را تشویق به سرمایه گذاری در سهام این شرکت ها می کنند؟ آیا می توان بخشی از اخبار مثبت در شرکت های خودرویی را به قراردادهای خارجی آن ها نسبت داد؟
نمی توان گفت بازار اخبار مثبت خودرویی ها را کاملا باور نکرده است. در این خصوص دو دیدگاه وجود دارد، اولین دیدگاه مربوط به آنست که خودروسازها از وضعیت مناسبی برخوردارند اما یک جریان منفی انگیزه سرمایه گذاری مردم در این صنعت را کاهش داده است. دیدگاه دوم ناشی از آنست که خودرویی ها وضعیت چندان مناسبی ندارند، اما یک جریان خبری مثبت، مردم را به سرمایه گذاری در این صنعت تشویق کرده است که در گذشته هم تا حدی موفق بوده است. اما شرایط در حال حاضر تغییر کرده است و بازار دیگر باوری قوی در مثبت بودن اخبار صنعت خودرو ندارند. به نظر من، بازار این مساله را قلبا باور نکرده است اما سهام این صنعت را گزینه ای خوبی برای سفته بازی می داند، خوب این موضوع هم یک مزیت است در تصمیم گیری ها مورد توجه بخشی از سلایق بازار قرار می گیرد..
- با توجه به جدی بودن ورود سرمایه گذاران خارجی به شرکت های خودروساز داخلی، سهام این شرکت ها باید با چه قیمتی بفروش رسد؟ آیا تلاش برای رشد قیمت سهام خودروسازها در بازار سرمایه می تواند دلیلی برای ایجاد جذابیت سهام آنها برای سرمایه گذاران خارجی باشد؟
آنچه که در معاملات شرکتهای خودرویی حایز اهمیت است، ارزش ذاتی آنهاست. من فکر نمی کنم در معاملات عمده قیمت بازار خرد چندان موثر باشد.
- آیا اصلاح ساختاری که در سایپا رخ داد، می تواند منجر به پوشش زیان در این شرکت شود؟
اقدام انجام شده در سایپا، تنها راه مورد استفاده بود؛ اما تجدید ارزیابی، برای شرکتهای تولیدی الزاما مطلوبیت ایجاد نمی کند. تجدید ارزیابی برای مجموعه هایی مانند بانک ها که آنها را قادر می سازد تا با افزایش سرمایه خود، مشکلاتی مانند کفایت سرمایه خود را رفع کنند، کاربرد موثرتری دارد.
- پس اصلاح ساختار صورت گرفته در سایپا را مورد تایید قرار می دهید؟
تایید نمی کنم، اما تنها راه ممکن در این مجموعه بود.
- اما واکنش بازار نسبت به این موضوع هیجانی بود؟
بازار درک دقیقی از نتایج ندارد واقعا عدم شفافیت در فضای هیجان و تردید نتیجه خوبی ندارد. بپذیریم اصلا این موضوع به یک شرکت خاص ربط ندارد حکایت آتش و پنبه است.
- پیشنهاد شما چه بود؟
به اعتقاد من، برای سیستم های مالی مانند بانک ها، باید از روش های میان بر، که اصلاح ساختار مالی صورت های سود و زیان آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، استفاده کرد. اما در شرکتهای تولیدی این مساله کاربرد چندانی ندارد و کمک زیادی به آنها نمی کند. در واقع تمام این اتفاقات از نگاه یک متخصص مالی هیچ منفعتی برای شرکت ها در بر ندارد. این نوع اصلاح ساختار مالی تنها سبب آرایش شرکت می شود. اما آیا اگر چیزی را آرایش و بزک کنیم، قادر خواهیم بود آن را با قیمت مناسبی به فروش رسانیم؟ وقتی که کسی واقعا متقاضی چیزی است ظاهر آن برایش اهمیتی ندارد. اتفاقا این بزک و آرایش به کار سرمایه گذار خارجی نمی آید و با توجه به اینکه سرمایه گذاران خارجی خود متخصص تجدید ساختارند، به جای توجه به قیمت ظاهری سهم، گزارش های مالی 10 سال گذشته آنها را بررسی می کنند. در اصلاح ساختار باید با قصد افزایش سودآوری شرکت، عملیات آن تصحیح شود. بنابراین بزرگترین خدمتی که شرکتهای مشاوره ای در این عرصه می توانند داشته باشند، تحلیل همین موضوع است. تغییر اهرم شرکت ها بدون تغییر هزینه های تامین مالی، نمی تواند منجر به سود آوری در شرکت ها شود. این اقدامات باید مبتنی بر هدف یعنی بهبود و تداوم سود آوری باشد. به نظر من اقدامات انجام شده در سایپا این اهداف را الزاما توجیه نمی کند.
