تاثیر نرخ بهره بر بازار سرمایه به دلایل مختلف از جمله سیاست های پولی و مالی، مدیریت ریسک، ارزش گذاری اوراق بهادار مالی و موضوع های حاکمیت شرکتی در بازار های مالی بسیار مهم است...
طی جلسه ای که امروز در بانک تجارت مدیران عامل بانک های خصوصی و دولتی به توافق رسیدند؛ مقرر شد در صورت تأیید بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار از ۱۵ اردیبهشت ماه سال جاری نرخ بهره کاهش پیدا کند.
مدیرعامل بانک ملی ایران خبر داده که با توجه به کاهش نرخ تورم و تأکیدات ریاست محترم جمهوری و دیدگاهها و نظرات وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی و رئیسکل محترم بانک مرکزی مدیران بانکها امروز توافق کردند در اولین مرحله سود علیالحساب سپردههای یکساله را به ۲۰ درصد کاهش داده و سود تسهیلات مشارکتی رایج بانکها را بسته به نوع فعالیت ۲ تا ۳ درصد کاهش دهند. بر این اساس در ادامه سعی داریم به بررسی تاثیر کاهش نرخ بهره بر بازار سرمایه بپردازیم:
تاثیر نرخ بهره بر بازار سرمایه به دلایل مختلف از جمله سیاست های پولی و مالی، مدیریت ریسک، ارزش گذاری اوراق بهادار مالی و موضوع های حاکمیت شرکتی در بازار های مالی بسیار مهم است. نرخ بهره از طرق مختلفی می تواند بازار سرمایه را تحت تاثیر خود قرار دهد که می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1) هزینه های مالی: این هزینه یكی از هزینههای موثر بر شركتهاست، كه در صورت سود و زیان نیز قابل مشاهده است. هزینه مالی بخشی از هزینههای شركت است كه به دلیل تامین مالی و اخذ تسهیلات باید پرداخت كند. در اکثر شرکت های تولیدی کشور این هزینه، بخش قابل توجهی از سود و زیان شرکت می باشد، به عنوان مثال در شرکت ایران خودرو هزینه های مالی در پیش بینی سال 93 و 94 شرکت به ترتیب معادل 48.8% و 50 درصد سود ناخالص شرکت بوده است. ارقام پیش بینی شده هزینه مالی شرکت در این سال معادل 14531 میلیارد ریال و 12374 میلیارد ریال بوده است که نشان دهنده این موضوع است که بخش زیادی از سود شرکت صرف هزینه های مالی می گردد. در اثر افزایش نرخ سود بانكی، بهای تمام شده پول و به تبع آن، هزینه تامین مالی شركتها افزایش مییابد كه سبب كاهش حاشیه سود آن ها شده و در نهایت ارزش سهام شركتها نیز به همین نسبت كاهش مییابد.
2) افزایش نرخ بازده مورد انتظار سهامداران: یك شاخصه دیگر بر قیمت سهام، بازده مورد انتظار سهامداران و سرمایهگذاران است. با افزایش نرخ سود بانكی نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش یافته كه این موضوع سبب افت ارزش نسبی قیمت ها از طریق ارزش گذاری سهام شرکت ها می گردد. رابطه ارزش گذاری که به مدل گوردون معروف است با نرخ بهره رابطه غیر مستقیم دارد و با افزایش نرخ بازدهی مورد انتظار، ارزش شرکت مورد بررسی با استفاده از این فرمول کاهش می یابد.
3) سود سپرده به عنوان بازار جاگزین: سود سپرده بانكی همراه با سایر بازار ها همچون بازار مسکن، ارز و طلا همواره به عنوان جایگزین سرمایهگذاری در بازار سرمایه مطرح است. با افزایش سود بانكی، بخشی از سهامداران با درجه ریسكگریزی بالاتر، سرمایه خود را از بازار سرمایه خارج كرده و سرمایهگذاری در بانك و كسب سود بدون ریسك را بر كسب سود توام با ریسك از طریق خرید و فروش سهام ترجیح میدهند كه منجر به خروج نقدینگی از بازار سرمایه و كاهش ارزش بازار میشود و به طور حتم هرچه نرخ بهره بانکی بیشتر افزایش داشته باشد بازار بدون ریسک سود سپرده به طور حتم بسیار جذابتر خواهد شد و آنچه در ایران شاهد آن بوده ایم این افزایش شدید نرخ سود بانکی حتی افراد ریسک پذیر را هم به خود جذب خواهد نمود.
بر این اساس و با توجه به دلایل ذکر شده در موارد فوق می توان انتظار داشت که افزایش سود بانکی میتواند سبب كاهش نسبت سود به قیمت میانگین بازار و افت ارزش بازار شود. در ادامه سعی داریم با بررسی تحقیقات صورت گرفته رابطه سود سپرده و بورس را بررسی نماییم که آیا کاهش سود بانکی احتمالی در آینده ای نزدیک، چه تاثیری بر بورس تهران خواهد گذاشت.