- از منظر شما چه روش هایی باید برای بهبود عملکرد شرکت وساختار آن مورد استفاده قرار گیرد؟
بسیاری از روش های ارزش گذاری مبتنی بر جریان نقدی است. روشهای تنزیلی به نوعی به سمت ارزش گذاری های دقیق تر میل می کند. در واقع اگر قیمت سهام خودروسازها دو تا سه برابر ارزش بازار ارزشگذاری می شد، قادر بودیم تا سهام این شرکت ها را با دو تا سه برابر قیمت به سرمایه گذار خارجی بفروشیم. در واقع قیمت معاملات خرد این سهام در معاملات عمده چندان مبنای تصمیم گیری قرار نمی گیرند. همچنین اگر ارزش بازار آنها افزایش یابد، ولی وضعیت بنیادی و ارزش ذاتی شرکت ارزش بازار را تایید نکند هم قادر به انجام معامله با قیمت های بازاری نخواهیم بود. بنابراین به نظر من این اتفاق در مجموعه خودروسازی صرفا مصرف داخلی داشت. زمانی سایپا با معاملات ضربدری، سهام خود را خریداری کرد، هزینه مالی زیادی را به خود تحمیل کرد که نتایج آن، الان خود را به نمایش گذاشته است. در واقع با این اقدام یک شرکت با بنیه مالی و جریان نقدینگی خوب به یک شرکت با مشکلات زیاد نقدینگی تبدیل شد. به طوری که نقدینگی شرکت به جای تولید، صرف سرمایه گذاری در خرید سهام خود شد. خیلی ها اعتقاد داشتند که این تفکر چیزی فراتر از سطح اراده شرکت است. فارغ از سطح اراده این تصمیم، اقدام مزبور منجر به بهبود وضعیت سایپا نشد.
- بر این اساس بود که به عنوان یک حقوقی فعال در بازار سرمایه، در صنعت خودرو وارد نشدید؟
ما فعالیت خود در بازار سهام از مهر ماه 94 آغاز کردیم. خیلی زودتر از شروع فرآیند رشد بازار، و عمدتا در صنایعی مانند دارویی، غذایی، تجهیزاتی و برقی که با ماهیت سرمایه گذاری ما سازگار بود، وارد شدیم. استراتژی ما در بازار سرمایه ورود به سهام پرنوسان نبود.
استراتژی خرید برای صندوق با درآمد ثابت، حرکت با یک رشد هموار بود تا دارایی های این مجموعه از رشد و افزایش قیمت مناسب و مطمینی برخوردار شوند. طبیعتا سهام خودرویی این خصوصیت را نداشتند. به اعتقاد من، بخش زیادی از نقدهای صنعت خودرو مربوط به زمانی است که عده ای از کسب سود در این صنعت جا ماندند. لذا به نقد این صنعت پرداختند. نمی توان گفت که اطلاعات مالی موجود در خصوص خودرویی ها، رشد این صنعت را تایید می کند. اما باید به این مساله نیز توجه کرد که فضای سرمایه گذاری امروز الزاما فضای حاکم بر مدرن پورتفولیو نیست اطلاعات فاندامنتال صرفا تعیین کننده نیست. امروز مباحث مالی- رفتاری، رفتارهای سرمایه گذاران و معاملات پر بسامد است در بازارها موثر و تاثیر گذار است، مساله ای که منحصر به کشور ما نیز نیست. البته در این میان آنچه که می تواند مورد نقد جدی واقع شود شفافیت اطلاعاتی است.
- علت گزینش سهام دارویی به جای سهام خودرویی از سوی شما چه بود؟
در بازار سرمایه به جای خرید سهام شرکت های خودرویی، در سهام برخی از شرکت های دارویی ورود یافتیم. این ورود به واسطه اعتقادی بود که به صنعت دارو سازی داشتیم. چرا که در پی رفع تحریم ها صنعت دارو سازی از کاهش هزینه مبادلات و بهبود وضعیت سود خواهد برد. این درحالیست که تغییر فضای بین المللی حاکم بر کشور به واسطه توافق هسته ای و طولانی بودن رکود حاکم بر بازار سرمایه سبب شدند تا نگاه سرمایه گذاران را از سرمایه گذاری بلندمدت به کوتاه مدت تغییر کند.
- در حال حاضر بازه زمانی بلندمدت از دید سرمایه گذاران تغییر کرده است به گونه ای که دوره ای این بازه دو ساله تعریف می شد، اما در شرایط کنونی این بازه از سوی کارشناسان سه ماهه تعریف شده است؟ حتی کارشناسان به سهامداران توصیه می کنند که سرمایه گذاری های بلندمدت خود را در این بازه زمانی تعریف کنند.
در دوره ای از سال 92، ارزش معاملات روزانه بازار به هزار میلیارد تومان رسید. اما به فاصله دو ماه پس از آن این ارزش به رقمی کمتر از 100 میلیارد تومان تنزل یافت. در واقع افزایش ارزش و حجم معاملات روزانه بازار سرمایه در یک نقطه ثابت نمی ماند، تجربه تاریخی معاملات بازار سرمایه نشان داده است که پس از آنکه به یک نقطه مناسب می رسیم، این میزان برای یک دوره طولانی ثابت نمی ماند و دوباره شاهد کاهش حجم و ارزش روزانه معاملات سهام می شویم. به نظر می رسد ساختار بازار سرمایه ظرفیت حفظ نقدینگی را ندارد. منابع فرار هستند این باعث می شود که نگاه بلند مدت شکل نگیرد. متاسفانه حجم صندوق های سهام پایین هستند شرکت های سرمایه گذاری هم در چند سال اخیر رشد نکرده اند. جریان نقدینگی مانند یک گردباد می آید و می رود.
- روند بازار سرمایه را در سال جاری چگونه ارزیابی می کنید؟
به اعتقاد من، سال 95 از سال 94 بهتر خواهد بود. در واقع به نظر من قیمتهای جهانی افزایش خواهند یافت؛ همچنین صنایع فلزی و معدنی و مرتبط با مباحث عمرانی کشور سال آینده از وضعیت مناسب تری برخوردار خواهند بود. اگرچه فضای صنعت به یک اتفاق اساسی نیاز دارد که این اتفاق به سرعت رخ نخواهد داد. بزرگترین محرک بازار سرمایه برای رشد، افزایش بودجه های عمرانی کشور، بهبود ساخت و ساز در کشور است، مساله ای که تحقق آن تنها در اراده دولت و انبساطی کردن سیاست هایش است تا به این واسطه شاهد تزریق نقدینگی به عرصه اقتصادی کشور باشیم.
- یعنی رشد سال گذشته بازار را باید به اعمال سیاست انبساطی دولت نسبت داد، این سیاست با چه ابزاری اعمال شد؟
از طریق بازار بین بانکی و کاهش ذخیره نقدینگی بانک ها. به طوری که این تغییر نقدینگی در بانک ها منجر به رشد بازار سرمایه شد. در این میان نرخ بهره بین بانکی به تنهایی بازار را تکان نداد. عاملی که منجر به کاهش نرخ بهره بین بانکی شد نقدینگی بود که از سوی دولت و از طریق سیستم بین بانکی تزریق شد. ضمن اینکه این مساله سیاست گذاری صرف نبود، تنها حاصل عرضه و تقاضا بود به طوری که با افزایش عرضه پول، نقدینگی نیز افزایش یافت. نقدینگی موجود در عرصه اقتصادی است که جریان بازار را تعیین می کند. با ورود نقدینگی به بازار و به تبع آن رشد بازار، می توان شاهد تاثیر اخبار درون شرکت ها بود. در چنین شرایطی است که سیستم تولید خبر فعال و اخبار متناسب با نیاز سرمایه گذاران تولید می شود. به طوری که با تعداد روز افزون اخبار قابل انتشار با تاثیر گذاری بالایی بر صنایع و شرکت ها مواجه می شویم. به عنوان مثال شرکت ملی صنایع مس قبل از تحریم، با مشکلات زیادی برای فروش مواجه بود و انبارهای شرکت از تولیداتش پر شد، اما با رفع تحریم ها، بخش زیادی از این مشکلات حل شد. به نظر من، مزیت برجام در این شرکت، رفع مشکلات صادراتی آن بود. این درحالی بود که در این خصوص خبری منتشر نشد. بنابراین تولید اخبار در فضای وجود نقدینگی، سبب می شود که صنعتی خاص بیشتر مورد توجه قرار گیرد، بعضی صنایع هم به خاطر فضای ابهام آمیز خود مورد توجه قرار می گیرند. این مساله در مورد تجهیزاتی ها مصداق بیشتری دارد به طوری که اگر چه ممکن است که خبر انعقاد یک قرارداد، سود آن ها را تا سه افزایش دهد اما فارغ از درست یا غلط بودن خبر، نمی توان آن را تایید یا رد کرد.
- رشد بازار برای سال 92 به ورود نقدینگی نسبت داده شد که به منظور پول شویی صرف خرید سهام شد. به طوری که حتی دستورالعمل های نیز در آن دوران مبنی بر پول شویی ابلاغ شد.
حجم نقدینگی متمرکزی که دلیل رشد بازار شود، وجود نداشت. تا آنجایی که من می دانم نقدینگی بزرگی که به جای مشخصی یا فرد خاصی تعلق داشته باشد وجود نداشت. به عبارت دیگر نقدینگی منجر به رشد خرد و متنوع بود.
- آیا اینگونه خبرها خود عامل رشد بازار می شوند فارغ از درست و غلط بودن آن ؟
این مسایل در قالب "self-full filament" قابل تعریف است. به طور مثال سرمایه گذاران بر اساس تفکری یا خبری در بازار سرمایه گذاری می کنند و به دلیل هم راستایی اقدامات اتفاقا نتیجه آن را هم می بینند. در این میان تکنیکالیست با طرح ادعایی مبنی بر افت یا رشد شاخص سبب می شوند تا بازار به آن سمت حرکت کند. بر این اساس است که عنوان می شود که اگر تکنیکالیست ها تحلیل های خود را منتشر نکنند، هیچ وقت به اهدافشان نخواهند رسید. در واقع شرط موفقیت تکنیکالیست ها اینست که تحلیل ای خود را منتشر کنند.
- پس می توان نتیجه گرفت که در صنعت خودرو نیز مدیران آن با تکیه بر این نوع تحلیل، مبادرت به اشاعه خبر رشد این صنعت کردند تا به این واسطه این صنعت در بازار از رونق برخوردار شود؟
در این صنعت هر گاه که سهم از رشد خود باز می ایستاد، شوک خوبی به آن وارد می شد. این مساله نشان می داد که اخبار رشد بازار این سهم، اخبار خوبی بود. به هر ترتیب برای رشد قیمت این سهام انگیزه هایی وجود داشت، حالا این انگیزه ها از چه سمتی بود معلوم نیست. به عبارت دیگر تعداد اخباری که در این سه چهار ماه اخیر از سوی گروه خودروسازی ها منتشر شده بیش از اخباری بوده که در چند سال گذشته از این صنعت در رسانه ها کار شده است. به عنوان مثال به یاد می آورم که در سازمان بورس، برای دریافت آمار ماهیانه تولید و فروش خودرویی ها بسیار تلاش می کردیم؛ اما الان در عرض یک ماه چهار اطلاعیه از سوی آنها منتشر می شود. ضمن اینکه جریان خبری حاکم بر این صنعت نیز به خوبی حاکی از آنست که علت اقبال بازار به سمت خودرویی ها اتمسفر این فعالیت ها بوده است. در این میان صنعت خودرو بعد از افت بازار همواره لیدر بوده است، در واقع از سال 92 پس از مواجه صنعت پتروشیمی با مساله نرخ خوراک، صنعت پتروشیمی در بازار دیگر پیشرو نبود، بر این اساس در سه مرحله رشد بازار، خودرویی ها لیدر بازار بودند. ضمن اینکه تولید و فروش خودرویی ها نیز از افزایش برخوردار بود و با ارایه تسهیلات به مردم برای خرید خودرو، انبارهای خودروسازها خالی شد. در این میان چیزی که به سازمان بورس بر می گردد فقط مباحث مربوط به افشای اطلاعات است. از سوی دیگر در ساختار دولتی نظارت اجرای این فعالیت ها مشکل است. البته اگر این اقدامات انجام نمی شد، این مساله به سخت گیری تشبیه می شد. به طور مثال اگر نماد سهمی مانند آکنتور مدتها بسته می ماند، شاید امروز بازار از این مساله رضایت بیشتری داشت نسبت به زمانی که نماد بازگشایی و سرمایه گذار از زیان برخوردار می شد. یا برنامه افزایش سرمایه ذوب آهن اصفهان که با سد حسابرس و سازمان حسابرسی مواجه شد، اگر سازمان حسابرسی گزارش را تایید و سازمان بورس مجوز افزایش سرمایه را به ذوب آهن را می داد، با رضایت سهامداران ذوب آهن مواجه می شدیم. با این حال طی سه ماه گذشته، خودروسازان اطلاعات زیادی را افشا کردند که در ایجاد روندها موثر بوده است.