در سال 84 در تحقیق تحت عنوان بررسی رابطه بلند مدت شاخص قیمت سهام بورس با متغیرهای کلان پولی با استفاده از روش همجمعی در اقتصاد ایران مصطفی کریم زاده با استفاده از متغیرهای کلان اقتصادی نقدینگی، نرخ ارز حقیقی و سود بانکی به بررسی رابطه بلند مدت شاخص قیمت بورس تهران و این متغیرهای با استفاده از تظریه پرتفویی و تئوری اساسی فیشر پرداخت. بر اساس نتایج این تحقیق یک بردار همجمعی بین شاخص قیمت بورس و متغیرهای کلان پولی وجود دارد و شاخص قیمت سهام در این رابطه بلند مدت با نقدینگی رابطه مستقیم و با نرخ ارز و نرخ سود واقعی بانکی رابطه منفی دارد.
در تحقیق دیگری دکتر شهناز مشایخ و حدیثه حاج مرادخانی به بررسی رابطه نرخ تورم، نرخ سود تضمین شده و بازده طلا با بازار سهام ایران پرداختند. در این تحقیق نرخ سود تضمین شده به عنوان شاخص بازار پولی بر اساس دو متغیر نرخ بازده اوراق مشارکت و نرخ سود سپرده های سرمایه گذاری یک ساله بانک های دولتی در نظر گرفته شده است. در این تحقیق زمانی که از سود سپرده ها جهت بررسی رابطه بازار پول و بازار سرمایه استفاده شده. رابطه معنادار و معکوسی بین این دو متغیر حاصل شده است. طبق نتیجه این تحقیق افزایش نرخ سود بانکی از طریق جذب سرمایه ها، موجب کاهش بازدهی و نرخ رشد حجم معاملات سهام می شود. بر این اساس می توان گفت که در بلند مدت این دو بازار بازراهای رقیب و مکمل یکدیگر محسوب می شوند. زمانی که در این تحقیق از سود اوراق مشارکت به عنوان شاخصی برای نرخ سود تضمیمن شده استفاده شده، رابطه ای معنادار و مثبت به دست آمده که نشان دهنده این موضع است که اوراق مشارکت فرصت سرمایه گذرای و رقیب برای سهام نیست و افزایش نرخ بازده آن اثر منفی بر بازار سهام ایران ندارد. شاید دلیل این امر در تحقیق کوچک بودن و عدم وجود بازار ثانویه فعال اوراق مشارکت در زمان بررسی این تحقیق باشد.
همچنین اسلامی و بیگدلو به مقایسه ریسک و بازده سرمایه گذاری در سهام با سایر فرصت های جانشین(طلا، ارز و سپرده گذاری در بانک) پرداختند و به این نتیجه رسیدند که بازده سرمایه گذاری در سهام بیشتر و ریسک آن به بازده حاصله مطلوب تر است. ضمنا شاخص TEPDIXبا نرخ بازده ارز، طلا و تورم رابطه منفی و معکوس دارد اما این رابطه ها فقط در طلا رابطه معنادار می باشد.
عباسیان و دیگران (١٣٨٧) در مطالعه دیگری به بررسی رابطه بین متغیرهایی همچون نرخ ارز، تراز تجاری، تورم، نقدینگی و نرخ بهره با شاخص قیمت بورس تهران میپردازند. آنها از روشهای همجمعی و مدلهای تصحیح خطا و توابع واکنش تکانه و تجزیه واریانس استفاده کرده اند. نتایج مطالعه آنها نشان میدهد که یک رابطه تعادلی بلندمدت بین شاخص کل بورس و متغیرهای کلان اقتصادی وجود دارد. همچنین، نتایج تجزیه واریانس نشان میدهد که درصد زیادی از تغییرات شاخص کل سهام توسط خود متغیر و بخش اندکی از تغییرات توسط متغیرهای کلان اقتصادی توضیح داده میشود. در این پژوهش، رابطه بین شاخص قیمت بورس متغیرهای نرخ ارز و تراز تجاری به طور مستقیم و با متغیرهای دیگری همچون حجم نقدینگی، نرخ بهره و نرخ تورم معکوس است.
حسینی و کریمی هم در سال 1391 در تحقیقی تحت عنوان " بررسی رابطه بین برخی متغیرهای كلان اقتصادی با بازده سهام شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار" به تعیین رابطه بین بازده سهام و متغیرهای كلان اقتصادی شامل؛ تغییرات نرخ تورم، تغییرات تولید ناخالص داخلی، تغییرات حجم پول و تغییرات نرخ بهره در شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. رد این تحقیق محققین به دنبال پاسخگویی به این پرسش بودند كه: آیا متغیرهای كلان اقتصادی اثر معنی داری بر بازده سهام شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارند؟ درنهایت با توجه به فرضیه هایی كه در این تحقیق بیان شد و نتایج حاصل از آن ها، این نتیجه بدست می آید كه متغیرهای این تحقیق (نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی، حجم پول و نرخ بهره) بر بازده سهام شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تأثیری منفی داشته اند.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.