- حجم و اندازه بازار سرمایه در سال 95 چگونه خواهد بود؟ آِیا بازار از افت برخوردار نخواهد بود؟
به نظر من در سال 95 ، اگر بازار سرمایه با افت هم مواجه شود، در نقطه ای دیگر دوباره تثبیت خواهد شد به طوری که این افت چندان مستمر نخواهد بود. اما در این میان اندزه بازار کمی کوچک خواهد شد و به تبع آن نیز حجم معاملات روزانه نیز کاهش خواهد یافت. بنابراین در دراز مدت در سال 95 نگران اینکه رشد شاخص بازار سرمایه در پایان سال از بازده بانکها کمتر باشد، نیستم. کما اینکه زمانی که واحدهای صندوق سپاس در بازار سرمایه عرضه شد، خیلی ها به آن اعتقاد نداشتند.
- به نظر شما کدامیک از شرکت ها از رشد بازار جامانده اند و تا پایان سال 95 می توان انتظار رشد را در آنها داشت؟
بجز برخی از صنایع که از رشد غیر عادی برخوردار شدند، بخش عمده ای از بازار مانند صنایع بانکی و تجهیزاتی هنوز جای رشد دارند. در بازار سرمایه اگر بازدهی سالیانه 30 درصدی هم برخوردار شویم بازهم سود برده ایم. اگر سهمی که رشد آن در طول سال بیش از نرخ متوسط بانکی باشد، ازنظر ما سهم مطلوبی تعریف می شود. به نظر من فلزات اساسی مانند فولاد مبارکه، مس و معادن فلزات ریسک ندارند و اخبار خوشی هم دارند، می توانند سال آینده وضعیت بهتری داشته باشند. اما باید در نظر بگیریم که معاملات روزانه بازار به ارزش 500 تا 600 میلیارد تومان به واسطه خروج نقدینگی نمی تواند ادامه یابد.
- با کوچک شدن بازار، نقدینگی موجود آن در کدامیک از بازارهای سرمایه گذاری کشور پارک خواهد شد؟
نقدینگی هنوز یک مأمن اساسی دارد و آن بانک است، چرا که هنوز می توان سودهای بیش از 18 درصد را از بانکها دریافت کرد.
- این مساله باتوجه به تاکید دولت برای کاهش نرخ سود بانکی تناقض دارد؟
به نظر من کاهش نرخ سود بانکی مربوط به سپرده های کوچک است. بازار سرمایه 400 هزار میلیارد تومان ارزش دارد که تنها 10 درصد آن شناور است که این ارزش به 40 هزار میلیارد تومان کاهش می یاید. بر این اساس برای رشد 20 درصدی این میزان سهام، باید به میزان یک تا 2 هزار میلیارد تومان نقدینگی به بازار سرمایه تزریق شود، یعنی اگر چهار هزار میلیارد تومان پول به بازار سرمایه وارد شود، به راحتی می توان ارزش بازار را 10 درصد افزایش داد. بنابراین رشد بازار سرمایه نیاز به نقدینگی بالایی ندارد.
- به نظر شما تا پایان سال نرخ برابری دلار به ریال چقدر خواهد بود؟
افزایش قیمت دلار در شرایط رکودی فعلی یک اتفاق خیلی میمون برای اقتصاد کشورخواهد بود. به نظر من قیمت واقعی دلار بیش از ارقام فعلی است. افزایش قیمت دلار برای تولیدکنندگان مفید است. برای صادرات و جلوگیری از واردات افزایش رقابت پذیری تولیدات داخلی لازم است. البته ظاهرا به شدت به دلیل افت تقاضا و رکود قیمت دلار فریز شده است. اما امیدوارم حداقل به میزان تورم رشد کند.
- برخی از کارشناسان قیمت دلار را تا پایان سال 4 هزار و 400 تومان دیده اند؟
در حال حاضر در رکود به سر می بریم. عدم رشد قیمت دلار به خاطر فریز شدن آنست. در این میان همزمان با افزایش تورم، قیمت دلار و نقدینگی افزایش خواهد یافت. حتی اگر بخشی از این نقدینگی وارد بازارهای ارز و دلار شود، بازهم بر بازار سرمایه تاثیر خود را خواهد داشت.
- افزایش نرخ دلار می تواند تجربه بازار سرمایه و رشد آن را در اوایل سال 92 مجددا تکرار کند؟
به نظر من، افزایش قیمت سهام در سال 91 واقعی و برگشت ناپذیر بود. در واقع با افزایش قیمت ها، سود شرکتها نیز رشد کرد. افزایش قیمت دلار به صورت ریالی بر فعالیت های عملیاتی، ارزش دفتری و بازاری شرکتها تاثیر می گذارد. در واقع این افزایش نرخ دلار هزینه فرصت دارد و ثروت واقعی بر اساس دلار افزایش نمی یابد. ولی به هر ترتیب چون قیمتهای جدیدی در بازار برای همه کالاها و خدمات ایجاد می شود، شاهد افزایش تقاضا برای کالا و خدمات خواهیم بود. به طور مثال با افزایش قیمت دلار، هزینه ساخت مسکن افزایش می یابد و احتمالا تولید مسکن را از صرفه اقتصادی برخوردار می سازد. سرمایه گذاری مجدد این پول منجر به افزایش تولید مسکن می شود. همان اتفاقی که در سال 91 رخ داد. در حالت عادی، این چرخه یک چرخه رونق زایی است. اما اگر به واسطه کمبود نقدینگی یا نیاز بخش توسعه ای به پول، پول بدون پشتوانه چاپ و منتشر شود و یا در حقیقت پایه پولی افزایش یابد، تورم افسار گسیخته ای در بازار ایجاد خواهد شد. ولی به هر ترتیب این مساله می تواند به رونق بازار منجر شود.
- با توجه به سیاست های ضدتورمی دولت، تا چه میزان احتمال افزایش نرخ دلار به واسطه رشد تورم وجود دارد؟آیا احتمال تکرار تجربه سال 90 مبنی بر افزایش قیمت دلار از هزار به سه هزار تومان وجود دارد؟
در عرصه اقتصادی کشور، باید برجام اجرایی می شد. با توجه به سیاست اقتصادی دولت، با ایجاد رکود و کاهش تقاضا، رشد اقتصادی به منابع غیر تورمی مانند سرمایه گذاری خارجی نیاز دارد تا اقتصاد تغذیه شود.
- پس دولت مطمئن به انجام برجام بود؟
قطعا. نمی توانید بپذیرید که اقتصاد ایران همیشه بر اساس این مدل حرکت کند. نتیجه اجرای این سیاست ورشکستگی و بیکاری است. بنابراین تداوم این شرایط با این وضعیت ممکن نیست. دولت در اوج سیاستهای انقباضی خود، در اوج مواجه با کسری بودجه، به صنعتی که تاثیر چندان با اهمیتی در معیشت مردم ندارد، یعنی صنعت خودرو سازی وام و تسهیلات ارایه داد تا قادر به فروش خودروهای خود باشد. به نظر من این اتفاق یک پیام دارد مبنی بر اینکه در انتخاب میان اجرای سیاست های انقباضی و ورشکستگی صنایع بزرگ، مطمئنا دولت سیاستهای انقباضی را نقض خواهد کرد. ولی اجرای این سیاست تا زمانی تداوم خواهد یافت که در گام دوم قادر به جذب سرمایه های خارجی با شرایط بهتر باشیم. در این میان تنها راه نجات بازار سرمایه اجرای سیاست انبساطی از سوی دولت است. اگرچه تمام تلاش دولت بر این است که تمام دستاوردهای اقتصادی خود را حفظ کند. برجام چه اثر بخش باشد چه نباشد، برای ایجاد رونق در اقتصاد، حرکتی را انجام خواهد داد.
- و اما در مورد فعالیت های خود مجموعه تامین سرمایه آرمان، صندوق گنجینه آرمان شهر با چه سرمایه ای فعالیت می کند؟
12 هزار و 500 میلیارد تومان.
- چه میزان از این سرمایه، در بازار سرمایه سرمایه گذاری شده است؟
طبق اساسنامه حدود 10 درصد، یعنی هزار و 250 میلیارد تومان مجاز است که با توجه به این مقررات رقم حدود 500 تا 600 میلیارد تومان از نقدینگی صندوق به سهام اختصاص یافته است. صندوق های با درآمد ثابت می توانند بخشی از درآمد خود را وارد بازار سرمایه کنند، در این میان این صندوق تنها صندوقی است که به صورت جدی وارد بازار شده است، مابقی صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت چندان ورودی به بازار سرمایه نداشته اند
- پیش بینی سود شما با توجه به کاهش نرخ سود بانکی چقدر است؟
بیست درصد است؛ با توجه به بزرگ بودن این صندوق در بازار نسبت به دیگر صندوق ها، تا قبل از فروردین ماه، امسال کمتر از 22 درصد به سرمایه گذاران این صندوق سود نداده ایم. ما البته در کاهش پیش بینی پیشگام بوده ایم ولی تحقق کاهش سود همبستگی و همراهی می خواهد.
- پس از شما کدام صندوق در رتبه بعدی قرار می گیرد؟
پارسیان، در بدو ورود ما به شرکت تامین سرمایه آرمان، ابتدای سال 94 این صندوق کمتر از 500 میلیارد تومان بود و در میان صندوق های سرمایه گذاری رتبه ای نداشت. با تغییر نحوه ارایه سرویس صندوق گنجینه آرمان شهر (با توجه به اینکه بانک شهر مدیر ثبت این صندوق است)، ساختار خیلی خوبی ایجاد شد. بطوری که صندوق رشد سریعی کرد و به 5 هزار میلیارد تومان رسید. در آن دوره صندوق یکم بانک کشاورزی، رتبه اول را در میان صندوق ها داشت. صندوق گنجینه آرمان شهر پس از عبور از صندوق یکم بانک کشاورزی، تا کنون همواره از رتبه نخست برخوردار بوده است.
آیا در فعالیت های این صندوق بازار گردانی هم وجود دارد؟
نه به صورت مشخص
- مابقی منابع شما در کجا سرمایه گذاری می شود؟
صرف خرید اوراق یا سپرده بانکی می شود.
- اوراق یا سپرده های بانکی را با نرخ 18 درصد دریافت و با نرخ 22 درصد به سرمایه گذار می دهید؟
این یه اتفاق جدید است. در حال حاضر بخش زیادی از سپرده هایی که درگذشته از سوی این مجموعه جذب شده، در سپرده های بلند مدت 20 درصدی سرمایه گذاری شده است. درحال حاضر هیچ بانکی بیش از 20 درصد برای سپرده های بلند مدت پرداخت نمی کند.
- این نوع سرمایه گذاری چگونه برای شما سود آوری ایجاد می کند؟
خوب در حال حاضر پیش بینی سود 22 درصدی را نمی توانیم تضمین کنیم. بر این اساس است که پیش بینی سود این صندوق از 22 به 20 درصد کاهش یافته است. با این حال در پرتفوی این صندوق اوراقی با نرخ های بالاتر نیز وجود دارد.
• سابقه شما در سازمان بورس به عنوان یک مقام نظارتی، سبب شد تا پس از حضورتان در این شرکت، بسیاری از سرمایه گذاران به تبعیت از شما در بازار بپردازند و ورود و خروج های خود در سهام شرکت ها را بر اساس حرکت های شما تنظیم کنند.
هیچ گاه دوست نداشتم که چنین نگاهی در بازار حاکم باشد چرا که استراتژی های سرمایه گذاران در این بازار با یکدیگر متفاوت است. در حال حاضر بسیاری از صندوق های سرمایه گذاری با اهرم های بالا مبادرت به خرید سهم های پر نوسان کرده اند و سود 60 تا 70 درصدی را در یک ماه را عاید خود کرده اند. اما این سیاست هیچ گاه در این مجموعه به اجرا گذاشته نشده است. بر این اساس سرمایه گذارانی که دنباله رو سیاست های ما در بازار بودند، قطعا سودی را که مورد انتظارشان را از دست داده اند. چرا که ما در اختصاص بخشی از منابع صندوق درآمد ثابت به بازار سرمایه، مقایسه ای نیز با بازدهی اوراق مشارکت داشته ایم به این صورت که سود سالانه صندوق از اوراق مشارکت 24 تا 25 درصدی است دراین میان اگر به جای خرید اوراق مشارکت، این نقدینگی صرف خرید سهم می شود، سود مورد انتظار در این محدوده است . در این میان اگر بازدهی ناشی از خرید سهام به 30 درصد نیز افزایش یابد که عالیست. با توجه به این مساله ورود ما به بازار سرمایه با احتیاط صورت می گیرد. به طوری که تیم تحلیلی این مجموعه با این نگاه مبادرت به ورود به سهام شرکت ها می کند. در واقع سیاست و استراتژی ما در بازار سرمایه فعالیت های سوداگرانه نیست؛ چرا که این نقدینگی که به بازار تزریق می شود، پول سرمایه گذارانی است که در صندوق های ما با دید یک فعالیت کم ریسک یا بدون ریسک سرمایه گذاری شده است. از سوی دیگر حجم سرمایه گذاری این مجموعه از محل منابع صندوق با در آمد ثابت چندان قابل توجه نیست و تنها 5 درصد است. در واقع باید این منابع طوری در بازار سرمایه، سرمایه گذاری شود که نوسانات شدیدی ایجاد نکند.
• با توجه به آغاز فعالیت رسمی این مجموعه در بازار از مهر سال گذشته، تغییرات ارزش پرتفوی شما چه میزان بوده است؟
به صورت میانگین فکر نمی کنم در شش ماه بیش از میانگین شاخص سود کرده باشیم، به نظر می رسد این رقم 20 تا 25 درصد بوده باشد که قابل توجه و تاثیر گذار بوده است. این توضییح را هم دهم که من با ورود به بازار سرمایه از محل بخشی از منابع صندوق با درآمد ثابت، دو هدف را دنبال می کردم؛ اول آنکه اعتقاد داشتم که این گروه از صندوقهای بازار سرمایه، باید بخشی از منابع خود را در سهام سرمایه گذاری کنند. با این استدلال که بانک مرکزی به صندوق های درآمد ثابت به عنوان ابزار بازار پول می نگرد که منابع و نقدینگی را از بازار سرمایه جمع آوری و وارد بازار پول می کند، بر این اساس ما هم باید تعلق خود را به بازار سرمایه نشان دهیم. که این مساله با ورود بخشی از نقدینگی صندوق به بازار سرمایه می تواند صورت گیرد. یعنی با پرتفوی 600 میلیارد تومانی سهام که ارزش آن نیز در حال افزایش باشد. بر این اساس بود که به سازمان بورس پیشنهاد دادم که روش تقویم سود را به صندوق های با در آمد ثابت تغییر دهیم. با این توضییح که اگر صندوق های با درآمد ثابت قادرند که در دوره کوتاه مدت از محل معاملات خود در بازار سرمایه سود شناسایی کنند، این سود و بازدهی در دوره بلند مدت نیز شناسایی شود، چرا که با توجه به تاثیر بالای نوسانات سهام بر NAV صندوق ها، نوسان NAV به صورت کوتاه مدت برای صندوق چندان مفید نیست لذا با یک روش ثبتی می توان NAV صندوق ها را در یک سال ثبت کرد. اگر افت بازار سرمایه 10 درصد باشد، با توجه به پرتفوی 5 درصدی این صندوق در بازار، زیان صندوق نیم درصد شناسایی می شود و با تاثیر گذاری بر سود کل ماه صندوق، این مساله صندوق را دچار ریسک می کند. بر این اساس بود که به سازمان بورس و اوراق بهادار پیشنهاد دادم که با توجه به مجموع منابع 60 هزار میلیارد تومانی صندوق های درآمد ثابت، 10 درصد آن (6 هزار میلیارد تومان) می تواند در بازار سهام، سرمایه گذاری شود . نکته دوم اینکه فارغ از صندوق ها، باید به عنوان متخصص در بازار سرمایه حضور موثر داشته باشیم. وقتی که افراد با مسئولیت خود، نقدینگی جمع آوری و به بازار تزریق می کنند، در عمل به فضای بازار کمک کرده و آنرا به محلی امن و پرتحرک تبدیل می کنند. در واقع فعالیت حقوقی های بازار سرمایه به این شکل می تواند منجر به تعادل بازار سرمایه شود. به طوری که در حال حاضر بخشی از سرمایه گذاران درست یاغلط، در سهم هایی با ریسک بالا سرمایه گذاری کرده اند، در حالی که ورود حقوقی ها به صورت منسجم می تواند به تعادل بازار کمک کنم.
• صرف نظر از فعالیت های شما در بازار سهام، این مجموعه تا چه میزان در بحث تامین مالی برای توسعه شهری فعال بوده است؟
سال گذشته این مجموعه در دو حوزه صندوق های سرمایه گذاری و اوراق مشارکت خیلی فعال بود. به طوری که این مساله، تامین سرمایه آرمان را در صنعت تامین مالی به رتبه بالایی رساند. سال گذشته شرکت تامین سرمایه آرمان، بیشترین حجم اوراق اوراق سلف و مشارکت را پذیره نویسی و بازار گردانی کرد. از اسفند 93 تا پایان سال 94 بیش از دو هزار میلیارد تومان اوراق منتشر شد که مدیریت انتشار تمام این اوراق بر عهده تامین سرمایه آرمان بود البته در برخی موارد سایر شرکتهای تامین سرمایه در پذیرش تعهدات مشارکت داشتند. این اوراق شامل 200 میلیارد تومان اوراق شهرداری تبریز، 500میلیارد تومان شهرداری مشهد، 300 میلیارد تومان شهرداری قم، 100 میلیارد تومان شهرداری کرج، 450 میلیارد تومان طی دو مرحله برای شهرداری اصفهان و 460 میلیارد تومان برای شهرداری تهران بود. تامین مالی برای این حجم از اوراق از سوی بازار سرمایه اصلا سابقه نداشته است.
• برنامه شما در سال جاری چیست؟
تامین سرمایه در دو حوزه مدیریت سرمایه گذاری و تامین مالی فعال هستند. در سال گذشته ما در هردو حوزه از ظرفیت های خالی حداکثر استفاده را کردیم و به رتبه خوبی رسیدیم. قبل از انتشار اوراق مشارکت شهرداری تبریز در اسفند 93، تنها اوراق صکوک اجاره فولاد کاوه جنوب منتشر شده بود. اما در این یک سال گذشته حجم بسیار زیادی از اوراق از سوی ما منتشر شد. همچنین صندوق نیز کمک بالایی به ما کرد. در عین حال سال گذشته اولین اوراق سلف پتروشیمی را با پتروشیمی آبادان منتشر کردیم . اولین سلف برق با شرکت ماهتاب گستر منتشر شد حدود 100 میلیارد تومان از اوراق سلف نفت را نیز ما منتشر کردیم.
درسال جاری سیاست های این مجموعه متفاوت است. در واقع ضمن این که رتبه خود را در بازار حفظ خواهیم کرد تنوع فعالیت، توسعه زیر ساختارها و فعالیت های بین المللی را با
• برای صنعت برق ، برنامه ای برای تامین مالی ندارید؟
آمادگی از سوی این مجموعه برای تامین مالی صنعت برق وجود دارد. اما مشکل و ساختاری انجام این امر وجود دارد. ضمن اینکه اولین سلف برق در بورس انرژی توسط این مجموعه منتشر شد که در انتشار این اوراق تمام ضمانت ها نیز برعهده خودمان بود. انتشار این اوراق بیشتر با هدف کمک به صنعت برق و ایجاد یک ساختار جدید صورت گرفت. البته مدیریت بورس انرژی بسیار فعالانه و مجددانه پیگیر است تا انشالله مشکلات ساختاری رفع و حجم انتشار افزایش یابد.
• با توجه به رفع تحریم ها وگشایش های بین المللی، آیا فعالیتی برای تامین مالی خارجی دارید؟
نگاه واقع بینانه ای به مساله پسابرجام در مبحث تامین مالی داریم. در این حوزه یکی از برنامه های ما انتشار اوراق بدهی در یکی از بورس های اروپایی است که میزان و حجم آن بعدا اطلاع رسانی خواهد شد.
• با توجه به مذاکرات انجام شده میان شما با بزرگترین شرکت تامین سرمایه ترکیه ای، چه همکاری مشترکی میان شما و هالک بانک ترکیه تعریف شده است؟
برنامه عملیاتی خود را با مجموعه هالک بانک ظرف یکی - دو ماه آینده نهایی خواهیم کرد. این همکاری بیشتر در حوزه صندوقهای سرمایه گذاری مشترک در ترکیه خواهد بود و با هدف جمع آوری سرمایه از ترکیه و سرمایه گذاری آن در بازار سهام ایران. به این شکل خواهد بود که این صندوق در بازار سرمایه ترکیه مورد معامله قرار می گیرد اما پرتفوی آن را سهام موجود در بازار سرمایه ایران تشکیل می دهد.
• یعنی منابع مالی ترکیه را به بازار سرمایه کشور تزریق می کنید؟
بله.
• این فعالیت شما به مانند فعالیت صندوق فیروزه است، اما با این تفاوت که صندوق فیروزه در کشورهای خارجی دفتر دارند، اما این مساله در مورد شما صدق نمی کند؟
در این فعالیت طرف ترکیهای منابع را جذب خواهد کرد و ما این منابع را در بازار سرمایه کشور سرمایه گذاری خواهیم کرد.
• باتوجه به ناامنی های موجود در ترکیه و افزایش ریسک های سرمایه گذاری در آن کشور، آیا این مساله خللی در این فعالیت ایجاد نمی کند؟
ریسک موجود در کشور ترکیه به نفع ماست. چون به تناسب این ریسک، ارز کشور ما از ثبات بیشتری برخوردار می شود لذا این مساله سبب می شود که نگرانی از بابت نوسان ارز نداشته باشیم.
• پس ریسک موجود در کشورهایی مانند افغانستان و عراق می تواند به عنوان یک انگیزه برای جذب منابع مالی از آن کشورها و گسیل آن برای سرمایه گذاری در کشور ما شود؟
هنوز عراق به سراغ ما نیامده است.
• برنامه ای برای سبد گردانی اختصاصی ندارید؟
یکی از مباحث مورد علاقه ما، برخورداری از سبدهای اختصاصی بیشتر است. نکته ای که در مورد سبد گردانی اساسی وجود دارد اینست که بخش زیادی از منابع بازار سرمایه را تا کنون در صندوق های با درآمد ثابت به پشتوانه شبکه بانکی جذب کردیم. به عبارت دیگر به شخصیت حقوقی تامین سرمایه، هیچ سرمایه گذاری نقدینگی خود را در صندوق های آن وارد نمی سازد. اندازه پولی که شرکت های تامین سرمایه و یا شرکت های کارگزاری در حوزه بازار سرمایه وجود دارد در اندازه همین صندوق های 10 و 15 میلیارد تومانی است. در واقع صندوق های چند هزار میلیاردی موجود در بازار سرمایه به بانک هایی مانند دی، پارسیان، شهر و کشاورزی تعلق دارند. یعنی مردم به بانک پول دادند نه به ما. بر این اساس یکی از برنامه هایی که به شدت آن را دنبال می کنم اینست که از طریق سایت این شرکت تامین سرمایه که به زودی رونمایی خواهد شد، مستقیما و بدون واسطه بانکها، از طریق اینترنت و شبکه های اجرایی خود، مشتری جذب کنیم. همچنین به زودی در این سایت امکان صدور و ابطال واحدهای سرمایه گذاری و فروش آنها به صورت مجمع نیز فراهم خواهد شد. در حال حاضر دو بانک شهر و توسعه صادرات به عنوان سهامداران تامین سرمایه آرمان، از دو صندوق درآمد ثابت گنجینه آرمان شهر و اندوخته شهر برخوردارند که این دو صندوق از طریق این سایت به معرفی معرفی وعرضه خواهند شد. صندوق های قابل معامله نیز یکی دیگر از محصولات قابل ارایه در این سایت است که مردم به جای مراجعه به بانک، می توانند با مراجعه به سایت از پیشنهادهای سرمایه گذاری بهره مند شوند. در واقع با این فروشگاه اینترنتی در نظر داریم تا این تامین سرمایه را به ورودی سرمایه گذاران تبدیل کنیم. معتقدم اگر این کار در سطح مشتریان خرد بازار انجام شود، آن موقع حرکت مردم از بانک به سهام راحتر خواهد بود.
• در خصوص بازار گردانی، چقدر فعال هستید؟
اوراقی که پذیره نویسی کنیم، خودمان هم بازار گردانی می کنیم. در حوزه سهام یکی از اولین اقداماتی که در این مجموعه انجام شد، برنامه ریزی جهت توسعه بازار گردانی بود چرا که تصور می کردم فعالیت سود آوردی است. بر این اساس به 200 تا 300 شرکت بورسی پیشنهاد بازار گردانی سهام آنها را دادم که در این بازار گردانی 50 درصد از منابع آن را نیز خود تامین کنیم. اما از این پیشنهاد استقبال نشد.
• به نظر شما چرا شرکت ها از این پیشنهاد، استقبال نکردند؟
یکی از بزرگترین مشکلات بازار سرمایه، اینست که حضور شرکت ها در بازار سرمایه علی رغم مزیت های فراوانی که برای آنها دارد. مانند معافیت مالیاتی، سرمایه گذار، شفافیت، برند. اما شرکتها اصلا توجهی به این موضوع ندارند و خود را متعهد به داشتن ساختاری مشخص جهت مدیریت بازار نمی دانند. من معتقدم سازمان بورس باید شرکت ها را ملزم به داشتن صندوق بازار گردانی کنند. بزرگترین معظل ما در بازارسهام اینست که سهام در این بازار مدیر مشخصی ندارند.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.